مخالف اصلی حضورم در دانشکده تغذیه، ادعای پدرخواندگی دارد/ رانت و لابی‌ام امورات مجموعه را می‌گذراند/ 30 نفر معترض، نماینده 16 هزار دانشجو  نیستند

رئیس دانشکده علوم تغذیه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: جماعت معترضی که در خوشبینانه‌ترین حالت حدود 30 نفر هستند، نمی‌توانند نماینده جامعه 15، 16 هزار نفری باشند.

گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ مسعود کیخا و مهدی فیضی‌صفت- نام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، یکی از معتبرترین دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور در ماه‌‌های اخیر با حاشیه گره خورده؛ حاشیه‌هایی که در نهایت منجر به برکناری محمد آقاجانی از پست ریاست این دانشگاه شده است.

برگزاری جشن فارغ‌التحصیلی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در هتل اسپیناس پالاس تهران؛ گران‌قیمت‌ترین و لوکس‌ترین هتل تهران، ماجرای دانشجوی تقلبی و در نهایت اعتراض به انتصاب رئیس دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی سبب شد وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ورود کرده و تغییری در رأس هرم دانشگاه ایجاد کند.

جلال‌الدین میرزای رزاز رئیس انجمن تغذیه ایران هفدهم شهریورماه سال جاری، حکم سرپرستی دریافت کرد؛ اما شورای صنفی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی همراه با تعدادی از دانشجویان دست به اعتراض زد و نسبت به انتصاب میرزای رزاز واکنش نشان دادند. معترضان معتقد بودند رئیس جدید دانشکده علوم تغذیه، فاقد صلاحیت علمی و حتی اخلاقی است و البته به‌دلیل لابی قدرتمند به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی راه یافته است؛ ادعایی که میرزای رزاز رد کرده و رزومه پربارش را عامل اصلی حضور در دانشگاه عنوان می‌کند.

رئیس جدید دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و انستیتو تحقیقات تغذیه‌ای و صنایع غذایی کشور مشتاق پاسخگویی به انتقادات بود و ایسکانیوز نیز تصمیم گرفت به‌عنوان نماینده جامعه دانشجویی، صحت و سقم ابهامات را از میرزای رزاز جویا شود.

رئیس دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با سعه صدر به سؤالات پاسخ داد و حتی پرسش‌های چالشی، او را عصبانی نکرد. میرزای رزاز توضیحاتی درباره نقدهای وارد شده به رزومه علمی‌اش ارائه داد و اتهام تحریف در اساسنامه انجمن تغذیه را هم با ارائه سند و مدرک پاسخ داد و البته از دست‌های پشت پرده‌ای صحبت کرد که با ادعای پدرخواندگی، سعی در حفظ انحصار قدرت دارند و برخی ادعاهایی که علیه وی مطرح می‌شد را بی‌اساس خواند که تصمیم‌گیری درباره پاسخ‌های رزاز به عهده مخاطب است.

جنجال و حاشیه‌هایی که وجود داشت باعث شد تا تعداد سؤالات افزایش پیدا کند و گفت‌وگو طولانی شود. ماحصل این گفت‌وگوی تفصیلی در دو بخش تنظیم شده است که می‌توانید بخش اول آن را در ادامه بخوانید:

ایسکانیوز: خلاصه‌ای از سوابق مدیریتی خود بیان کنید؛ چراکه بسیاری از منتقدان در صحت و اعتبار مدارج علمی شما تردید دارند.

رزاز: سال 75 دررشته پزشکی فارغ‌التحصیل شدم. بعد از اتمام دوره کارورزی پزشکی (انترنی) در دانشگاه علوم پزشکی تهران، به کار اجرایی ورود کردم. ابتدا به‌عنوان کارشناس ارشد امور پزشکی در دفتر رئیس جمهور مشغول شدم. مراجعات مختلف به رئیس جمهور از درخواست پیرزنی گرفتار در شهرستان برای تأمین هزینه‌های درمان تا تقاضای دستگاه سی‌تی‌اسکن و ام‌آرآی توسط رئیس دانشگاه علوم پزشکی تبریز را بررسی می‌کردیم. طی مدت دو سال حضور در دفتر رئیس جمهور به اندازه دوره پی‌اچ‌دی، تجربیات ارزشمند کسب کردم. روال کار به این شکل بود که از ده‌ها جلد پرونده در قالب چند پاراگراف، گردش کار تهیه می‌کردیم.

در گزارش به شرح درخواست، از دفتر رئیس جمهور به سازمان برنامه و بودجه ارجاع می‌دادیم. کادری به نام کادر کارشناسی پایین صفحه وجود داشت که در آن، نظر خود را اعلام می‌کردیم. این موضوع مربوط به دولت‌های ششم و هفتم است. در آن زمان یک‌دور با گردش کار وزارت بهداشت، دانشگاه‌ها و نمایندگان مجلس شورای اسلامی آشنا شدم. به‌طور متوسط حدود 100 نامه در روز از نمایندگان مجلس خطاب به رئیس جمهور می‌آمد که تقاضای ساخت بیمارستان و اعزام پزشک و ... داشتند. ما هم به شهرهای مختلف کشور سفر کرده و همراه با مسئولان وزارت بهداشت، گزارش تهیه می‌کردیم.

27 یا 28 سال داشتم که به دفتر رئیس جمهور وارد و بعد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی وارد شدم. سال 1375 به‌عنوان مسئول حراست دانشگاه شروع به به کار کردم و از سال 1376 تا 1384 مشاور اجرایی بودم؛ به‌گونه‌ای که تمام امور و اداره دانشگاه به من ختم می‌شد.

ایسکانیوز: چگونه وارد دفتر رئیس جمهور شدید؟

رزاز: آن زمان به کارشناس پزشکی نیاز داشتند. نخستین فردی نبودم که وارد این حوزه شدم. پیش از من دکتر هاشم جنت‌پور به‌عنوان کارشناس پزشکی در دفتر رئیس جمهور فعالیت داشت و قرار بود 6 ماه دیگر بازنشسته شود. 27 یا 28 سال داشتم که به دفتر رئیس جمهور وارد و بعد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی وارد شدم. سال 1375 به‌عنوان مسئول حراست دانشگاه شروع به به کار کردم و از سال 1376 تا 1384 مشاور اجرایی بودم؛ به‌گونه‌ای که تمام امور و اداره دانشگاه به من ختم می‌شد.

