استقلال و بی طرف حلقه های گمشده میانجی گری آلمانی

سفر وزیر خارجه آلمان به ایران بیش از آنکه گویای بی طرفی در میانجی گری باشد دنباله روی این کشور از سیاست های واشنگتن و الزامات استراتژیکی برلین را به نمایش می گذارد.

به گزارش گروه بین الملل ایسکانیوز ؛ خاورمیانه در نتیجه خروج آمریکا از برجام و جنگ اقتصادی این کشور علیه مردم ایران، تنش های شدید و بعضا بی سابقه ای را تجربه می کند. اگرچه انتظار می رود توافق اتمی و بازگشت آمریکا به آن و همچنین پایان دادن به فشارهای مالی علیه تهران در کانون مذاکرات برای تنشج زادیی از منطقه باشد برخی از کشورهای به ظاهر میانجی گر درصدد وارد کردن دستورکارهای جدید به این بحران هستند.

آلمان که به عنوان یکی از مهمترین کشورهای میانجی گر در مناقشه کنونی خاورمیانه محسوب می شود با اعزام «هایکو ماس» وزیر خارجه خود به تهران درصدد یافتن راه میانه ای برای برون رفت از این بحران است اگرچه علامت های سوال متعددی درمورد نیت و بی طرفی آنان وجود دارد اما با این حال آیا برلین می تواند به عنوان میانجی گری بی طرف به کاهش و یا حتی پایان دادن به معضل کنونی کمک کند یا خیر؟

دنباله روی از آمریکا، کانون سیاست برلین

آلمان اگرچه به عنوان یکی از قطب های اقتصاد جهانی و موتور محرک اتحادیه اروپا شناخته می شود اما بنابر الزمات پس از جنگ جهانی دوم، ظهور شوروی و در نتیجه ناتوانی اروپا در تامین امنیت مستقل خود و همچنین معادلات جدید پسا جنگ سرد، همواره در زیر سایه نفود امنیتی، نظامی و سیاسی ایالات متحده قرار داشته است.

در یک نگاه استراتژیک، سیاست خارجی کشورهای اروپا همواره یا در قالب «دنباله روی سخت» از آمریکا قرار داشته است که در اینجا می توان به سیاست های بریتانیا اشاره کرد یا اینکه سیاست «دنباله روی نرم» از آمریکا را در دستور کار قرار داده اند که در این مورد نیز می توان به سیاست های فرانسه و آلمان اشاره کرد. به تعبیری دیگر ابتکار عمل سیاست خارجی اروپا بیش از آنکه تابع منافع بروکسل باشد بازتاب دهنده الزامات ژئوپولتیکی واشنگتن بوده است.

با خروج آمریکا از برجام نیز این معادله یک بار دیگر واقعیت غم انگیز کشورهای اروپایی را به نمایش گذاشت. به جای آنکه فشارها بر واشنگتن تشدید شود هیچ حمایتی هم از ایران صورت نگرفت. پروژه «اینستکس» در حد حرف باقی ماند و حتی موضع آلمان ها آنچنان در مقابل فشارهای واشنگتن شکننده بود که در اسفند 96 این کشور از تأمین سوخت هواپیمای حامل «محمدجواد ظریف»، امتناع کرد.

با این حال انتظار می رفت در سفر «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان به خاورمیانه، آنان نمایش بی طرفانه تری از خود نشان دهند اما در کمال ناباوری نه تنها برجام و پایان جنگ اقتصادی علیه تهران در کانون تلاش های میانجی گرانه آلمان قرار نداشت بلکه ماس در دیدار با وزیر خارجه امارت به صراحت پایان دادن به برنامه موشکی و همچنین نفوذ منطقه ای ایران را مطرح ساخت.

علاوه براین ماس در دیدار با ظریف تنها بر حفظ برجام تاکید کرد و این را نیز گوشزد کرد که در این باره نمی توانند معجزه ای انجام دهند. بنابراین به نظر می رسد در مقطع کنونی دستور کار برلین دنباله روی از واشنگتن با تاکید بر حفظ برجام است. اگرچه آلمان ها مجبور به دنباله روی از سیاست های کاخ سفید هستند ولی پایان برجام منافع استراتژیک اروپا را به مخاطره می اندازد.

