فتنه 18 تیر کودتای نافرجام احزاب در دانشگاه

حادثه 18 تیر 1378 یکی از بحران‌هایی است که معاندان نظام در‌صدد برآمدند در لباس جنبش دانشجویی و با شعار مطالبات دانشجویان اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار دهند که همچون گذشته نقشه‌هایشان نقش بر آب شد .

به گزارش سرویس سیاسی ایسکانیوز ، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون دانشگاه و دانشجویان در صدر جریانات ضد انقلاب قرار داشته‌اند و به بهانه های مختلف به دنبال آن بوده اند تا در این فضا جایی برای خود بازکرده و به رشد و تکثیر برنامه های براندازانه خود اقدام کنند.

از این رو در برهه های مختلف طیف ها و جریانات سیاسی ازگروه های چپ مارکسیستی تا جریانات روشنفکری لیبرال و نیز گروه های ملی – مذهبی با ترفندهای مختلف درصدد بودند تا فضای دانشگاهی کشور را از مسیر اصلی خود منحرف کنند‌.

در همین ارتباط باید در خصوص ظهور و بروز جریانات برانداز در فضای دانشگاهی کشور نگاه ویژه ای به دوران اصلاحات داشت؛ زیرا در سالیان پس از پیروزی اصلاح طلبان، جناح سیاسی پیروز سعی می‌کرد دانشگاه را به حیاط خلوت خود تبدیل کرده و در واقع روحیه استکبارستیزی دانشجو را در مسیری انحرافی بیندازد؛ اما از سال‌های بعد از 18 تیر 78، بخش وسیعی از دانشجویان به خوبی متوجه این توطئه شده و راه نفوذ و مداخله افراطیون در دانشگاه را بستند.

با روی کار آمدن دولت اصلاحات با شعار توسعه سیاسی در خرداد 76، افزایش روز افزون توجه نسبی به مسائل سیاسی روز کشور در میان اقشار مختلف امری کاملا محتمل به‌نظر می‌رسید و طبیعتا پیش‌بینی می‌شد دانشجویان که از فضای بسته سیاسی دولت‌های اول و دوم سازندگی به ستوه آمده بودند، درصدد بهره‌برداری مناسب از این فرصت پیش آمده برای سیاسی کردن دانشگاه باشند.
از همان ابتدای امر نیز برخی از چگونگی تفسیر این توسعه سیاسی در دانشگاه از طرف تعدادی از عناصر دانشگاه در هراس بودند که نهایتا دیری نپایید که این هراس به حالتی منتهی شد تا جایی که در تیر ماه سال 78 سخت‌ترین روزهای تاریخ جنبش دانشجویی پس از انقلاب اسلامی فرا رسید. آتشی که در دانشگاه‌ها با هدایت برخی از شخصیت‌های سیاسی منتسب به جناح چپ افروخته شده بود، رفته رفته دانشجویان را به کام زبانه‌های آتش سیاست زدگی جریان‌ها و احزاب سیاسی خارج از دانشگاه می‌فرستاد که عمدتا در پی سوء استفاده از احساسات سیاسی دانشجویان بودند.

آغاز فتنه 18 تیر

اواخر خرداد ماه سال 78 و اوایل تیرماه که نزدیک به دو سال از آغاز دولت اصلاحات می‌گذشت، با گسترش هتاکی‌های نشریات زنجیره‌ای به باورها و عقاید دینی مردم، برخی از نمایندگان مجلس این جریان را بر نتابیدند و زمینه را برای مطرح کردن لایحه اصلاح قانون مطبوعات مناسب دیدند.

این موضوع که جزئی از قانون بر زمین مانده سال‌های گذشته بود، به محض مطرح شدن در مجلس با موجی از تیترهای درشت و تحریک کننده از سوی این نشریات و جریان رسانه ای مواجه شد. با توجه به فضای رسانه ای آن زمان که جز چند کانال محدود صداوسیما، فضای رسانه ای کاملا در سیطره این روزنامه‌های زنجیره ای بود، عموم مردم که از ریز موضوعات اطلاعی نداشتند گمان می‌بردند که اتفاقی اسف بار و در راستای خفقان عمومی در حال شکل‌گیری است.