تقلب شورای معاونان وزارت بهداشت به نفع دانشگاه علوم پزشکی تهران

به خاطر دارم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در زمان فعالیت حسین ملک‌افضلی معاون پژوهشی وقت وزارت بهداشت، بعد از بررسی شاخص‌ها به‌عنوان دانشگاه برتر انتخاب شد. دکتر ملک‌افضلی که در دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز فعالیت داشت، در شورای معاونان وزارت بهداشت، شاخص‌ها را تغییر داد و باعث شد ما در رتبه دوم قرار بگیریم. جنجالی به راه افتاد که باعث شد همراه با دکتر حبیب‌اله پیروی رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برویم و اعلام کنیم اصلاً در رنکینگ شرکت نمی‌کنیم.

دوره طلایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی را رقم زدیم

حدود 15 هزار پرسنل در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مشغول هستند که جست‌وجویی ساده از مدیران و کارکنان در مدت هشت سال حضورم نشان می‌دهد نوع خدمات و اثرهایی که نه‌تنها من؛ بلکه تیم مدیریتی گذاشته، به‌عنوان دوران طلایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ثبت شده است. برای نخستین بار با مدرک و شاخص ادعا کردیم از دانشگاه علوم پزشکی تهران جلوتر هستیم. گاهی ادعایی بدون سند مطرح می‌شود؛ اما با آمار و ارقام طبقه‌بندی شده و رنکینگ ادعای خود را اثبات کردیم. در حوزه بهداشت، ده‌ها شاخص داریم که بررسی می‌شوند و در نهایت نتیجه‌گیری می‌کنند دانشگاهی از دانشگاه دیگر برتر است. حوزه‌های آموزش و درمان نیز شاخص‌هایی برای اندازه‌گیری دارند و برای نخستین بار در آن سال‌ها موفق شدیم گوی سبقت را از دانشگاه علوم پزشکی تهران، رقیب جدی و همیشگی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برباییم.

ایسکانیوز: فعالیت‌های شما در سمت‌های اجرایی که توضیح دادید ابن شبهه را ایجاد می‌کند که پشتوانه خوبی داشتید که توانسته‌اید خیلی زود به برخی پست‌ها دست یابید، چگونه با سن کم توانستید پله‌های ترقی را به‌سرعت طی کنید؟

رزاز: تجربه مکاتبه با نمایندگان مجلس را داشتم و بعد از مدیرکلی که در آستانه بازنشستگی قرار داشت، مرا موظف کردند مسئول پاسخگویی به نمایندگان مجلس باشم. روزانه حدود 60 یا 70 نامه از نمایندگان مجلس داشتیم، اقدامات خوبی انجام دادیم و تجربیات ارزشمندی کسب کردیم. البته پیش‌تر چند سالی در معاونت درمان وزارت بهداشت، زمان مدیریت رضا خاتمی به‌طور همزمان با حضور در دانشگاه فعالیت داشتم. آنجا هم اقدامات خوب و بزرگی انجام شد. سطح‌بندی خدمات درمانی نخستین بار آنجا شکل گرفت. دو جلد کتاب سطح‌بندی خدمات درمانی تدوین کرده و شاخص تعریف کردیم.

به‌طور مثال به دانشگاه‌ها و نمایندگان مجلس اعلام کردیم به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت، یک دستگاه سی‌تی‌اسکن یا به ازای هر 15 هزار نفر جمعیت، یک دستگاه آمبولانس تعلق می‌گیرد. سطح‌بندی خدمات درمانی برای نخستین‌بار در آن سال‌ها شکل گرفت و هنوز هم همان دو جلد کتاب به‌شکل اصلاح شده مورد استفاده قرار می‌گیرد. در واقع اصول و شاخص‌هایی تعریف کردیم. آن زمان بحث نیروی انسانی مطرح بود و رؤسای دانشگاه‌ها با اصرار، تقاضای جراح مغز و اعصاب برای شهری 200 هزار نفری داشتند و نمایندگان مجلس نیز فشار می‌آوردند.

از عدم موفقیت در آزمون زبان برای نخستین‌بار تا عدم تخصیص ارز دولتی و قطع شهریه دانشگاه

ایسکانیوز: روند ورود شما به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی چگونه رقم خورد؟

رزاز: بعد از سال 1384 برای دریافت بورسیه در آزمون اعزام به خارج از کشور شرکت کردم و موفق شدم با قبولی در آزمون دشوار آیلتس (آزمون معتبر زبان انگلیسی) به انگلستان بروم. حدنصاب نمره هفت بود که ابتدا نمره 6.5 را کسب کردم و مرا مشروط، پذیرش کردند. امتحان دوم را داده، نمره هفت گرفتم و وارد دانشگاه یوسی‌ال لندن شدم. یک سال و نیم بعد از آغاز تحصیل، به‌رغم تمام مشکلات مالی، فروش اتومبیل و با همسر و دو فرزند، نامه‌ای به دستم رسید که «نظر به نیاز مبرم به خدمات شما مقتضی است ظرف مدت یک ماه سرِ کار خود حاضر شوید.» این نامه‌ها ادامه پیدا کرد و ارز ارسالی هم قطع شد. از همه مهم‌تر شهریه دانشگاه را پرداخت نکردند که به‌صورت خودکار سبب قطع ارتباطم با دانشگاه شد.

