معاون پژوهشی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: در بودجه دانشگاهها ردیفهایی به نام پژوهش تعریف شده است؛ اما ردیف حقوق و دستمزد یا نگهداری ساختمان وجود ندارد. برخی از ارقام سرفصلهای پژوهشی در مواردی مانند چمنهای دانشگاه و دستمزد کارکنان هزینه میشود.
گروه دانشگاه ایسکانیوز-نیوشا یعقوبی، اگر خبرنگار باشی، هزارن علامت سؤال در ذهنت شکل میگیرد، علامت سوالهایی که از جنس دغدغهها و چالشهای جامعه هستند. خبرنگار که باشی برای جواب این علامت سؤالها باید سراغ مسئولان بروی، مسئولانی که معمولاً سرشان شلوغ است و نمیتوان دغدغههای یک حوزه را چند دقیقه پشت تلفن مطرح کرد و از آنها انتظار جواب داشت، نمیشود دغدغهها را در یک سوال خلاصه کرد و در گوشهکنار برنامه از آنها پرسید. به طور خاص اگر خبرنگار آموزشی و پژوهشی باشی، مسائل و دغدغههای بسیاری برای پیگیری داری. برای پیگیری چالشهای حوزه پژوهشی در یک روز گرم تابستانی معاون پژوهشی دانشگاه علامه طباطبائی را برای گفتوگو انتخاب کردیم.
دانشگاه علامه طباطبائی چندان شلوغ نبود، فقط چند دانشجو در محوطه حضور داشتند؛ برخی هم برای پیگیری مدارک تحصیلی با ثبتنامشان در ساختمان اداری دانشگاه، از این اتاق به این اتاق میرفتند. دفتر معاونت پژوهشی در طبقه چهارم ساختمان اداری دانشگاه علامه طباطبائی قرار داشت، حمیدرضا علومی یزدی دقیقاً در ساعت از پیش تعیین شده پشت میز نشست تا به سؤالات خبرنگار ایسکانیوز پاسخ دهد.
گفتوگوی ایسکانیوز با معاون پژوهشی دانشگاه علامه حدود یک ساعت طول کشید، در این گفتوگو علومی به موضوعاتی همچون گفتمانسازی حوزه پژوهش، تربیت پژوهشگر، لزوم آموزش شیوه پژوهش، خلا پژوهشی در علوم انسانی،نحوه برخورد دستگاههای دولتی و خصوصی با پژوهشی و غیره اشاره کرد. مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید:
گفتمانسازی از جمله مهمترین کارکردهای دانشگاه به شمار میرود. از دیدگاه شما ماهیت گفتمانسازی در حوزه پژوهش چگونه محقق میشود؟
در ابتدا لازم است واژه گفتمانسازی را تعریف کنیم، گفتمان پروژهای نیست که آن را ایجاد کرد بلکه مانند ساختمانی است که باید آن را ساخت. ایجاد و خلق گفتمان یک پروسه تدریجی و تکوینی است از درون جامعه یا فضای خاص علمی شکل میگیرد. پس زمانی که از گفتمان دانشگاهها در حوزه پژوهشی صحبت به میان میآید باید توجه داشت این موضوع، مسئلهای نیست که بتوانیم آن را یک روزه و بهوسیله یک بخشنامه یا دستورالعمل ایجاد کرد.