در همین راستا روزنامه سلام با درج تیتر «سعید اسلامی (امامی) پیشنهاد اصلاح قانون را داده است»، سعید امامی کسی بود که برخی ادعا کرده بودند که در قتل های زنجیره ای سال 77 دست دارد، اگرچه میزان درستی این ادعا با مرگ مشکوک او در بیمارستان، هیچگاه به درستی مشخص نشده؛ دوره ای جدید از آشوب‌های رسانه‌ای را بر پا کرد. این روزنامه که مدیر مسئولی آن به عهده موسوی خویینی‌ها بود، با شکایت وزارت اطلاعات و جمعی از نمایندگان مجلس به جرم افشای اسناد طبقه بندی شده وزارت اطلاعات، توقیف شد.

توقیف روزنامه سلام کافی بود تا دیگر بار ارتش روزنامه‌های زنجیره ای بلوای شدیدتری به پا کنند و نهایتا فتنه‌ای را شروع کردند که ترمز آن را فقط رهبری و مردم انقلابی توانستند بکشند.

همیشه پای یک روزنامه در میان است

پس از این اقدام جمعی غیر دانشجو و لباس شخصی با همکاری دفتر تحکیم به کوی دانشگاه رفته و به تحریک دانشجویان پرداختند تا به اصطلاح علیه توقیف روزنامه سلام اعتراض کنند. ابتدا دانشجویان به خیال خود در حال اعتراض مسالمت آمیز بودند، شبیه آنچه همیشه اتفاق می‌افتاد و بدون دخالت نیروی انتظامی ختم به خیر می‌شد. اما ظرف چند ساعت عده‌ای فرصت طلب سوار بر این موج شده و کنترل اوضاع را در دست گرفتند.

از آن پس، دیگر شعارها راجع به روزنامه سلام و مسائلی از این دست نبود؛ بلکه شعارها علیه رأس نظام و همراه با خشونت و عربده‌کشی و آتش زدن اموال و بستن خیابان و اقدامات خشن دیگری بود که قطعا از دانشجویان بر نمی‌آمد. دامنه اعتراضات بالا گرفته بود و اعتراض دانشجویی به اغتشاش ضدانقلاب تبدیل شده بود و آتش خشم آشوب گران هیچ کس و هیچ چیزی را بر سر راه خود سالم نمی‌گذاشت. در مقابل نیز برخی نیروهای نظامی و انتظامی به مقابله با این اقدامات پرداختند که ورود گروه‌هایی به داخل خوابگاه‌های دانشجویی و درگیر شدنشان با دانشجویان، آغاز سناریو کشته‌سازی از این واقعه بود.

میوه نارس سیاست زدگی در دانشگاه

با کمی دقت نظر بیشتر در حوادث تیر سال 78 به وضوح می‌توان ردپای تحریک دانشجویان توسط فعالین سیاسی را مشاهده کرد. برای مثال در همان روزهایی که دانشگاه تهران صحنه درگیری میان دانشجویان مستقر در کوی دانشگاه و نیروهای امنیتی بود، تنی چند از فعالین سیاسی خارج از دانشگاه با حضور خود در میان دانشجویان و یا اظهارات تحریک‌کننده خواسته و یا نخواسته تنش و هیجان در میان دانشجویان معترض را بالا می‌بردند.

یکی از اشخاصی که به صورت علنی در مسیر تحریک دانشجویان حرکت کرد وزیر علوم دولت اصلاحات بود که با استعفا از سمت وزارت علوم به کوی دانشگاه رفت. مبرهن است که در شرایط تنش و التهاب حاکم شده در کوی دانشگاه تهران استعفای متولی دانشگاه از قوه اجرایی کشور چه پیامی را به همراه دارد. در این بین بسیاری از تحلیلگران حضور امثال او در کوی دانشگاه را پیامی برای صدور فرمان آتش علیه ارکان نظام تعبیر می‌کنند، چراکه تمامی فضا سازی‌ها به گونه‌ای صورت گرفته بود که بر طبق آن کلیت نظام به دنبال ایجاد محدودیت‌های گسترده است و در این بین دولت هفتم در حال مقاومت است!