مجبور به بازگشت شدم؛ چون شرایط برای خانواده‌ام نیز دشوار بود. قرار شد در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ادامه تحصیل دهم؛ اما واحدها را تطبیق ندادند و از ابتدا چهار سال درس خواندم. با معدل 19.5 در رشته علوم تغذیه از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی فارغ‌التحصیل شدم و پی‌اچ‌دی گرفتم. یک سال نیز تأخیر داشتم تا امور مربوط به پذیرش انجام شود. نامه‌ای برای استعدادهای درخشان دانشگاه دریافت کرده و در این بخش هم حضور پیدا کردم. از آنجا که بورسیه و استخدام رسمی بودم، به عضویت هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درآمدم. طبق قانون، هر فردی به سفارش نهادی بورسیه شود، باید دو برابر مدت تحصیل در خدمت آن سازمان باشد که البته برای من بعداً به سه برابر افزایش پیدا کرد. تعهد محضری دادم و هنوز سند خانه پدرم در رهن وزارت بهداشت است.

رئیس پیش از من چه رشته‌ای خوانده و چه اقداماتی انجام داده است. او دامپزشک بود و پی‌اچ‌دی در رشته بهداشت مواد غذایی داشت. اگر من به‌عنوان متخصص تغذیه، صلاحیت علمی ندارم، رئیس پیشین به طریق اولی چنین صلاحیتی نداشته است. چرا زمان مدیریت او، اعتراضی صورت نگرفت و سر و صدایی به‌پا نشد؟

تمام آبادانی دانشگاه، حاصل مدیریت ما بوده است

دو سال معاون پشتیبانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودم، هرچه از آبادانی در این مجموعه می‌بینید، در دو سال مدیریت ما رقم خورده است. موفق شدیم تمام سیستم را با دست خالی، بازسازی کامل کنیم. کتابخانه، سلف، سایت و آزمایشگاه تجهیز شدند. همان زمان مسئولیت کنگره بین‌المللی تغذیه را بر عهده گرفتم و این کنگره سال 1393 با حضور 28 چهره جهانی علوم تغذیه برگزار شد. سال 1397 این کنگره را بار دیگر برگزار کردیم و توانستیم آن را با هزار و 600 شرکت‌کننده به سرانجام برسانیم. البته شرایط بسیار پیچیده بود؛ چون نرخ ارز تغییر کرد و اسپانسری قدم پیش نگذاشت. این کار را آذرماه سال گذشته با دست خالی و بدون دریافت حتی یک ریال بودجه دولتی انجام دادیم که برای هیچ‌کس قابل باور نیست. دلار به مرز 20 هزار تومان رسید و شرایط اقتصادی حساس بود؛ اما هیچ بودجه‌ای از دولت دریافت نکردیم. جالب این‌که تا مدت‌ها دانشگاه مدعی طلب چهار، پنج میلیون تومانی برای پرداخت به قاری قرآن و مجری برنامه بود. با رئیس دانشگاه (محمد آقاجانی) تماس گرفتم و گفتم: «کنگره‌ای یک میلیارد تومانی را بدون یک ریال بودجه دولتی برگزار کردیم و مبلغ باقی‌مانده را هم پرداخت می‌کنیم». کنگره مذکور دارای امتیاز بازآموزی بود و 23 میلیون تومان حق بالاسری نیز به دانشگاه دادیم.

ایسکانیوز: اشاره کردید مدتی مسئول حراست دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودید؛ اما این سمت سنخیتی با تحصیلات و مدارج علمی شما ندارد و اصولاً در نظر عامه اسم مسئول حراست با نگاه امنیتی گره می‌خورد.

رزاز: آن زمان فردی از بین پرسنل، مسئول حراست بود که فضا را بسیار امنیتی کرد و البته شخص قدرتمندی به شمار می‌رفت. حراست کل، اجازه ورود به فرد جدیدی نمی‌داد و او را تأیید نمی‌کرد. در مقطعی این سمت را بر عهده گرفتم و از آن به بعد تاکنون تمام مسئولان حراست از بین پزشکان انتخاب شده‌اند. دکتر طباطبایی از طریق دفتر رئیس جمهور، مرا می‌شناخت. من هم فکر کردم که می‌توانم در این حوزه خدمت کنم.

ایسکانیوز: شما تنها فردی بودید که از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، بورسیه و بعد جذب دانشگاه شدید؟

رزاز: ده‌ها نفر در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی داریم که بورسیه شده و بلافاصله بعد از اتمام تحصیل، در این دانشگاه جذب شدند. مجموعه‌ای که شما به سفارش آن، بورسیه شده‌اید، وظیفه دارد بدون معطلی شما را جذب کند. می‌توانم اسم 10 نفر را به شما بدهم که طبق قانون وقتی تحصیل‌شان تمام شده، متعهد به خدمت شده و بلافاصله جذب عضو هیئت علمی می‌شوند؛ چون به سفارش نهاد مربوط بورسیه شده‌اند و سیستم وظیفه جذب آنها را دارد.

ایسکانیوز: چرا به انتصاب شما در دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی اعتراض شد؟

رزاز: سه، چهار جریان در یکدیگر تنیده شد و اتفاقاتی رخ داد که همه می‌دانند. 9 هزار فارغ‌التحصیل رشته تغذیه وجود دارد و حدود 7 هزار دانشجو نیز در حال تحصیل در این رشته هستند. جماعتی که در خوشبینانه‌ترین حالت حدود 30 نفر هستند، نمی‌توانند نماینده جامعه 15، 16 هزار نفری باشند. در مجموعه ما حدود هزار دانشجو از مقطع کارشناسی تا دکتری حضور دارند. اگر مطالب منتشر شده، صحت داشت و چالش موجود تا این اندازه جدی بود که همه‌گیر شود، باید 500 نفر از جمعیت هزار نفری معترض باشند. در این صورت باید بررسی کرد تا مشخص شود علت اعتراض چیست؟

ایسکانیوز: بیشتر معترضان، استاد بودند یا دانشجو؟

رزاز: یک استاد بود که استعفا داد. او استعفانامه‌ای نوشت که در شأن فرد دانشگاهی نبود و بیشتر به فحاشی‌نامه شباهت داشت. همه اسناد موجود است؛ پاسخ من به استعفا این بود که «با توجه به آغاز سال تحصیلی، به خدمات شما نیاز داریم و با استعفای شما موافقت نمی‌شود.»