دانشگاههای کشور در بستری مشخص ایجاد شده و در همان بستر نیز به حیات خود ادامه داده و با توجه به مقتضیات زمان و تعامل با جامعه بیرونی خود، تحولات مختلفی را تجربه کردهاند. در ابتدای دوران پهلوی اول، دانشگاه تهران در ایران با هدف آموزش ایجاد شد، هدف این دانشگاه بهطور عمده انتقال علوم و فنون جدید دستاوردهای پس از رنسانس به ایران محسوب میشد؛ اما اتفاقاتی در این برهه زمانی در کشور رخ داد و شاهد آن بودیم که دانشگاههای کشور خود را به حوزه علوم و فنون جدید محدود نکردند. در چنین شرایطی علوم انسانی و اجتماعی، دانشهای بومی ایرانی، انتقال تجربیات و آموزش آن در دانشگاهها مورد توجه قرار گرفت. دانشکده فنی اولین دانشکده تهران بود که در این راستا ایجاد شد و پس از آن نیز شاهد ایجاد دانشکده ادبیات بودیم. در دوران پهلوی که مذهب از جمله دغدغههای حکومت بهشمار نمیرفت، دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران تأسیس شد؛ همچنین انجمن پادشاهی حکمت و فلسفه که از نهادهای وابسته به دربار بود، در اختیار چهرههایی مانند دکتر نصر قرار گرفت. در چنین شرایطی آموزش فلسفه، حکمت و کلام اسلامی و تعامل حکیمان ایرانی با جهان خارج طراحی شد.
گسترش مرزهای دانش گفتمان محوری پژوهشهای دانشگاهی
دانشگاهها در طول مسیر تاریخی، فضاهای متفاوتی را تجربه کردند، طبعاً رشدی که جامعه دانشگاهی کشور در پژوهشهای اصیل و تولید علم داشتند، بعد از دوران انقلاب اسلامی بسیار چشمگیر است. زمانی که انقلاب اسلامی با شعار «نه شرقی،نه غربی» به پیروزی رسید، دانشگاهها نیز از نگاه و اتکا صرفاً به غرب خود را رها کرده و فعالیت در حوزه پژوهشهای نوین و ایجاد دانشهای بومی را آغاز کردند، همچنین اقداماتی در زمینه ایجاد دانشهای بومی و گسترش تحقیقات و پژوهشهای علمی در نظر گرفتند که ایران را از وابستگی به کشورهای خارجی بینیاز کند.
در حال حاضر این گفتمان، بر فضای پژوهش دانشگاهی ما حاکم است یعنی دانشگاههای ما در پژوهشهای خود چندین هدف را به طور همزمان دنبال میکنند که از جمله آن میتوان به گسترش مرزهای دانش اشاره کرد، در راستای این هدف دانشگاه باید بر لبه مرزهای دانش حرکت کند و محلی برای تولید نظریههای اصیل باشد. همچنین دانشگاه وظیفه دارد نیازهای جامعه را درک کند، این نهاد علمی نمیتواند از جامعه جدا باشد و براساس علایق اعضای هیئت علمی، تحقیقات و پژوهشهای خود را سامان دهد.
جامعه از دانشگاه انتظار دارد و دانشگاه در مقابل جامعه مسئول است که نیازهای جامعه را رفع کند. این نیازها در حوزه صنعت، علوم انسانی، دانشهای معرفتی و بنیادین و سایر حوزهها خلاصه میشود. طبیعتاً دانشگاه نمیتواند دغدغه یک دانشجو در حوزه مذهب را بیپاسخ بگذارد. همچنین نمیتواند به مسئله آسیبهای اجتماعی بیتوجه باشد و نیازهای تکنولوژی مانند صنایع موشکی را نادیده بگیرد.
دانشگاه در چنین شرایطی در کنار گسترش مرزهای دانش و تولید نظریههای اصیل دانشگاه وارد فضای سوم تحت عنوان «نوآوری و کارآفرینی» میشود. امروزه دانشگاهها با این فضا آشنا شده یا مجبورند خود را با آن آشنا کنند، چنین فضایی تحت عنوان دانشگاه نسل سوم شناخته میشود. دانشگاههای نسل دوم به معنای آن نیست که دانشگاه صرفاً به حوزه تولید ثروت منتهی شود.
*یعنی در دانشگاه نسل سوم اهداف نسل دوم پیگیری نمیشود؟
ورود به نسل سوم دانشگاهها به معنای پشت سر گذاشتن دو مرحله دیگر نیست؛ بلکه این زنجیره تکاملی از اهداف پژوهشی است که باید در دانشگاه دنبال شود. در کشور با دید ارزشگرایانه به دانشگاه نگریسته میشود، در همین راستا دانشگاه باید در کنار کارآفرینی، معرفتآفرین و معرفتافزا باشد؛ یعنی جهانبینی دانشجویان را نسبت به جهان خارج به طور حقیقی شکل دهد و بتواند انسان گم شده نسل را به نحوی هدایت کند. این گفتمانی است که باید در مجموعه فضای دانشگاهی وجود داشته باشد.