در همین راستا آلمان ها به نمایندگی از اروپا درصدد هستند با همراهی با آمریکا خود را مغضوب این کشور نکنند و با تاکید ظاهری بر حفظ برجام و منافع ایران از تشدید مناقشه خاورمیانه جلوگیری کنند. اما چرا آلمان ها از تشدید مناقشه در خاورمیانه نگران هستند؟ و آیا می توانند در آینده نیز به سیاست یک بام و دو هوای خود ادامه دهند؟

آلمان در مخمصه

تشنج زایی در خاورمیانه موضع آلمان و به طور کلی اروپا را در معرض چند مخمصه سخت قرار می دهد. درصورت همراهی با آمریکا امنیت اروپا در نتیجه بی ثباتی در خاورمیانه در معرض تهدید قرار می گیرد.

همچنین انتقال انرژی به این قاره که به شدت نیز به آن نیازمند است مختل خواهد شد بحران مهاجران نیز دوباره دست به گریبان پایتخت های اروپایی ها می شود. علاوه براین استقلال اروپا به طور کامل تحت هیمنه و هژمونی آمریکا قرار می گیرد.

بنابراین اروپا و به ویژه آلمان برای برون رفت از این وضعیت شکننده و سخت از یک طرف همراهی استراتژیک با آمریکا را پیگیری می کنند و از طرفی دیگر در قالب ادبیاتی طلبکارانه و طرح موضوعات جدید همچون برنامه های موشکی و فشار منطقه ای می خواهند تهران را با امتیازات حداقلی و تاکتیکی راضی کنند. غافل از اینکه بازیگری که خانه ای از جنس شیشیه دارد نمی تواند دیدگاه های خود را به بازیگری تحمیل کند که قطب اصلی موازنه قوای فعلی خاورمیانه را تشکیل می دهد.

دست و پاز زدن اروپایی ها

برای تشریح بیشتر این مساله و وضعیت کنونی سیاست اروپا در قبال برنامه اتمی ایران نظرات یک دیپلمات سابق و کارشناس مسائل اروپا را جویا شدیم. اروپایی ها تسلیم فشار و زورگوئی آمریکا شده اند و با ادبیاتی طلبکارانه در مقابل ایران موضع گیری می کنند. این بخشی از سخنان «سید جلال ساداتیان» بود.

ساداتیان براین اعتقاد است اروپایی ها بازی را معکوس کرده اند به جای فشار بر آمریکا برای ماندن در برجام و تامین منافع ایران، تهران را تحت فشار قرار داده اند حال آنکه ایران در یک سال گذشته به طور کامل از مواهب و امتیاز مندرج در برجام سودمند نبوده است.

ساداتیان همچنین معتقد است اگر تنش در خاورمیانه تشدید شود احتمال افزایش بهای نفت وجود دارد و این نیز چرخ صنعت اروپا را فلج خواهد کرد. اروپایی ها به خوبی این مساله را درک می کنند که آمریکا بازی خطرناکی با آنان انجام می دهد بنابراین با دست و پا زدن برای یافتن راه میانه ای تلاش می کنند.

سخن آخر

سفر وزیر خارجه آلمان به تهران و تلاش این کشور برای میانجی گری در میان ایران و آمریکا، به نظر می رسد بنابه دلایل مختلفی نمی تواند بن بست کنونی در خاورمیانه را حل و فصل کند.

در ابتدا آلمان و اروپایی ها از قابلیت و ابزارهای کمی برای تاثیرگذاری بر سیاست های آمریکا برخوردار هستند. با گذشت یک سال از خروج آمریکا از برجام، اروپایی ها تاکنون در این باره اقدام ملموس و معنی داری برای متوقف کردن واشنتگن انجام نداده اند.

علاوه براین اروپایی ها از تغییر بیشتر موازنه قوا و قدرتمندتر شدن ایران در منطقه استقبال نمی کنند. به عبارتی دیگر اروپایی ها درصدد بازدارندگی توان موشکی ایران، مهار نفوذ منطقه ای تهران و تقویت امنیت و توان کشورهایی همچون اسرائیل و حتی عربستان و امارات هستند.

اگرچه اروپایی به خوبی به این مساله واقف هستند که بحران در خاورمیانه پیش از آمریکا، آنان را تحت تاثیر قرار می دهد اما با این حال ناتوان از مخالفت با آمریکا هستند بنابراین میانجی گری آلمان ها بیش از هر چیزی ضعف استراتژیک اروپا پیر و دنباله روی آن را به نمایش می گذارد.

کد خبر: 1007918

وب گردی

وب گردی