ایسکانیوز: آن فرد دلیل استعفای خود را ذکر کرد؟

رزاز: بله، همان صحبت‌هایی که دانشجویان مطرح می‌کنند و از رانت و لابی حرف می‌زنند. به دانشجویان گفته‌اند «رزاز آمده تا رشته تغذیه را نابود کند»؛ اما پشت پرده، موارد دیگری وجود دارد.

ایسکانیوز: معترضان دوست داشتند رئیس قبلی بماند یا نمی‌خواستند شما بیایید؟

رزاز: افرادی پلاکارد 12 متری به دست دانشجویان دادند؛ دانشجویانی که در جریان ماجراهای پشت پرده نیستند و گفتند: «رزاز هم دزد و هم بی‌سواد است و هم فساد اخلاقی دارد». اگر اهل قانون باشند، اقدامی قانونی نبوده و اگر اهل شرع یا اخلاق باشند، نه شرعی و نه اخلاقی است. یکی از اعضای هیئت علمی به دانشجویی گفت: «اطلاع دارید نوشته روی پلاکارد چه باری دارد و آیا معنای فساد اخلاقی را می‌دانید؟» دانشجو پاسخ داده: «درباره مسائل مد نظر شما، دانشجویان به سر دکتر رزاز قسم می‌خورند و منظور ما، فساد اداری است!» اخیراً یکی از اعضای شورای صنفی نزد ما آمد، گریه و عذرخواهی کرد و گفت: «اصلاً در جریان نبودم و ما گول خوردیم.» می‌توانم او را به شما معرفی کنم تا صحبتی داشته باشید. اعتقاد دارم ما مثل خانواده هستیم و ممکن است بچه‌ای سرکشی کند. هیچ اقدام بازدارنده‌ای انجام ندادیم و فضا را امنیتی نکردیم.

ایسکانیوز: معترضان دقیقاً به دنبال تحقق چه خواسته‌ای بودند؟

رزاز: وقتی ماجرا از حدی فراتر می‌رود، دیگر نمی‌دانیم چه کسانی می‌روند و می‌آیند. برای اتفاقاتی که رخ داد، چهار فاز متصور هستم. فاز اول، تشویق همگانی به شرکت نکردن در کلاس‌ها بود. تعداد معترضان روز اول مهر به 22 نفر رسید، هرچند حداقل باید 500، 600 نفر جمع شوند تا اعتراض همگانی شود. جواب نگرفتند و فاز بعدی به استعفای استادی ختم شد که مخالفت کردیم. قدم سوم تجمع حدود 40، 50 نفر مقابل وزارت بهداشت بود. گروه‌های شورای تأمین استان تهران وقتی معترضان را آنالیز کردند، گفتند: «23 نفر دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هستند.» درباره هویت دیگر افراد حاضر در تجمع باید مقامات مسئول اظهارنظر کنند. قدم آخر نیز حضورشان در رسانه‌ها بود.

ایسکانیوز: شما با دانشجویان معترض به‌ویژه اعضای شورای صنفی، صحبت کردید؟

رزاز: شورای صنفی گفتی و کردی کبابم! دانشجویان زیر بار نمی‌روند. بعد از تغییر رئیس دانشگاه مدعی شدند نهضت دانشجویی جواب داد، ما دکتر آقاجانی را عوض کردیم و حالا نوبت دانشکده علوم تغذیه است. چند روز پیش 10، 20 نفر از معترضان جمع شدند و عکس یادگاری گرفتند! به دانشجویان معترض گفتیم: «در سالن آمفی‌تئاتر یا دفتر من حاضر شوید تا ببینیم حرف شما چیست؟» مشکل اینجاست که اصلاً اجازه نمی‌دهند دانشجویان با ما روبرو شوند.

شورای صنفی، عنوان بزرگی است که وقتی از بیرون، مُهر این شورا را پای نامه‌ای می‌بینند، تصور می‌کنند تشکیلات بزرگی است. زمانی که معاون دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودم، انتخابات شورای صنفی را با حضور 300 نفر برگزار کرده و 6 نفر را انتخاب کردیم که به‌عنوان بازوی اجرایی قدرتمندی با ما کار می‌کردند. برای شورای صنفی کنونی در مجموع چهار نفر ثبت نام کردند. تعداد به حدنصاب نرسید و در نهایت دانشگاه تصمیم گرفت همان چهار نفر عضو شورای صنفی شوند. تشکیلات شورای صنفی ما در مجموع شامل چهار نفر است. سه دانشجوی مقطع کارشناسی، عضو شورا هستند و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد نیز دبیری شورا را برعهده دارد. فردی که نزد من آمد و گریه کرد، یکی از اعضای شورای صنفی بود.

تخلف دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در تشکیل شورای صنفی

ایسکانیوز: تشکیل شورای صنفی با کمتر از هفت عضو، امکان‌پذیر نیست و دانشگاه تخلف کرده است.

رزاز: وقتی از وزارتخانه سؤال کردم، همین پاسخ را به من دادند. می‌توانستیم شورا را ابطال کنیم؛ اما واکنش ما حکم ایجاد موج مثبت برای آنها را داشت. اگر بخواهیم مُر قانون را رعایت کنیم، در واقع آنهایی که دم از قانون می‌زنند، در تشکیل شورای صنفی قانون‌شکنی کرده‌اند.

لابی پدرخوانده پشت‌پرده نخواستن‌هاست

ایسکانیوز: افراد پشت پرده چه سودی از مخالفت با شما می‌برند؟

رزاز: سال 1390 وقتی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مقطع پی‌اچ‌دی را می‌گذراندم، معاون آموزشی دانشگاه، اقامت خارج از کشور گرفت و رفت. بعد به همان دوست معترض پیشنهاد معاون آموزشی دانشگاه را دادم؛ اما اصلاً زیر بار نرفت. اگر به سابقه این فرد در 15 سال گذشته مراجعه کنید، می‌بینید حتی نیم‌بیت در امور اجرایی حضور نداشته و البته مدعی ریاست دانشکده علوم تغذیه هم نیست؛ اما ادعای پدرخواندگی دارد، می‌خواهد تعیین کند چه فردی بیاید، چه فردی برود، چه رشته‌ای باشد و تمام اعضای هیئت علمی با خط‌کش او تأیید شود.