به عنوان مثال دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان بزرگترین مجتمع علوم انسانی و اجتماعی کشور، در زمینه نظریهپردازی پیشتاز است؛ یعنی نظریههای اصیل در این دانشگاه تولید میشود که به اندازه مجموع نظریههایی است که در سایر دانشگاههای کشور تولید شده است؛ همچنین کرسیهای نظریهپردازی و ترویجی بسیاری در دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شده است.
این دانشگاه به حوزه مسائل اجتماعی ورود پیدا کرده؛ به نوعی که شعار پژوهشی دانشگاه علامه طباطبائی دربازه زمانی سال 96 تا 1400، گرهگشایی از مشکلات جامعه و توجه به حل این مسائل در نظر گرفته شده است. در این زمینه 2 خوشه مشورتی در دانشگاه تشکیل شده که در مسائل مختلف به دولت مشورت میدهند. همچنین نشستهای حل مشکلات کشور در دانشگاه برگزار و بستههای سیاستی این جلسات، برای تمامی مقامات کشور ارسال میشود که مورد استقبال رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس شورای اسلامی، رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور قرار گرفته است.
در زمینه مأموریت نسل سوم دانشگاهها، مرکز کارآفرینی و رشد واحدهای فناور فعالی در زیر مجموعه دانشگاه علامه طباطبائی فعالیت میکنند. تمامی مواردی که پیشتر به آن اشاره شد، زیر چتر تربیت دانشجوی دارای بینش و معرفت صورت میگیرد. ما تصور نمیکنیم اگر یک شغل مناسب در اختیار دانشجو قرار دهیم، وظایف خود را به بهترین شکل انجام دادهایم؛ بلکه معتقدیم دانشآموخته دانشگاه علامه طباطبائی باید دارای معرفت کافی نسبت به فضای امروز خود باشد.
* از دیدگاه شما پژوهشگر تربیتپذیر است؟ معاونت پژوهشی چگونه دانشجویانی تربیت میکند که دغدغه پژوهشی دارند اما شیوه پژوهش را بلد نیستند؟ حتی یک گام عقبتر؛ به اعتقاد شما چگونه میتوانیم دانشجوی دغدغهمند تربیت کنیم؟
در نظام آموزشی بسیاری از کشورهای دنیا مخصوصاً دوره متوسطه، دروسی در برنامه دانشآموزان قرار میگیرد که اولین گامهای پژوهش هدفمند و فرآیندمحور را به دانشآموز یاد بدهد. یک درس تحت عنوان تفکر انتقادی (Critical Thinking) در دبیرستانهای برخی از کشورها تدریس میشود، تفکر انتقادی شامل موضوعی است که در دبیرستان، آموزش داده میشود و دانشآموز سال یازدهم و دوازدهم موظف است واحدهای مربوط به این درس را بگذارند. آموزش پژوهش و تربیت دانشجوی دغدغهمند باید از مدارس آغاز شود. همچنین واحد نظریه دانش (theory of knowledge) از جمله دروسی است که دانشآموزان دبیرستانی در کشورهای پیشرفته صنعتی موظف به گذراندن آن هستند. از جمله توانمندی دیگری که به این افراد آموزش داده میشود، میتوان به حل مسئله (Problem Solving) اشاره کرد.
