تحقیر انگلیس در سالگرد کودتا

66 سال پس از کودتای 28 مرداد و با آزادی نفتکش گریس 1، تهران با تحقیر بریتانیا این نکته را یادآوری کرد که «ایران فراموش نخواهد کرد».

به گزارش گروه بین‌الملل ایسکانیوز، بدون شک تحلیل، یادداشت و گزارش نویسی بدون گوشه چشمی به تاریخ و گذشته ملت ها چنگی به دل نخواهد زد و احتمالا نویسنده را به چرخه‌ای نامطلوب روزانه نویسی گرفتار خواهد کرد. با عطف به این گزاره، زمانی که خبر آزادی نفتکش توقیف شده ایران در جبل الطارق منتشر شد توجه من به طور همزمان به دو مساله معطوف شد.

ابتدا دهه آخر مرداد در حافظه جمعی ایرانی ها به عنوان نماد شکست و غلبه امپریالیسم بریتانیا تلقی می‌شود؛ اما اکنون مردم این سرزمین می توانند برداشت و روایت دیگری از این دهه داشته باشند. پس از آن، طرح این پرسش خالی از لطف نخواهد نبود که چه چیزی باعث دگرگونی روند تحولات منتهی به 24 مرداد 1398 نسبت به 28 مرداد 1332 شده است؟

با عطف به اینکه بریتانیایی ها همچنان در تفکرات نئواستعماری غوطه ور هستند و اکنون نیز سودای سلطه بر کشورمان را در سر می پرورانند، به نظر می رسد آنچه باعث تغییر این معادله شده است را باید با مداقه در افزایش توان نظامی و قابلیت های سیاسی و دیپلماتیک و همچنین ماهیت و نحوه عملکرد دولت کنونی ایران جستجو کرد.

سری که به سنگ خورد

اواسط تیرماه نیروهای دریایی ملکه در یک عملیات شبیه به دزدان دریایی در جبل الطارق نفتکش ایرانی را توقیف کردند. استدلال این بود که نفت را به سوی سوریه که تحت تحریم است صادر می کرد؛ اما این مدعی نه محکمه پسند بود و نه توانست افکار عمومی جهانی را اقناع کند.

پس از دو هفته نیز نفتکش متخلف بریتانیایی «استنا ایمپرو» توسط نیروی دریایی سپاه در آب های سرزمینی ایران توقیف شد. در همین زمان به تدریج ظواهر شکست پروژه جاه طلبانه آمریکا برای ایجاد ائتلافی در زمینه امنیت کشتیرانی در خلیج فارس نیز هویدا شدند.

در بخش دیگر این معادله، ایران هم با ظرافت های خاص خود هم به لحاظ دیپلماتیک و هم در عرصه میدانی، طرف مقابل را کیش کرده بود.

وقتی تمام این تصاویر یعنی «استدلال غیرواقعی بریتانیا، فشار افکار عمومی جهانی، شکست پروژه آمریکا، توقیف نفتکش بریتانیایی و عملکرد قوی ایران» را ماننده یک فیلم کنار هم قرار دهیم یک برون داد از آن خارج می شد. بریتانیا باید کشتی ایران را آزاد می کرد.

با این حال بریتانیایی ها که به نکته سنجی و باریک بینی نیز شهره هستند می خواستند روند رفع توقیف نفتکش ایران را آنچنان کش دهند تا به روز 28 مرداد برسد و یک بار دیگر زخم ایرانی ها را تازه کنند و با بیانی استعاری دوباره از قدرت و سلطه خود بگویند.

اماکارت های بازی بریتانیا آنچنان قدرتمند نبودند که تاب تحمل فشارها و کارت های ایران را داشته باشند بنابراین ناچار شدند پیش از سالگرد کودتای نگین، به آزادی کشتی ایرانی تن دهند.

غروب پنجشنبه (۲۴ مرداد) به وقت ایران، قاضی دیوان عالی جبل‌الطارق، مجوز آزادی کشتی گریس ۱ را صادر کرد. همچنین تمامی ۲۴ خدمه هندی این نفتکش آزاد شدند.