اتهاماتی علیه من درباره نداشتن صلاحیت علمی مطرح می‌کنند، در حالی که فارغ‌التحصیل دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هستم.

از طرف دیگر ببینید رئیس پیش از من چه رشته‌ای خوانده و چه اقداماتی انجام داده است. او دامپزشک بود و پی‌اچ‌دی در رشته بهداشت مواد غذایی داشت. اگر من به‌عنوان متخصص تغذیه، صلاحیت علمی ندارم، رئیس پیشین به طریق اولی چنین صلاحیتی نداشته است. چرا زمان مدیریت او، اعتراضی صورت نگرفت و سر و صدایی به‌پا نشد؟ اگر اتهامات علیه من خدا و پیغمبری مطرح شده، زمان رئیس پیشین در قطب تغذیه باید بمب منفجر می‌کردند و مدعی توهین به دانشجو و دانشگاه می‌شدند. هیچ اتفاقی نیفتاد؛ چون امور در اختیار دوستان بود و رئیس پیشین هیچ مداخله‌ای در مسائل نداشت.

این دوستان حتی تصمیم می‌گرفتند استادان در کدام کلاس حاضر شوند. به‌طور مثال دانشجویان رشته علوم تغذیه باید دو واحد فارماکولوژی (داروشناسی) بگذرانند. من پزشک بوده و بر این حوزه مسلط هستم. وظیفه تدریس در کلاس را به من دادند و اسلایدها را تهیه کردم. پیش‌تر از دانشکده داروسازی، استاد می‌آمد و فارماکولوژی درس می‌داد. روز برگزاری کلاس، سر و صدا به راه انداختند و گفتند: «همان استاد مدعو را می‌آوریم.» من واحد کم داشتم و حقوق نیز می‌گرفتم؛ اما حق‌التدریس دادند تا استاد از دانشکده دیگر بیاورند؛ چون نمی‌خواستند به فردی میدان و اجازه خودنمایی بدهند.

ایسکانیوز: یعنی پیش از شما، رانتی در دانشکده علوم تغذیه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی وجود داشت که معترضان، نگران از دست رفتن آن بودند؟

رزاز: می‌توان رانت یا هر نام دیگری روی آن گذاشت.

ایسکانیوز: معترضان روی بنرهای خود، خیلی واضح اسامی دو نفر را نوشته بودند و مدعی بودند این دو در انتصاب شما نقش داشتند و به واسطه تلاش دکتر مهدی شادنوش و دکتر حسین داوودی در این پست منصوب شدید. این دو فرد در چه پست‌هایی مشغول به کار هستند؟

رزاز: دکتر شادنوش تا دو سال پیش رئیس دانشگاه سمنان بود، دکتر داوودی نیز ریاست دانشگاه بندرعباس را تا 6 ماه قبل برعهده داشت. در حال حاضر دکتر شادنوش رئیس مرکز مدیریت پیوند و امور بیماری‌های وزارت بهداشت و دکتر داوودی نیز مشاور وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی وزارت بهداشت است. چه منفعتی از انتصاب من به این دو تن می‌رسد و چه سودی نصیب آنها خواهد شد؟ زمانی که دکتر سعید نمکی (وزیر کنونی بهداشت)، معاون بهداشت وزارتخانه بود، دکتر داوودی نیز معاونت بهداشت دانشگاه بندرعباس را برعهده داشت و از نزدیک او را می‌شناخت.

ایسکانیوز: یکی از نقدهایی که به مدیریت محمد آقاجانی در زمان ریاست دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی وارد بود، انتصاب دوستان و همکاران سابق در این دانشگاه بود.

رزاز: کجای کشور این‌گونه نیست؟ این‌گونه اشکالات مدیریتی و ساختاری در کشور وجود دارد. دکتر امیرمحسن ضیایی معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی استعفا داد؛ اما کنار رفتن دکتر آقاجانی نیز مربوط به اختلاف ‌نظرها بود.

چهار سال زودتر می‌توانستم رئیس دانشکده علوم تغذیه بشوم

ایسکانیوز: اینکه در همه کشور این اتفاق می‌افتد مجوزی برای ادامه این روند نیست. پس دو مدیر فعلی وزارت بهداشت، هیچ نقشی در انتصاب شما نداشتند؟

رزاز: بحث فراتر از این‌هاست. چهار سال پیش نیز می‌توانستم رئیس دانشکده تغذیه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شوم. دکتر علی‌اصغر پیوندی رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در جریاناتی به ما نزدیک بود و هنوز هم هست. او زنده و حاضر است و می‌توان استعلام کرد آیا چهار سال پیش امکان ریاست برای من فراهم بود یا خیر؛ اما علاقه‌ای نداشتم. گفتم: «زمانی انگیزه داشتم؛ اما حالا ندارم.» حدود هفت، هشت ماه با دکتر آقاجانی نیز در کش و قوس پذیرش مسئولیت بودم. آخرین راهی که به نظرم رسید، درخواست دو سال مرخصی بدون حقوق بود. درخواست مرخصی بدون حقوق دادم و امور لازم انجام شد؛ اما دانشگاه مخالفت کرد.

ساختار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی را می‌شناختم و می‌دانستم انرژی زیادی لازم است. به ایام دهه اول محرم رسیدیم و شب تاسوعا، حکم ریاست مرا صادر کردند. بحث حسینی و حضرت عباسی پیش رفت. اردیبهشت امسال به دکتر ضیایی مراجعه کردم تا خود را بازخرید کنم، سال گذشته نیز به دکتر آقاجانی گفتم: «تا شهریور سال 97 تسویه‌حساب می‌کنم.» تمام نامه‌ها موجود است. دکتر آقاجانی ابتدا به شوخی گرفت؛ اما وقتی جدیت مرا دید، گفت: «مگر خانه خاله است؟ آقای دکتر! شما با سرمایه مردم، درس خواندی و مدیریت کردی. اکنون وقت بازدهی است.» من هم ماندم و کارم را انجام دادم.

