به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز،بنیاد کارنگی( یکی از مهم ترین کانونهای فکری ایالات متحده) در یادداشتی با عنوان « آیا به واقع ائتلاف عربی در سد نفوذ ایران در یمن موفق بوده است؟» تاکید کرد، سیاست ائتلاف عربی در یمن نفوذ سیاسی ایران در یمن را افزایش داد.
در این یادداشت آمده است: پس از اینکه الحوثیها همراه با «علی عبدالله صالح»، رقیب دیرینه خود، و رئیس جمهور معزول یمن در سال 2014، به صنعا حمله کردند ایران پروازهای خود را به یمن که به گفته آن حامل کمکهای بشردوستانه بود، افزایش داد.
به نوشته کارنگی، با این حال این پروازها خشم ریاض را به همراه داشت؛ زیرا میترسید تهران بتواند در شبه جزیره عربستان جای پایی پیدا کند، از همین رو باند فرودگاه صنعا را بمباران کرد و این اتفاق جلوی مداخله ایران و در واقع مداخله خارجیها در بیشتر نقاط یمن را گرفت.
این یادداشت افزود: اما این وسواس سعودیها روی دخالت ایران و بمبارانهای کور ائتلاف سعودی در کنار محاصره سختی که علیه بنادر یمن در دریای سرخ تحمیل کرده بود، نتایج معکوسی داشت پیش از این زیدیهای یمن شناختی از شیعیان نداشتند و ایرانیها هم به یمن نمیرفتند، بسیاری از یمنیها ایران را ندیدند و حتی تماسهای بین آنها از طریق تلفن، اینترنت و غیره هم محدود بود و هنوز هم همین طور است؛ اما چهار سال بمباران و حملات ائتلاف عربی به فرماندهی عربستان به بهانه مبارزه با ایران بسیاری از یمنیها را ترغیب کرد ایران را به عنوان متحد خود برشمرند.
به عقیده بنیاد کارنگی، محافظه کاری عربستان جواب نداد، این به این معناست که نفوذ ایرانیان در یمن چه قبلا و چه حالا بسیار بسیار کم است؛ اما برای ایالات متحده و متحدانش در خاورمیانه ضروری است که ایران را به خاطر همه چیزهایی که در منطقه رخ میدهد، سرزنش کنند.
این یادداشت آورده است: در واقع، حمله سال 2015 ائتلاف عربی (اقدامی که عربستان سعودی و امارات با اعتماد به نفس کامل انجام داد) نفوذ و حضور ایرانیان در این کشور ناراضی را افزایش داد و بسیاری از افسانهها را به یک واقعیت پذیرفته شده تبدیل کرد.
بنا به این یادداشت، با این حال، ایران به طور سنتی نفوذ کمی در یمن داشته است؛ زیرا یمن برای ایرانیها به اندازه عراق، سوریه و لبنان مهم نیست، روابط تهران با حوثیها عمیق نیست و از روابط ایدئولوژیک و عقیدتی هم برخوردار نیستند و میگویند که زیدیهای الحوثی خرافاتی هستند علاوه بر اینکه، ایران نه تنها از گروههای شیعه در سیاست خارجی و ملی خود حمایت میکند بلکه از گروههای سنی مذهبی مانند حماس هم حمایت میکند.
کارنگی آورده است: در واقع جنگ یمن موجب شد ایران موفق شود از جنگی کم هزینه علیه دو رقیب سرسخت خود یعنی عربستان و امارات حمایت کند، الحوثیها مبارزان سرسختی هستند، آنها سعودیها را در شمال خسته کردند و ایرانیها در عین حال که یمن را هرگز بوته آزمایش امنیت ملی خود در منطقه قرار نمیدهند؛ اما موقعیت راهبردی یمن را هم فراموش نمیکنند کما اینکه باور ندارند که سعودیها و اماراتیها از این ماجراجویی خود استفاده میبرند؛ زیرا یمن یک کشور شکست خورده متراکم از شبه نظامیان و افراط گرایان و گروههای منطقهای رقیب و معارض خواهد ماند.
بنا به این یادداشت، به طور خلاصه باید گفت، مداخله ایران در جنگ یمن پروژهای کم هزینه با بهره بالاست و یک راه آسان برای حرص دادن رقیب منطقهای آن شمرده میشود. در آغاز جنگ یمن تهران رابطه محدودی با الحوثیها داشت، کسانی که یک نارضایتی مشروع و واقعی داشتند؛ اما با پیشرفت درگیری کمک ایران به الحوثیها افزایش یافت با این حال نیروهای نخبه ایران در یمن مستقر نشدند بر خلاف اتفاقی که در عراق و سوریه افتاد.
این یادداشت افزود: چون یمن برای ایران اولیت راهبردی شمرده نمیشود، عراق به لحاظ منافع اقتصادی، سیاسی، دینی و مرزهای طولانی بین دو کشور اولویت نخست تهران است و سوریه و لبنان هم به ایران اجازه میدهند دامنه نفوذ خود را تا دریای مدیترانه گسترش دهد و دسترسی به متحدان منطقهای ایران را برایش فراهم میکنند علاوه بر این ایران به شدت درجنگ در سوریه سرمایهگذاری کرده است و نمیتواند بدون اینکه در بخشی از بازسازی سوریه سهیم باشد به سادگی از آنجا خارج شود.
کارنگی نوشت: به عبارت دیگر یمن مسالهای حاشیه ای برای ایران است در حالی که برای همسایگان عرب آن در حاشیه خلیج فارس اولویت نخست محسوب میشود و از این طریق ایران به سادگی از قضیه یمن به عنوان اهرم فشاری برای تضعیف رقبای منطقهای خود استفاده میکند و هر چقدر تلاش ائتلاف سعودی در یمن بیشتر میشود نفوذ ایران هم در آنجا بیشتر میشود و احساس میکند که برنده است.
این یادداشت افزود:در واقع ائتلاف سعودی نتوانسته جلوی نفوذ ایران در یمن را بگیرد درست است که ائتلاف مانع حمایت نظامی ایران از الحوثیها شده است؛ اما سیاست ائتلاف عربی در یمن نفوذ سیاسی ایران در یمن را در سه بعد افزایش داد، نخست اینکه عربستان نتوانست جلوی گسترش نفوذ ایران را بگیرد چون اولویت کار خود را به سرکوب نفوذ ایران به جای حل ریشهای بحران یمن داد، مسالهای که در وهله نخست به الحوثیها اجازه داد به پیروزیهایی دست یابند.
به نوشته کارنگی مساله دوم اینکه ائتلاف عربی به تقویت روابط الحوثیها با ایران و دیگر هوادارانشان از بین شیعیان عرب کمک کرد چون آنها ائتلاف قومی و نظامی محکمی را به جای ائتلافی راهبردی و سیاسی تشکیل دادند، سوم اینکه کشتار غیرنظامیان در حملات ائتلاف سعودی در یمن و همچنین موضوع قتل «جمال خاشقچی» روزنامه نگار سعودی موج محکومیتهای بین المللی علیه عربستان را بالا برد در حالی که ایران به دلیل سیاست مبهمی که در یمن داشت در وضعیت آسودهای بود.
فارس
انتهای پیام/