سرپوش لیبرال دموکراسی بر جنایت سعودی

انتشار گزارش جدید پرونده قتل «جمال خاشقجی» و موضع‌گیری رئیس جمهور آمریکا نشان داد سقف لیبرال دموکراسی و ارزش‌های غربی تابع دلارهای نفتی و شانتاژ مالی است.

به گزارش گروه بین الملل ایسکانیوز ، پرونده قتل روزنامه نگار منتقد سعودی «جمال خاشقجی» و پیامدهای ناشی از آن برای چند ماه سیاست خارجی عربستان را در محاق فرو برد. اگرچه با فروکش کردن این بحران، عربستان تصور می کرد با حمایت های کاخ سفید می تواند از تبعات منفی این جنایت شانه خالی کند با این حال انتشار تحقیقات جدید سازمان ملل و نقش غیرقابل انکار ولیعهد سعودی «محمد بن سلمان» یک بار دیگر قتل خاشقجی را به کانون توجهات بین المللی بازگرداند.

پس لرزه های پرونده خاشقجی تنها به عربستان محدود نشده است بلکه این پرونده همچنین به سنگ محک میزان تعهد و پایبندی دولت آمریکا در حمایت از ارزش های لیبرال دمکراسی تبدیل شده است. روند تحقیق این پرونده مخوف نشان می دهد که رابطه مستقیم و همبستگی مثبتی در میان نادیده گرفتن ارزش های غربی و دلارهای کثیف نفتی وجود دارد.

کابوس خاشقجی میهمان همیشگی بن سلمان

عربستان براساس دیپلماسی دلار، همواره سعی کرده است جایگاه خیرخواهانه ای برای خود در نظام بین الملل و افکار عمومی جهانی ایجاد کند. پوست‌اندازی در ساختار قدرت در ریاض و اوج گرفتن ستاره بخت بن سلمان این راهبرد را وارد فاز جدیدی کرد. به ویژه آنکه بن سلمان با طرح اصلاحات اجتماعی در داخل قصد داشت خود را به عنوان یک مصلح به جهان معرفی کند.

اگرچه بحران یمن و لشکرکشی سعودی ها، مداخله در عراق و لبنان و همچنین حمایت از بنیادگرایی وهابی تا اندازه ای سایه سنگینی بر اعتبار و جلوه سعودی ها درجهان وارد می کرد اما سلاخی کردن خاشقجی نه تنها پرده از ماهیت اصلی دولت عربستان برداشت بلکه اعتبار بین المللی این کشور را نیز با سوال جدی روبرو کرد.

در روز 2 اکتبر روزنامه نگار منتقد سعودی جمال خاشقجی وارد ساختمان کنسولگری کشورش در استانبول شد؛ اما هیچ گاه از آن خارج نشد. سعودی ها در ابتدا هرگونه ارتباط با این پرونده را رد کردند. بعدها و با افزایش فشارهای بین المللی و تلاش افکار عمومی جهانی، سعودی ها به این جنایت اذعان کردند.

محمد بن سلمان و تیم مشاورانش در تلاش بودند با اقداماتی همچون دادگاهی برخی از عاملان درجه دوم و سوم، روند پرونده را تغییر دهند در این میان زمان نیز به آنان کمک کرد. نقشه بن سلمان با کمک های مستشاری آمریکا نتیجه داد و پرونده خاشقجی به بایگانی رفت؛ اما به یک باره کابوس خاشقجی دوباره بن سلمان را در موضع ضعف قرار داد.

یک کمیته مستقل حقوق بشری وابسته به سازمان ملل که در مورد مرگ خاشقجی، تحقیق می‌کند در گزارشی 101 صفحه ای با نشان اسناد جدید این پرونده انگشت اتهام را به سمت بن سلمان نشانه رفت. این گزارش تاکید دارد که شواهد جدی درمورد نقش غیرقابل انکار ولیعهد سعودی در این جنایت وجود دارد.

آیا سناریوی مرحله اول تکرار می شود؟

در هفته ها و ماه های اول قتل خاشقجی و براساس برنامه تیم مستشاران کاخ سفید یک تقسیم کار در میان ریاض و واشنگتن صورت گرفت. براساس این سناریوی عربستان با قبول این جنایت، آن را همچون اقدامی خودسر به برخی از مقامات اطلاعاتی منتسب می کرد.