ایسکانیوز: چه اقدامی انجام دادید تا اعتراض‌ها پایان یابد؟

رزاز: در دانشگاه علوم پزشکی شهید یهشتی به‌طور متوسط ماهی یک و نیم میلیارد تومان، حقوق پرداخت می‌کنیم. این حقوق از جیب مردمی خارج می‌شود که عده‌ای از آنها به نان شب محتاج هستند و حتی در سطل زباله به‌دنبال غذا می‌گردند. اختلاس فقط اقدامی نیست که امثال محمودرضا خاوری انجام دادند، بلکه پرداخت حقوق از جیب مردم بدون بازدهی نیز نوعی اختلاس است. اگر در شرایطی که مملکت در اوضاع بحرانی قرار دارد، یک و نیم میلیارد تومان هزینه کنیم، اوضاع دانشگاه مختل باشد، دانشجو سر کلاس حاضر نشود و هیئت علمی هم تعطیل باشد، باید پاسخگو باشیم.

اگر تقدس و اخلاق‌مداری وجود دارد، باید کارمان را انجام دهیم و بعد گفت‌وگو کنیم. ایستادن آن سوی جوی، فحاشی و تحریک دانشجویان، درست نیست. اگر حرفی دارند، مطرح کرده و موضع خود را واقع‌بینانه روشن کنند. کمر جریان اعتراضی آنجایی شکست که ما با روشن‌گری برخورد کردیم و هیچ ابزار دیگری را به‌کار نگرفتیم. به دانشجویان گفتیم کاری به این کارها نداشته باشید.

یکی از اعضای هیئت علمی به دانشجوی معترضی در روز اول اعتراض گفت: «چه مشکلی با دکتر رزاز دارید؟» دانشجو پاسخ داد: «او را نمی‌شناسم!» همکار ما پرسید: «پس مشکل چیست؟» او گفت: «دکتر رزاز ام‌دی است؟» وقتی پرسید ام‌دی یعنی چه؟ دانشجو پاسخ داد: «نمی‌دانم! می‌گویند ام‌دی است.» عضو هیئت علمی دانشگاه گفت: «ام‌دی یعنی پزشک.» دانشجو هم گفت: «بله، پزشک‌ها آمده‌اند تغذیه را نابود کنند.» در حالی که چهار پزشک از جمله دکتر رشیدخانی، خانم دکتر شریعت‌پناه و خانم دکتر حکمت‌دوست در دانشکده تغذیه حضور دارند. دانشجو پرسید: «واقعاً این افراد نیز پزشک هستند؟» وقتی به دانشجوی ترم یک می‌گویند فردی آمده رشته تغذیه را نابود کند، او چه ذهنیتی پیدا کرده و چگونه می‌تواند عملکرد ما را بررسی کند؟

ایسکانیوز: جست‌وجو در اینترنت نیز نشان می‌دهد مدرک دکتری خود را از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی دریافت کرده‌اید؛ اما دانشجویان معترض معتقد بودند مدرک پی‌اچ‌دی شما معتبر نیست.

رزاز: چنین اتفاقی ممکن است؟ سیستم آموزش عالی کشور تا این اندازه بی‌در و پیکر است که من بگویم مدرک دکتری دارم و آنها هم بگویند چشم؟!

ایسکانیوز: اما مراکز متعددی برای فروش مدرک وجود دارند و چندی پیش ماجرای دانشجوی تقلبی در همین دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز خبرساز شد.

رزاز: آن فرد، دانشجو نبود و تنها سر کلاس‌ها حاضر می‌شد. پنج میلیون تومان پرداخت کرده و «لاکر» خریده بود. زمانی که مسئولیت داشتم، یک بار در دانشکده پزشکی نیز رخ داد و فردی تا ترم سه پیش رفت. این حضور منجر به صدور مدرک نمی‌شود. اسامی آنها در فهرست وارد می‌شود؛ اما تا زمانی که سازمان سنجش آموزش کشور، اسم ندهد و تراز نمره موجود نباشد، مدرکی صادر نمی‌شود. البته ورود و حضور این فرد در کلاس‌ها نیز مشکل محسوب می‌شود.

ایسکانیوز: ظاهراً اسم ایین دانشجو در لیست حضور و غیاب بوده و حتی امتحان می‌داده و البته وزیر بهداشت، فروش صندلی و وجود جریان‌های فساد در کنکور پزشکی را تأیید کرد.

رزاز: این داستان مربوط به دانشجویان ایرانی خارج از کشور است. پیش از ایجاد اختلاف در نرخ ارز، تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی برای تحصیل به دانشگاهی دلخواه در خارج از کشور می‌رفتند؛ اما وزارت بهداشت، رنکینگ تعریف کرد و به‌طور مثال تنها یک دانشگاه از کشور اوکراین را مورد تأیید قرار داد. بعد از اختلاف در نرخ ارز، خانواده‌ها زمین‌گیر شدند. یکی از همسایه‌های منزل پدری را دیدم که دخترش در خارج از کشور درس می‌خواند و بعد از نوسان قیمت ارز دچار مشکل شده بود. در آن زمان اگر به وزارت بهداشت مراجعه می‌کردید، صدها خانواده را در ساختمان وزارتخانه می‌دیدید.

مدیران وزارت بهداشت جلسه گذاشتند و حدود 200، 300 فرد واجد شرایط را انتخاب کردند. معدل دیپلم و پاس کردن واحدهای علوم پایه که حدود دو سال طول می‌کشد از جمله شرایط لازم بود. به این 300 نفر اعلام شد از تمام دانشگاه‌های علوم پزشکی به غیر از تهران، پذیرش بگیرند. آنها در دانشگاه‌های مختلف از جمله علوم پزشکی شهید بهشتی پراکنده شدند و شهریه قابل توجهی نیز پرداخت کردند. البته تحصیل در داخل کشور با توجه به افزایش قیمت دلار برای دانشجویان به‌صرفه بود و آنها ترجیح دادند در ایران درس بخوانند.