نگاه نقادانه و توانمندی حل مسئله باید از مدارس آغاز شود
در نظام آموزشی کشور در دبیرستان و دانشگاه جایخالی چنین آموزشهایی احساس میشود. جای آموزش روش تحقیق در دبیرستانها خالی است. تفکر منطقی و نقادانه داشتن، دانشآموزان را به مقصد میرساند، در این نوع تفکر اجزای یک پدیده و جمعه مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد بخشهایی که در آن ابهام وجود دارد باید از در پژوهش به سؤالات پیشآمده پاسخ دهد. در صورتی که نتوان اجزای یک پژوهش را از یکدیگر تفکیک کرد، سؤالات به صورت کلی باقی خواهد ماند. در حال حاضر این رویکرد در مسائل سیاسی و اقتصادی کشور وجود دارد. به عنوان مثال مطرح میشود مشکلات اقتصادی کشور را باید چگونه حل کرد؟ این سؤال بسیار بزرگ بوده و قابل پاسخگویی نیست. این سؤال باید به مسائل و سؤالات متعدد تجزیه شود در چنین شرایطی تحلیل هر یک از سؤالات و امکان بررسی و پژوهش و برای حل هر یک از اجزای این سوالات از جمله اولویتها به شمار میرود.
*به نظر شما آموزش شیوه پژوهش را باید از چه زمانی آغاز کرد که بتوانیم دانشجو را با دغدغه پژوهشی تربیت کنیم؟
آموزشهای مربوط به مبانی پژوهشی و نگاه نقادانه داشتن به موضوعات و توانمندیهای حل مسئله باید از مدارس آغاز شود. در دانشگاههای کشور امکانات بسیار محدود است و اعتراف میکنم در دانشگاهها دروس روش تحقیق به مسائل ظاهری پژوهش میپردازد. در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری گذراندن درس روش تحقیق اجباری است اما بیشتر به مباحث روش تحقیق میپردازد، به عنوان مثال نحوه نقل قول، نحوه منظم کردن منابع در پایاننامهها ذکر شده است. همچنین به صورت جزئی به مسائلی مانند چیستی سؤال و فرضیه میپردازد.
این مسائل در چارچوب مشخصی به دانشجو آموزش داده میشود و برای یک رشته خاص، تنظیم نشده است. به احتمال زیاد دانشجوی علوم اجتماعی روش تحقیقی را میخواند که دانشجوی روانشناسی آن را باید بگذراند. من قبول میکنم که سیستم آموزشی کشور از متوسطه تا دانشگاه، در آموزش روشهای صحیح پژوهشی دچار نقص هستند.
*جنس پژوهش در علوم انسانی با پژوهشهای رشتههای صنعتی و تجربی متفاوت است. در دانشگاه علامه چه برنامهای در راستای بررسی خلأهای حوزه پژوهشی وجود دارد؟
در سرفصل دروس کارشناسی ارشد و دکتری، روش تحقیق وجود دارد، تلاش میشود تدریس روش تحقیق به استادانی واگذار شود که در همان رشته، دارای پژوهش باشند. انتظار میرود سرفصلها و محتوای روش تحقیق براساس رشته تحصیلی دانشجویان تغییر پیدا کند. همچنین برخی مباحث جدید تحت عنوان اخلاق در پژوهش مطرح میشود که دانشگاه علامه طباطبائی اخیراً به آن پرداخته است. هر چند شاید بسترهای اخلاق پژوهشی بیشتر در دانشگاههای وزارت بهداشت مطرح است و کمیته اخلاق پزشکی در این دانشگاهها تشکیل میشود.
دانشگاه علامه طباطبائی به صورت داوطلبانه به این موضوع وارد شد. با هماهنگیهایی که با کمیته اخلاق پزشکی وزارت بهداشت صورت گرفت، شاهد ایجاد کمیته اخلاق دانشگاه علامه در 6 ماه گذشته بودیم، اعضای این کمیته با حکم رئیس دانشگاه منصوب شدهاند. در حال حاضر یکی از برنامههایی که این کمیته در دستور کار خود قرار داده است، آموزش روشهای نوین پژوهشی است. این موضوع در کنار دروس مقطع کارشناسی ارشد و دکتری با رویکرد روشهای پژوهشی و آشنایی با قواعد پژوهشی جهانی و کنوانسیونهای آن، به دانشجویان ارائه میشود.