انتشار یادداشت‌هایی هماهنگ در روزنامه‌های جناح چپ و حامی اغتشاشات سال 78، خود به منزله مهر تاییدی بر فرضیه فوق محسوب می‌شود.

استفاده از جملاتی چون: «نظام باید هزینه‌های سنگینی بپردازد» در سطرهای این روزنامه‌ها از این سناریوی حامیان رئیس‌جمهور وقت پرده برمی داشت. حضور بسیاری از شخصیت‌های سیاسی جناح دوم خرداد و مسئولان دولت وقت در بطن ماجرا نیز به ملتهب شدن هرچه بیشتر فضا کمک می‌کرد و دقیقا از دل همین التهابات مصنوعی تزریق شده به این غائله بود که بسیاری از عناصر ضد انقلاب توانستند از میان این دریای گل آلود ماهی مورد نظر خود را صید کنند و بدنه دانشجویان درگیر در آن حوادث را به سمت ضدیت با اصل ساختار جمهوری اسلامی سوق دهند.

مقایسه شعارهای استفاده شده از طرف دانشجویان در یکی دو روز اول با آشوب‌های روز هجدهم تیر به این مسئله صحه گذاشته و نشان می‌دهد که با گذشت هر ساعت از آغاز تجمعات شعارها رادیکال‌تر و اعتراضات دانشجویی با انحراف مسیر به سمت اقدامات براندازانه گسیل شد.

اشک تمساح جنبش دانشجویی

در همین ارتباط امیرعباس فخرآور را باید از مهمترین چهره‌های ایرانی و دانشجویی دخیل در حوادث 18 تیر 78 دانست که فرامین کاخ سفید را در اطراف خیابان‌های کوی دانشگاه پیاده کرد.

احمد باطبی، از دیگر افراد تاثیرگذار در غائله 18 تیر بود که با حمایت آمریکا از ایران فرار کرد و به اردوگاه اشرف رفت و سرانجام از کاخ سفید و همچنین دفتر نتانیاهو اسرائیلی سردرآورد.

باطبی خود اذعان داشته است پیراهن خون آلودی که در عکس معروف وی مشهود است در خانه به رنگ آغشته کرده تا نمادی برای آشوب بسازد و این عکس طبق یک برنامه‌ریزی از پیش هماهنگ شده توسط یک عکاس گرفته شد تا در ابعاد وسیع در روزنامه‌های دنیا منتشر شود.

در صورتی که جز برخی مصدومان سرپایی، عمده آسیب های ناشی از این درگیری ها متوجه نیروهای انتظامی و نظامی حاضر در صحنه شده بود.

پس از گریز فخرآور به همراه احمد باطبی از ایران، آمریکایی‌ها تصمیم می‌گیرند تا از وی به نحوی دیگر استفاده کنند و فخرآور را برای ماموریت جدید توجیه کنند تا وی خارج از مرزهای ایران، سرباز آمریکایی علیه کشور خود شود.

از همکاران فخرآور در وقایع 18 تیر، می‌توان به فاطمه حقیقت جو نماینده مجلس ششم، محسن مخملباف و همچنین علی افشاری اشاره کرد که پای ثابت تلویزیون دولت آمریکا یعنی VOA بودند.

منوچهر محمدی یکی دیگر از فعالین 18 تیر 78، در سخنرانی در جمع ضد انقلاب در خرداد سال 1378 با وجودی‌که هیچ مدرکی دال به دانشجو بودن وی در هیچ دانشگاهی وجود نداشت، به دروغ به دانشجو بودن خود تاکید کرده و بیان داشت: «حکومتی غیرمذهبی باید در کشور سرکار بیاید، بنده در بین دانشجویان هستم و سازمان دانشجویی را به عنوان یک سازمان غیرمذهبی اداره می‌کنم و به دلیل بودن با دانشجویان به خواسته‌های آنها واقف هستم.»