ایسکانیوز: البته صحبت‌هایی مطرح بود که در مسیر انتقال دانشجویان از خارج به داخل کشور نیز رانت‌های زیادی وجود دارد.

رزاز: حدود 10 سال پیش داوطلبان بعد از ناکامی در کنکور، تحصیل در خارج از کشور را انتخاب می‌کردند. رفت‌وآمدها به کشورهای خارجی مانند مالزی، منجر به فساد و تباهی شد. دانشجویان دختر سر از ناکجا درآوردند و دانشجویان پسر به خرید و فروش مواد مخدر مشغول شدند. با توجه به این اتفاقات، پردیس‌های بین‌الملل دانشگاه‌ها در کشور تعریف شدند تا اگر داوطلبی در داخل کشور پذیرفته نشد و پایه قابل قبولی داشت، به‌جای تحصیل در خارج از کشور بتواند با پرداخت شهریه در ایران تحصیل کند. البته شهریه تحصیل در پردیس بین‌الملل به اندازه پول بلیت رفت و برگشت به خارج از کشور هم نیست.

تعداد زیادی دانشجوی پردیس بین‌الملل داریم که باید حدود 75 تا 80 درصد تراز آخرین پایه قبولی در کنکور را کسب کنند و در مصاحبه شفاهی نیز پذیرفته شوند. اکنون در مقطع دکتری برای هر ترم 12 میلیون تومان پرداخت می‌کنند و ادامه تحصیل می‌دهند. این اتفاق، امکان خوبی است که دانشجویان به‌جای هزینه ارز در دانشگاه‌های بی‌کیفیت امارات و مالزی که اتفاقاً فرش قرمز هم برای آنها پهن کرده‌اند، در مملکت خود درس بخوانند. به نظرم مشکلی وجود ندارد و با توجه به لزوم کسب 80 درصد پایه قبولی نیز منطقی است، به شرطی که شرایط و چارچوب‌های علمی حفظ شود.

سهمیه‌های دیگری نیز وجود دارند که درصدی بالا و پایین‌تر دارند. کاری به رانت ندارم؛ چون این سهمیه‌ها به‌جای خود ذی‌حق هستند؛ فرزند شهیدی که پدر خود را ندیده و محرومیت‌های اجتماعی متعددی کشیده، اگر پدر بالای سرش بود، شرایط متفاوتی داشت، پس باید در جایی دیده شود. فرزند جانباز 70 درصد نیز که 30 سال روی تخت خوابیده، باید امتیازی دریافت کند. شورای عالی انقلاب و فرهنگی و مجلس شورای اسلامی به‌عنوان قانون‌گذار چنین نکاتی را مدنظر قرار داده‌اند. محرومیت‌های فردی که پدرش را از دست داده و ظلم اجتماعی برای برقراری امنیت و آرامش فرزندان دیگر هموطنان بر او تحمیل شده، با چه پول و امکاناتی قابل جبران است؟

ایسکانیوز: به‌عنوان استاد دانشگاه، دوران ریاست محمد آقاجانی در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رزاز: دکتر آقاجانی پیش‌تر معاون درمان وزارت بهداشت بود و بعد رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شد. در چند ماه اخیر بیشتر با یکدیگر در ارتباط بودیم. در زمان ریاست پیشین دانشگاه، چهار هزار نفر به پرسنل دانشگاه اضافه شد و دکتر آقاجانی به‌دلیل کمبود بودجه برای پرداخت حقوق، تعدیل را در دستور کار قرار داد که آغازگر تنش‌ها بود. مدیری که افراد را استخدام می‌کند، برای خود دعاگو می‌خرد و مدیری که دستور تعدیل می‌دهد، خاطی و نان‌بُر معرفی می‌شود. حدود دو، سه هزار نفر تعدیل شدند که این اتفاق، موج نابسامانی بین پرسنل ایجاد کرد. البته این مسیر باید به‌ناچار طی می‌شد. وقتی بودجه محدودی وجود دارد، تا جایی می‌توان مدیریت کرد و کار را پیش برد.

دکتر آقاجانی با توجه به سابقه حضور در معاونت درمان وزارت بهداشت، به بازسازی سیستم‌های بیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پرداخت و برای نخستین بار، یک مگاهاسپیتال (ابربیمارستان) در شرق تهران تأسیس کرد. در این منطقه از پایتخت، مشکل کمبود تخت بیمارستانی داریم. تنها بیمارستان تهرانپارس در این منطقه وجود دارد که بیمارستانی قدیمی است؛ اما از آنجایی که شرق تهران، حوزه استحفاظی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است، دست به ساخت مگاهاسپیتال هزار تختخوابی با سرمایه‌گذاری خارجی زد.

بعد از سال 1392 که در اوج جریان‌های سیاسی حضور پررنگی داشتم، به مدت 6 سال حتی یک روز پست و سمتی نداشتم. معتقد بودم با ورود به جریان سیاسی، کاری برای مردم انجام می‌دهم. اگر به فکر صید ماهی برای خودم بودم، 6 سال دور از سمت‌های اجرایی نمی‌ماندم.

نخستین بار بعد از انقلاب اسلامی، شورای اقتصاد طرح را به‌صورت مشروط مصوب کرد و به هیئت دولت فرستاد. اتفاق بسیار بزرگی است که 300 میلیون دلار سرمایه خارجی به ایران بیاورند و امکانات درمانی بی‌نظیری را رقم بزنند که می‌توان آن را جزو اقدامات پسندیده دکتر آقاجانی به‌شمار آورد. حتماً این پروژه را با سرپرست جدید دانشگاه نیز پیگیری می‌کنیم. درباره مسائل دیگری که درباره دکتر آقاجانی مطرح می‌شود، نهادهای ذیربط پاسخ دهند؛ چون اطلاعی ندارم و قوانین را نیز نمی‌دانم. باید بررسی انجام شود که الحمدالله این امکان در کشورمان فراهم است.