لزوم آشنایی دانشجویان با پژوهشهای بین رشتهای
*در حوزه خاص علوم انسانی چه اقداماتی انجام شده است؟
زمانی که اخلاق در پژوهشی در دانشگاه علامه مطرح میشود، قطعاً این موضوع با اخلاق پزشکی در وزارت بهداشت متفاوت است. تفاوت پژوهش در علوم انسانی با سایر رشتهها را میتوان با تحقیقات علوم انسانی، پژوهشهای کتابخانهای و مبتنی بر اسناد و مدارک و غیره یافت. روش پژوهش در تمامی رشتهها براساس دادههای متداول جهان تدریس میشود. بخشی از پژوهشها که مربوط به علوم انسانی مرتبط است، در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی و اجتماعی دانشگاه علامه شاهد تدریس آن هستیم. در این دانشکدهها کدهای اخلاقی در حوزه علوم انسانی به دانشجویان آموزش داده میشود و ملزم هستند این موارد را در تحقیقات خود به کار گیرد.
زمینه فعالیت پژوهشگران در حوزه علوم شناختی در دانشگاه علامه طباطبائی نیز فراهم شده است. پژوهشگران نخستین آزمایشگاه علوم شناختی حوزه علوم اجتماعی تا مهرماه امسال در این دانشگاه افتتاح میشود. تصور میکنم زمانی که دانشجو وارد رشتههای بین رشتهای حوزه علوم شناختی میشود، درمییابد روشهای پژوهش و متفاوتی از علوم انسانی در این رشتهها تدریس میشود.
در دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان دنشگاه علوم انسانی و اجتماعی علاوه بر اینکه لازم است پژوهشگران ما با روشهای پژوهشی خاص و مطابق با علم روز دنیا آشنا شوند؛ بلکه باید از روشهای پژوهشهای بین رشتهای نیز شناخت کافی داشته باشند.
* متاسفانه در کشور خلأ آماری در حوزههای مختلف وجود دارد. دانشجویان دانشگاه علامه به عنوان بزرگترین دانشگاه علوم انسانی در زمینه پژوهشهای آماری اقدامی انجام داده است؟
پروژههایی در زمینه مهاجرت در دانشگاه علامه طباطبائی پیگیری شده است. پژوهش در زمینه مهاجرت نخبگان نیز در دستور کار دانشگاه علوم اجتماعی قرار گرفته است، همچنین در این زمینه قرار بود با یک دانشگاه خارجی قراردادی منعقد کنیم که به علت مسائل حقوقی این امر محقق نشد. همچنین یک پروژه مشترک بینالمللی نیز با دانشگاه هامبورگ آلمان تعریف شده بود این دانشگاه بر چارچوب قراردادهای خود پافشاری میکرد؛ از طرفی این چارچوبها برای ما قابل پذیرش نبود.
ما اصولاً روال یکسانی برای تمامی پروژههای آماری در نظر میگیریم، استادان هر دانشکده پروپوزالهای خود را تدوین و در گروه آموزشی مطرح و در شورای پژوهشی دانشکده تصویب میشود. سپس این طرح به شورای پژوهشی دانشگاه با ترکیب معاونان پژوهشی و روسای پژوهشکده تمامی دانشگاهها ارسال میشود. برای پروژهها 2 نفر به عنوان ارزیاب تعریف میشود در صورتی که پروژه مورد تأیید قرار گیرد، پروژه اجرا خواهد شد.
معمولاً مکانیزمی وجود دارد به این صورت است که، 50درصد منابع مالی پروژهها از گرنت استادان و 50درصد از اعتبارات دانشگاهها تأمین خواهد شد. اگر دانشجویان دانشگاه علامه یک پروژه آماری در سطح بالا انجام داده باشند، باید فرآیندهایی که پیشتر به آن اشاره شد را پشت سر بگذراند تا به اجرا برسد.