میدان‌داری ایران

خبرهای خوب دهه پایانی مرداد ماه به همین جا منتهی نمی شود. «حمید بعیدی نژاد» سفیر جمهوری اسلامی ایران در لندن با انتشار توئیتی مساله مهمی را بازگو کرد.

براساس روایت بعیدی نژاد که وزیر خارجه کشورمان «محمد جواد ظریف» نیز به آن اشاره کرد، ایالت متحده با تلاشی مذبوحانه قصد داشته در آخرین لحظات مانع رفع توقیف نفتکش شود که با شکست تحقیرآمیزی مواجه شده است.

بعدها مشخص شد حتی وزارت دادگستری آمریکا در نامه ای مکتوب به طرف جبل الطارقی خواستار عدم رفع توقیف شده بود. اما دادگاه جبل الطارق عمل کردن براساس فرامین این نامه را به عنوان یک رسوایی حقوقی تلقی کرده، بنابراین از اجرای آن خودداری کرده بود.

در کشاکش این بازی حقوقی بد نیست دوباره به تاریخ برگردیم و اندکی از گذشته کمک بگیریم. اگرچه ایران در سال های پس از ملی شدن صنعت نفت تا کودتای 28 مرداد همواره به لحاظ حقوقی نسبت به طرف بریتانیایی دست برتر را داشت با این حال در پایان دولت ملی سرنگون شد؛ اما چرا حالا آمریکا و بریتانیا دوباره نتوانستند سناریو پیشین را تکرار کنند و مانع از رفع توقیف شوند.

به نظر می رسد پاسخ به این پرسش بنیادین را باید در مفهوم ریشه ای سیاسی یعنی قدرت جستجو کرد. ایران دهه سی، به لحاظ نظامی ضعیف، دارای یک حاکمیت دست نشانده، فاقد ایدئولوژی و ارزش های انسجام بخش اجتماعی و همچنین هیچ ابزاری برای بازدارندگی و مهار تدابیر تهاجمی لندن و واشنگتن در اختیار نداشت. این را هم باید در نظر داشت که در آن دوره، غرب و به ویژه آمریکا در اوج قدرت خود بودند.

بنابراین وقتی همه این پارمترها را در کنار هم قرار می دهیم ایرانی با قابلیت های کم و قدرت حداقلی ظاهر می شود که شکار ساده ای برای سیا و ام آی 6 تلقی می شد.

از گذشته به حال برمی گردیم. اکنون نظام بین الملل تغییر عمده ای کرده است و قدرت های غربی دیگر یکه تاز میدان نیستند توان مادی و ارزشی آنان افول کرده و فرسایش در حال تنزل جایگاه آنان است.

در مقابل ایران نیز به عنوان یک قدرت بلامنازع منطقه ای در طول چهار دهه گذشته براساس یک روند تصاعدی بر قدرت خود افزوده و اکنون نظم بخشی به نظم نوین خاورمیانه از مسیر تهران می گذرد. بنابراین و به رغم فشارهای غرب، آنان دیگر نمی توانند براساس منطق کودتای سابق با ایران برخورد کنند.

به بیانی دیگر ایران آنچنان قدرتمند شده است که با ابزارهایش نه تنها نفتکش خود را آزاد می کند بلکه همچنان نفتکش بریتانیایی را در توقیف نگه می دارد. نتیجتا با یک بازی حساب شده لندن را دوبار تحقیر می‌کند.

همزمان به آمریکا هم نشان داد که اگر براساس یک تکبر تاریخی و سیاست‌گذاری غیرواقع‌بینانه به فشارهای غیرانسانی علیه ایران ادامه دهد رهارودی به غیر از شکست کسب نخواهد کرد. بنابراین اینکه «ایران فراموش نخواهد کرد و به موقع حساب های تاریخی و کنونی خود را با رقبا و دشمنانش تسویه خواهد کرد» یک اخطار صوری نیست بلکه یک بازدارندگی معتبر است و از این به بعد غربی ها باید براساس آن با تهران تعامل کنند.

کد خبر: 1024833

وب گردی

وب گردی