به نظر می‌رسد همین بررسی‌های اندک نیز این گزاره را تثبیت می‌کند که سیاست زدگی مراکز آموزش عالی و ارتباط مستقیم برخی تشکل‌های دانشجویی با احزاب سیاسی خارج از دانشگاه در روزها و ماه‌های منتهی به فتنه کوی دانشگاه تهران، نهاد علم آموزی دانشگاه و هویت استقلال طلب دانشجو را متضرر کرد و با تبدیل دانشگاه به یک باشگاه سیاسی اعتبار آن را در معرض هجوم چنگال احزاب و جناح‌های سیاسی قرار داد.

کودتای احزاب در دانشگاه

در طی این مدت حضور تعدادی از چهره‌های سرشناس احزاب و تشکل‌های جبهه دوم خرداد از جمله فاطمه کروبی، فائزه هاشمی، تاج زاده و... در کوی دانشگاه و در جمع دانشجویان نه تنها به آرام کردن غائله کمکی نکرد، بلکه دامنه آن را نیز گسترش داد.

اظهار نظرهای نسنجیده افرادی چون معاون دانشجویی وزیر علوم که می‌گفت: «اینها ما را هم که نشسته‌ایم می‌زنند چه برسد به شما که ایستاده اید»، طغیان این آتش را بیشتر می‌کرد و بر وخامت اوضاع می‌افزود و نهایتا مصطفی معین، وزیر علوم دولت خاتمی چاره کار را در استعفای مشکوکی دید که از سوی خاتمی پذیرفته نشد.

واکنش دولت اصلاحات به صورت هماهنگ و یکدست بی تفاوتی و وانمود کردن به بی‌خبری بود. وزارت‌خانه‌های علوم و کشور نیز کانون تهییج دانشجویان برای استمرار اعتراضات و پیگیری آن بود که باعث عدم فروکش کردن آتش آن جو آلوده می شد.

به نظر می‌رسد همین بررسی‌های اندک نیز این گزاره را تثبیت می‌کند که سیاست زدگی مراکز آموزش عالی و ارتباط مستقیم برخی تشکل‌های دانشجویی با احزاب سیاسی خارج از دانشگاه در روزها و ماه‌های منتهی به فتنه کوی دانشگاه تهران، نهاد علم آموزی دانشگاه و هویت استقلال طلب دانشجو را متضرر کرد و با تبدیل دانشگاه به یک باشگاه سیاسی اعتبار آن را در معرض هجوم چنگال احزاب و جناح‌های سیاسی قرار داد.

در تایید این نکته نیز مجددا می‌توان از متون روزنامه‌های روزهای پرتنش تیرماه 20 سال پیش شاهد مثال آورد که مکررا بدنه اجتماعی جناح چپ وقت را با دانشجویان دفتر تحکیم وحدت پیوند می‌زدند که این همکاری علنی حکایت از هماهنگی مواضع فعالین سیاسی جناح چپ با فعالین دفتر تحکیم وحدت دارد که نهایت این پیوند نامیمون جریانات سیاسی با دانشجویان ناآرامی دانشگاه را به ارمغان آورد.

در تقبیح این پیوند نیز مقام معظم رهبری در آذر 78 طی سخنانی فرمودند: «یکی دیگر از آفات، به دام احزاب و گروه‌ها افتادن است؛ که این را قبلاً هم گفتم. مواظب باشید، اختاپوس خطرناک احزاب و گروه‌های مختلف به سراغتان نیاید و شما را به دام نیندازد.»

رویکرد پیاده نظام سازی در دانشگاه چند وقتی می‌شود که مجددا در حال شکل گیری است. که با راه اندازی تشکل‌های یکبار مصرفی که صرفا استفاده سیاسی دارند، در حال پیاده سازی این سیاست است. حال این سؤال پیش خواهد آمد که تبدیل دانشگاه به جولانگاه احزاب سیاسی چه فایده‌ای دارد که با راه اندازی این تشکل‌ها، این هدف را پیگیری می‌کند و به دنبال بازگشت به فضای سال ۷۸ است؟

کد خبر: 1020505

وب گردی

وب گردی