* آیا این پروژهها در سطح ملی نیز انجام شده است؟
تعریف ما از پروژه ملی بهگونهای است که توسط یک دستگاه متقاضی اجرای آن باشد. فرآیند اجرای پروژههای ملی در دانشگاه علامه طباطبایی آسانتر است در صورتی که دستگاهی متقاضی اجرای پروژه تحقیقاتی باشد، دیگر شورای پژوهشی دانشگاه وارد جزئیات پروژه نمیشود و چارچوب کلی آن را در نظر میگیرد. پروژهای که از خارج به دانشگاه محول میشود، بیشتر مربوط به کارفرمایان دولتی است و تعداد کمی از آنها را بخش خصوصی سفارش میدهد.
*به نظر شما متولی پژوهش در کشور چه کسی است؟
سوال شما دقیقا مانند آن است که بپرسید متولی تفکر در کشور چه کسی است؟ در واقع پژوهش یک فرآیند خود انگیزشی ناشی از ذهن دغدغهمند است، زمانی که پژوهشهای باارزش توسط دانشگاهیان صورت میگیرد که اسپانسر خاصی ندارد و فرد یا دستگاهی متولی آن نیست. در حال حاضر شاهد چاپ آثاری هستیم که نویسنده براساس علایق شخصی خود پژوهش را انجام داده است.
دستگاههای دولتی به خوبی با پژوهش برخورد نمیکنند
برای انجام پژوهشها بیشتر بودجههای دولت به پژوهشکدههای دولتی سپرده میشود و به پژوهشهای دانشجویان و دانشگاهها اهمیت کمتری داده میشود. از نظر شما عدم اعتماد به پژوهشهای دانشگاهی چگونه میتواند حل شود؟
متاسفانه دستگاههای دولتی به خوبی با پژوهش برخورد نمیکنند، یعنی بودجههای پژوهشی که در بودجه عمومی کشور دیده شده است، اگر به سمت دانشگاهها گسیل شود، در دانشگاهها تحول عظیمی رخ میدهد. این بودجههای پژوهشی در برخی موارد جذب نمیشود و به مرحله هزینهکرد نمیشود و در برخی موارد در پژوهشکدههای وابسته به خود دستگاههای اجرائی سپرده میشود.
هزینهها و اعتبارات بخش دولتی پژوهش به دانشگاهها منتقل شود
زمانی که کشور نهادی مانند دانشگاه دارد و پژوهشهای معتبری در آن صورت میگیرد، به چه علت باید در کنار هر دستگاه اجرایی، یک پژوهشکده ایجاد شود. به عنوان مثال وزارت نیرو وظیفه دارد آب، برق تولید کند، بهتر است انجام پژوهشهای حوزه نیرو را به دانشگاهها بسپارد. با کمال احترام استادان صنعتی و فنی دانشگاهها و از جمع فرهیختگانی که در پژوهشگاه فعالیت میکنند، برای اجرای پروژههای تحقیقاتی مستعدتر هستند.
همین موضوع در بسیاری از موارد نیز مطرح شده است، بسیاری از دستگاههای دولتی دارای پژوهشکده هستند. در صورتی که یک سیاست پژوهشی در کشور حاکم شود که بر اساس آن دولت با اراده خود بتواند هزینهها و اعتبارات بخش دولتی پژوهش را به دانشگاهها و پژوهشگاههای مرتبط با آن منتقل کند، هم دانشگاهها جان تازهای میگیرند و هم دولت خود را از یک دغدغهای به نام پژوهش رها کرده و آن را به دانشگاهها سپرده است.
رئیس دانشگاه علامه طباطبایی در نشستی با رئیس جمهور اعلام کرد: «اجازه دهید دانشگاهها برای دولت فکر کنند.» یعنی دولت میتواند پژوهشهای خود را به دانشگاهها محول کند. به عنوان مثال معادل گروههای پژوهشی در مرکز پژوهشهای مجلس در دانشگاهها گروههای آموزشی و پژوهشی وجود دارد. اگر اعتبارات پژوهشی از پژوهشگاههای دستگاههای اجرایی بریده شده و به سمت دانشگاهها گسیل شود دانشگاهها جان تازهای میگیرند و کارایی بهتری خواهند داشت.