ایسکانیوز: چندی پیش صحبت‌هایی منتسب به رئیس معزول دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در فضای مجازی پخش شد. محمد آقاجانی در جلسه‌ای با شورای صنفی دانشگاه بیان کرد شما را به دلیل رانت و لابی قدرتمند به ریاست دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی این دانشگاه منصوب کرده است.

رزاز: فردی که 20 سال در سیستم اجرایی فعالیت کرده، رئیس دانشگاه و معاون وزیر بوده، امکان ندارد چنین حرفی را بزند.

ایسکانیوز: اما فایل صوتی جلسه موجود است.

رزاز: بگویید فایل صوتی را بفرستند.

ایسکانیوز: می‌توان لابی را در معنای مثبت نیز در نظر گرفت.

رزاز: اصلاً استفاده از این الفاظ در موقعیت رئیس دانشگاه و فردی پخته، ممکن نیست. او به چند دانشجو می‌گوید رزاز را منصوب کرده‌ام؛ چون لابی و رانت دارد؟ شاید هم گفته؛ اما بعید می‌دانم صوتی در این زمینه وجود داشته باشد.

- وقتی فایل صوتی پخش شد: شاید تقلید صدایی صورت گرفته؛ اما این صدای دکتر آقاجانی نیست. صوت را به نهاد قضایی بدهید تا بررسی کند. نماینده ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به دانشجویان معترض گفت: «اگر هدف شما مقدس هم باشد، مسیر را با اقدامات نامقدس دنبال نمی‌کنید.»

جز از طریق رانت و لابی چگونه باید آمد؟ این‌همه انتصاب در کشور صورت می‌گیرد؛ آیا مسیر ترسیم و فلوچارتی (رَوَندنمایی) برای انتصاب داریم که رعایت نشده است؟

ایسکانیوز: لابی ممکن است به معنای قدرت شما برای جذب بودجه بیشتر و امکانات با توجه به سوابق و ارتباطات‌تان باشد و منظور دکتر آقاجانی جنبه مثبتی از لابی بوده باشد.

رزاز: شاید هم دکتر آقاجانی به معنای مثبت گفته باشد. به هر حال رانت و لابی ما در حدی است که امورات مجموعه را بگذرانیم.

انتصاب‌ها در کشور با رانت و لابی است

ایسکانیوز: اگر اینگونه باشد که صحبت‌های دکتر آقاجانی به‌نوعی تأیید ادعای شورای صنفی مبنی بر وجود لابی و رانت در انتصاب شماست.

رزاز: جز از طریق رانت و لابی چگونه باید آمد؟ این‌همه انتصاب در کشور صورت می‌گیرد؛ آیا مسیر ترسیم و فلوچارتی (رَوَندنمایی) برای انتصاب داریم که رعایت نشده است؟ اگر فلوچارتی تعریف شده، تخطی از آن رانت و لابی محسوب می‌شد و اگر نداریم، شاخص‌های مشهودی مانند سوابق مطرح می‌شود. فهرستی به نام مشاغل حساس وجود دارد، هر فردی برای انتصاب در این مشاغل باید استعلام اخلاقی و امنیتی از نهادهای ذیربط بگیرد. اصول اولیه‌ای وجود دارد که اگر رعایت نشود، انتصابی رخ نمی‌دهد. اگر فلوچارتی تعریف کنند که مسیر دستیابی نیازمند اتفاقات خاصی است، ما هم متوجه می‌شویم از مسیر خارج شده‌ایم یا خیر.

ایسکانیوز: نقد به انتصاب‌های معروف به اتوبوسی در همه سازمان‌ها وجود دارد.

رزاز: بعد از سال 1392 که در اوج جریان‌های سیاسی حضور پررنگی داشتم، به مدت 6 سال حتی یک روز پست و سمتی نداشتم. معتقد بودم با ورود به جریان سیاسی، کاری برای مردم انجام می‌دهم. اگر به فکر صید ماهی برای خودم بودم، 6 سال دور از سمت‌های اجرایی نمی‌ماندم؛ صحبتی که می‌توان استعلام کرد و به صحت آن پی برد. اگر رانت و لابی برای منافع شخصی بود، 6 سال معطل می‌ماندم؟

معاونت پارلمانی وزارت بهداشت را نپذیرفتم

ایسکانیوز: همان‌طور که گفتید شما در دفتر رئیس جمهور فعالیت کردید و طبیعتاً همچنان ارتباطاتی دارید. می‌توان از این ارتباطات و در معنایی لابی برای بهبود شرایط استفاده کرد.

رزاز: می‌توان از این جهت نیز تفسیر کرد. کار اجرایی انجام داده‌ام و ارتباطاتی دارم، طبیعتاً متفاوت از فردی صفرکیلومتر هستم. لازمه مدیریت، سابقه و فعالیت است تا بتوانید امکانات فراهم کنید. در سال 1392 اتفاقات بزرگ و مهمی می‌توانست در مورد من رخ دهد؛ اما آن را دنبال نکردم. 6 سال در اتاق نشستم و کار خودم را انجام دادم. پنج ماه پیش کاندیدای معاونت پارلمانی وزارت بهداشت بودم؛ اما رهایش کردم. بسیار راحت می‌توانستم در فضایی شیک، لوکس و بی‌دردسر با عنوان معاون وزیر فعالیت کنم؛ اما در پی آن نرفتم. کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی و وزارت بهداشت در جریان قرار دارند.

می‌توانستم عنوان معاون وزیر را یدک بکشم؛ اما واقعاً دنبالش نکردم؛ چون فعالیت خالص سیاسی بود و خروجی محسوسی برای اقناع من نداشت. احساس کردم در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی می‌توانم مؤثرتر باشم.

ایسکانیوز: گرایش سیاسی خاصی دارید؟

رزاز: مگر می‌توان نظر شخصی درباره سیاست نداشت؟ قاعدتاً گرایش و سوابق سیاسی مشخصی دارم. افتخار می‌کنم سیب‌زمینی نبوده و نسبت به اتفاقات مملکت، بی‌تفاوت نیستم.

انتهای پیام/

کد خبر: 1030455

وب گردی

وب گردی