به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و تنها چند روز تا سیویکمین سالروز پایان جنگ تحمیلی مانده؛ اما ادبیات انقلاب و پایداری بعد از گذشت چند دهه تا حد زیادی مهجور مانده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است، حتی صدا و سیما نیز به زوایا و ابعاد مختلف این بخش از ادبیات ایران که شاید به ندرت بتوان نمونههای مشابه برای آن پیدا کرد، به خوبی نپرداخته است.
از سوی دیگر منتقدان بر این باورند که ادبیات انقلاب نتوانسته چهره شاخصی مانند سهراب سپهری و محمود دولتآبادی به ادبیات معاصر معرفی کند و به همین دلیل نباید تمام ضعفها را بر گردن بیمهری دستگاههای اجرایی و نبود حمایتها انداخت.
محمدرضا سنگری در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، درباره اینکه ادبیات انقلاب در آموزش عالی ایران آنچنان که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته، اظهار کرد: ادبیات انقلاب اسلامی به لحاظ کمی و کیفی در سطح بسیار بالایی قرار دارد. هماکنون حداقل 25 هزار جلد کتاب فقط در حوزه دفاع مقدس به چاپ رسیده است. در عرصههای گوناگونی مانند ادبیات داستانی، شعر، خاطره، زندگینامه، فیلمنامه، کوتاههنگاری، دلنوشتههای ادبی و غیره بیش از 17 هزار جلد در کتابخانه تخصصی جنگ و حدود 25 هزار جلد در باغموزه دفاع مقدس، کتاب داریم.
وی ادامه داد: براساس آمار منتشر شده از سوی کتابخانه ملی، در طول 40 سال گذشته بیش از 41 میلیون تیراژ در این حوزه داشتهایم که آمار شگفتانگیزی محسوب میشود. بیش از هزار و 400 زن از جمله شاعر و نویسنده هم در عرصه ادبیات انقلاب فعالیت دارند.
مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به تعریف حوزههای جدید در ادبیات تصریح کرد: ژانرهای تازهای پدید آمده که بیش از این نبوده است. آنهایی که در قلمرو ادبیات فعالیت میکنند، خوب میدانند وقتی سبک، مکتب یا جریان جدیدی را طرح میکنیم، یه این مفهوم نیست که پیش از این اصلاً نبوده است. وقتی از سبک هندی صحبت میکنیم، اینگونه نیست که در سبک عراقی، نمونههای هندی را مشاهده نمیکنیم، حتی در شعر حافظ میتوان مصادیقی را مثال زد که کاملاً رنگ و بوی شعر هندی دارد. ممکن است بعضی از نمونههای موجود در ادبیات انقلاب، پیشتر نیز وجود داشته؛ اما برخی ژانرها و گونههای ادبی با این بسامد، باب و ساخت در ادبیات انقلاب واقعاً بیسابقه هستند.
سنگری خاطرنشان کرد: میتوان از خاطرهنگاری و نثر و قطعه ادبی یا به تعبیری دیگر دلنوشته نیز نام برد. همچنین در گذشته ادبی ما، هیچ نوشتهای در مفهوم وصیتنامههای عصر انقلاب بهویژه دفاع مقدس وجود نداشته است. هرچند بعضی از وصیتنامهها ساختار زبانی دارند؛ اما برخی از آنها کاملاً یک متن ادبی محسوب میشوند و حتی نامههای دوران جنگ تحمیلی چنین شرایطی دارد؛ بهویژه نامههای رزمندگان در دوران حضور در جبهه و اسیران و آزادگان. اگر فردی این نامهها را بخواند، در فضای ادبی جدیدی تنفس میکند که لازم است آن را بیشتر، بهتر و دقیقتر بشناسد.
وی با بررسی دلایل چندگانه مهجور ماندن ادبیات انقلاب گفت: یکی از مهمترین دلایل، حجاب معاصرت است. انسانها در عصری که زندگی میکنند، داشتههای خود را کمتر میبینند و این نسلهای پسین هستند که بزرگان گذشته را درمییابند. ممکن است مردم قدر بسیاری از چهرههای بزرگ علمی روزگار ما را درک نکنند و یکی، دو دهه و حتی یک سده بعد مردم بدانند فرهیختگانی مانند علامه حسنزاده آملی و آیتالله جوادی آملی چه بزرگانی بودهاند.
نویسنده و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی یادآور شد: حجابِ همزمانی باعث میشود قدر و ارزش بزرگان شناخته نشود. این نظریه را در قلمرو شاعران، داستاننویسان و فعالان دیگر حوزههای ادبی عصر انقلاب نیز میتوان مطرح کرد. علت دوم را باید در «نشناختن» جستوجو کنیم. معمولاً انسانها وقتی پدیدهای را نشناسند، در مقابلش قرار میگیرند یا از کنارش عبور میکنند. حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: «النّاس اعداء ما جهلوا» یعنی آدمها دشمن آنچه هستند که نمیشناسند. برخی از مردم در چنین شرایطی به تحقیر یا تخفیف پدیده ناشناس میپردازند.
سنگری در پایان گفت: واقعیت این است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، عده بسیاری با ادبیات انقلاب همراه بودند و حتی به اثرآفرینان ادبی انقلاب تبدیل شدند؛ اما بخشی از استادان دانشگاه به دلیل دیدگاههای خاص خود یا نداشتن حوصله برای مطالعه ادبیات انقلاب، با این ادبیات آشتی نکردند. گاهی میبینیم بعضی از این استادان، خود را تا دوره ملکالشعرای بهار هم نمیکشانند و برخی نیز معتقدند شعر با صائب تبریزی تمام میشود.
انتهای پیام/