*آیا تمام بودجه پژوهشی دانشگاهها برای انجام پژوهش هزینه میشود؟
در جمع بودجه دانشگاهها ردیفهایی به نام پژوهش تعریف شده است اما ردیف حقوق و دستمزد یا نگهداری ساختمان وجود ندارد. برخی از این ارقام سرفصلهای پژوهشی در راستای مواردی مانند نگهداری ساختمان یا چمنهای دانشگاه، حقوق دستمزد کارکنان هزینه میشود. با توجه به وضعیت بودجه امسال و افزایش حقوق و دستمزدی که تعریف شده است، حدود 75 درصد بودجه عمومی دانشگاهها به حقوق و دستمزد کارکنان و استادان اختصاص پیدا میکند، یعنی تنها 25 درصد بودجه برای سایر فعالیتهای دانشگاه اختصاص پیدا میکند. یعنی نمیتوان به دانشگاهها اعلام کرد پژوهش کنید در صورتی که بودجه لازم به آنها اختصاص پیدا نمیکند.
همانطور که میدانید پژوهش تولید ثروت میکند؛ اما برای حرکت نیازمند یک موتور اولیه است، این امر حداقل کاری است که دانشگاهها میتوانند با کمک بودجه عمومی کشور آن را محقق کنند.
استادان دانشگاه به پایاننامههای دانشجویان رسیدگی نمیکنند
*مشکلات مرتبط با نسبت استاد به دانشجو بیشتر در حوزه پژوهشی نمود پیدا میکند. زیرا استاد با تعداد زیاد دانشجو نمیتواند به خوبی به پایاننامهها و امور پژوهشی آنها رسیدگی کند. نهایتاً این موارد منجر به تقلب علمی خواهد شد. در چنین شرایطی چطور میتوان از دانشجو انتظار داشت که در پژوهش خود دغدغه مند باشد؟
نسبت استاد به دانشجو از جمله مسائل مهم در حوزه آموزشی به شمار میرود. این موضوع به سیاستهای کلی آموزش عالی کشور برمیگردد. در دانشگاه علامه طباطبائی نسبت استاد به دانشجو حدود یک به 24 یا 25 است، این نسبت بد نیست. سیاستی درباره آموزش عالی وجود دارد که بر آن اساس قرار است دانشگاههای تهران به سمت دانشگاه پساتکمیلی حرکت کنند، این اقدام در ابتدا نیازمند آن است که تعداد رسالهها و پایاننامهها افزایش پیدا کند.
همانطور که پیشتر به آن اشاره شد، یک استاد در طول یک ترم، تعداد قابل توجهی پایاننامه و رساله را باید سرپرستی کند. من تصور میکنم حل این مشکل، در گرو سیاست جذب دانشجو نهفته شده است. یعنی میزان ورودیهای برخی از رشتهها باید کاهش پیدا کند. خوشبختانه در دانشگاه علامه این اقدام آغاز شده است، به عنوان مثال در گروه آموزشی حقوق خصوصی دانشگاه علامه در سال جاری دانشجوی دکتری جذب نکرد؛ زیرا دانشجوهای ورودی دکتری سالهای قبل موفق به دفاع از پایاننامههای خود نشده و نیازمند سرپرستی و راهنمایی بودند. در چنین شرایطی ما اعلام کردیم که دانشجوی دکتری در این رشته جدب نمیکنیم تا دانشجویانی که از پایاننامههای خود دفاع نکرده بودند، بتوانند فارغالتحصیل شوند و ظرفیت خالی برای جذب سایر دانشجویان ایجاد شود.
تصور کنید استادی وظیفه هدایت 7 یا 8 دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد را بر عهده دارد و قرار است 4 دانشجوی دکتری را در راستای تدوین پایاننامه و دفاع از آن راهنمایی کند، در چنینی شرایطی طبیعی است که استاد زمان رسیدگی به این پایاننامهها نخواهد داشت، طبیعتاً کیفیت کار در این مدت کاهش خواهد یافت. متاسفانه این مشکل در دانشگاهها وجود دارد و من به این مشکل اعتراف میکنم.