بخش دیگر این تقسیم کار برعهده شخص رئیس جمهور ایالات متحده، وزیر خارجه این کشور و رسانه های وابسته به آنان محول شد. «دونالد ترامپ» بر خلاف ارزش های مورد ادعای این کشور همچون اهمیت حقوق بشر، آزادی رسانه و حقوق روزنامه نگاران ضمن بی اهمیت دانستن این پرونده اقدام خاصی برای تنبیه شریک منطقه ای خود نکرد.

رسانه ها نیز با شیفت و انتقال افکار عمومی از این مساله، توجه جهانی را به مسائل دیگر منتقل کردند. بدین ترتیب و به رغم تلاش های متعدد مرحله اول بررسی پرونده خاشقجی بدون دادگاهی عناصر اصلی آن پایان یافت.

اما آیا به رغم گزارش شفاف سازمان ملل سناریوی مرحله اول در این برهه نیز تکرار می‌شود؟ به نظر می رسد استراتژی تقسیم کار مرحله اول دوباره در حال شکل گیری است. بلافاصله «عادل الجبیر» وزیر مشاور در امور خارجی عربستان با استراتژی نخ نمای خاص سعودی ها این گزارش موثق را فاقد اهمیت دانست.

در همین حال رئیس جمهور آمریکا بدون توجه به هرگونه موازین انسانی و اخلاقی موضع قابل تامل خود را نشان داد. ترامپ ضمن بی توجهی به گزارش سازمان ملل از اهمیت دلار سعودی برای خرید تسلیحات سعودی گفت و یک بار دیگر این طنز تلخ تاریخ را به رخ کشید که حقوق بشر غربی ها تنها علیه مخالفان و رقبا مطرح می شود و در مسائل دیگر به ورطه فراموشی سپرده می شود.

کودتا علیه لیبرالیسم

برای بررسی این پرونده و تبیین پیامدهای جدید آن با یک کارشناس مسائل خاورمیانه به گفت و گو نشستیم. پرونده خاشقجی نشان داد قدرت، منافع و سود تنها پارمترهای تعیین کننده سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه محسوب می شود. این بخشی از سخنان «احمد بخشایش اردستانی» بود.

این عضو سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی براین باور است ترامپ و دولت فعلی کاخ سفید نه تنها علیه لیبرالیسم دست به کودتا زده بلکه علیه تظاهر در کاخ سفید نیز کودتا کرده است.

اردستانی معتقد است تا پیش از این براساس یک سنت، دولت آمریکا همواره به نوعی از تظاهر در رابطه با پایبندی به ارزش های لیبرالی متوسل می شد؛ اما ترامپ در پرونده خاشقجی نشان داد تنها سود و دلارهای سعودی برای آمریکا اولویت دارد.

سخن آخر

جهان غرب به ویژه آمریکا از دوره جنگ سرد تاکنون در قالب نظام معرفت شناختی، غول های رسانه ای و ساختار سیاسی سعی کرده است خود را به عنوان منادی و مدافع سرسخت ارزش های لیبرالی همچون حقوق بشر، آزادی رسانه .... به تصویر بکشد.

اگرچه سرمایه گذاری کلان غرب باعث جذب تعدادی از کشورها و برخی از اقشار اجتماعی در سراسر جهان شده است با این حال رخدادهایی به عنوان نقاط عطف تاریخی، ماهیت عریان و ضد اخلاقی ارزش های غرب را نمایان می سازد.

گزارش جدید مرگ خاشقجی و واکنش رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اینکه «دلار سعودی را بگیرید و این اهمیت دارد» گویای عمق ابتذال در لیبرال دمکراسی و دوگانگی ارزش های غربی بود. ارزش هایی که در مقابل کشورهایی که هژمونی غرب را قبول ندارند همچون آتشفشان فوران می کنند؛ اما در پرونده خاشقجی، کودک‌کشی در یمن و غیره به ارابه کش بربریت تبدیل می شوند. به نظر می رسد این دوگانگی ارزشی در بلند مدت مهمترین عامل پسرفت نظام لیبرال دموکراسی حتی در میان متحدین غرب خواهد بود.

کد خبر: 1009207

وب گردی

وب گردی