لزوم بازنگری سیاستگذاری آموزش عالی/ از حجمگرایی و آمارگرایی جلوگیری شود
*در برخی موارد شاهد آن هستیم که دانشجو، استاد مشاور و راهنما اطلاع دارند پایاننامهای که نوشته شده، هیچ ارزشی ندارد.
من این موضوع را قبول دارم که افزایش کمیت منجر به افت کیفیت خواهد شد، در همین راستا میتوان میان این 2 حوزه تعادل ایجاد کرد. دانشگاههای کشور باید در سیاستگذاری منسجم به یک نقطه تعادل برسند و تعداد مشخصی دانشجو بگیرند و بتوانند آنها را به خوبی تربیت کنند. هر استاد باید تعداد پایاننامهها را بهاندازهای انتخاب کند که بتواند پایاننامه علمی با کیفیت بالا به جامعه تحویل دهد.
در یسیاری از دانشگاههای ایران مرسوم شده است که ارائه پایاننامه به استاد بر مبنای تحقیقاتی که استاد از پیش انجام داده، صورت میگیرد. یعنی در صورتی که استاد یک برنامه تحقیقاتی را در گذشته انجام داده و موضوع پایاننامه یک دانشجو نیز در راستای این تحقیقات باشد، این استاد میتواند تا تعداد مشخصی در همان محدوده برنامه پایاننامه و رساله انتخاب کند. در حال حاضر در برخی موارد شاهد آن هستیم که استاد بررسی پایاننامهای را برعهده دارد که در آن زمینه فاقد تخصص لازم است، حتی در برخی موارد استاد کوچکترین علاقهای به موضوع پایاننامه دانشجو ندارد.
این درحالی است که اگر استاد در جریان اصلی تحقیقات پیشین خود، موضوعات پایاننامه دانشجویان را انتخاب کند، قطعاً روند انجام آن را پیگیری میکند. در این راستا سیاستگذاری آموزش عالی در کشور نیازمند بازاندیشی است تا از حجمگرایی، آمارگرایی جلوگیری کرده و به کیفیت مطلب توجه بیشتری شود.
عطشی در جامعه برای آموزش عالی وجود دارد، در حال حاضر این عطش تا حدود زیادی فروکش کرده است معمولا فردی در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل میکند که میخواهد ادامه تحصیل دهد و به مقطع دکتری وارد شود. در صورتی که دانشجو بخواهد یک دوره تحصیلی و تکمیلی در حوزه خاصی بگذراند، میتواند در دورههای تخصصی آزاد شرکت کند. برگزاری این دورهها در تمامی نقاط جهان مرسوم است، به عنوان مثال دانشجو میتواند دوره MBA را بهطور آزاد بگذاند؛ نه اینکه در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شرکت کند و پایاننامهای بنویسد که در آن مسئله و سؤالی مطرح نشده است. طبیعتاً این فرد هیچوقت نمیتواند پایاننامه خوبی تدوین کند. در چنین شرایطی با حجم زیادی از دانشجویان برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد مواجهیم که بعضاً برای نوشتن پایاننامه به مراکز غیرقانونی خیابان انقلاب مراجعه میکنند، این اقدام منجر به افزایش تخلفات علمی خواهد شد و در برخی موارد شاهد افت کیفیت مقالات هستیم زیرا این مقالهها بهعنوان پیششرط دفاع دانشجویان دکتری مطرح میشوند.
یک دانشجو باید قبل از دفاع حتما مقاله چاپ کند این اقدام منجر میشود که رساله دکتری خود را ضعیف تنظیم کند، در نتیجه یک مقاله با کیفیت ضعیف در مجله پژوهشی به چاپ میرسد تا دانشجو بتواند از پایاننامه خود دفاع کند. امیدوارم بازاندیشی در سیاستگذاریهای آموزشی یا محور قرار دادن پژوهش انجام شود، نمیتوان کتمان کرد آموزش به عنوان ریل اصلی حرکت دانشگاهها محسوب میشود؛ اما در صورتی که این آموزش مبتنی بر اهداف پژوهشی باشد، میتواند منجر به توسعه شود.
انتهای پیام/