آنچه از اعتیاد نمی دانستیم

فردی که به سمت بیماری اعتیاد می رود، سرشار از احساس‌های ناخوشایند نسبت به خود است. احساس‌هایی مانند طرد‌شدن و نادیده گرفته شدن از طرف اطرافیان، احساس حقارت، ناتوانی و اضافی بودن است.

به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، میثم آبانگاه، روانشناس بالینی در این یادداشت می نویسد: رهاییِ حداقل از یک دغدغه یا فکر آزاردهنده، ریشه گرایش به سمت بیماری اعتیاد است.
در پی علت و ریشه یابی بیماری اعتیاد و در مصاحبه با افراد درگیر این بیماری، دیده شد که این افراد حداقل یک دغدغه، نیاز یا فکر آزاردهنده دارند و به سبب اینکه راه حلی برای رفع نیاز خود نمی بینند و امیدی هم به رفع آن ندارند، سمت چیزی می روند که باعث شود آن دغدغه(نیاز) و همچنین فقدان و ارضا نشدن آن فکر آزار‌دهنده را کاهش و یا از بین ببرند.

البته اعتیاد فقط در مواد مخدر خلاصه نمی شود، می تواند مواردی مانند: استفاده مکرر و بدون هدف از اینترنت، درگیر چک کردن و بازدید از شبکه های مجازی، بدون نیاز به وسیله ای آن را خریدن، بیش از حد و مداوم به موسیقی گوش دادن، شستن مداوم وسایل منزل و خود که در قالب اختلال وسواس می شناسیم و غیره در کل انجام هر عملی که مسبب کاهش اضطراب و همچنین باعث شود فکر ما به جای پرداختن و درگیرِ موضوع شدن و ایجاد راه حل برای آن مسئله به موضوعی دیگر بپردازیم، یک رفتار اعتیاد آمیز محسوب می‌شود.

با توجه به مطلبی که در بالا عنوان کردم، فردی که همواره در زندگی با این احساس های ناخوشایند در ارتباط است، سعی می کند به واسطه روش هایی از آنها رهایی یابد. چنین فردی هیچ راهی برای خارج شدن از ناکامی های خود نمی بیند و از آن مهم‌تر هیچ روزنه امیدی برای بهبودی شرایط نمی بییند، پس به سمت چیزی می رود که بر همه این احساس ها سرپوش گذاشته تا کمتر آزار ببیند.
حال می خواهم از زاویه ای دیگر به موضوع بیماری اعتیاد نگاه کنم. در کنار احساس هایی که عنوان کردم، احساس مهم دیگری وجود دارد که می تواند از همه آنها سرچشمه بگیرد و آن خشم است. فردی که درگیر بیماری اعتیاد می شود معمولا خشم زیادی به اطرافیان خود دارد؛ اما در خیلی اوقات امکان ارضای این خشم وجود ندارد، لذا به طور ناهشیار این خشم را معطوف به درون خود می کند.
با کمی تامل می توان این مسئله را تحلیل کرد که بیماری اعتیاد نوعی خشم معطوف به خود است. اینکه فرد با مصرف مواد مخدر ناخودآگاه درپی آسیب به خود پیش می رود و این پیشروی تا جایی ادامه می یابد که توان مدیریت و اداره کردن زندگی خود را نداشته و همواره نیازمند مصرف می شود.

خشم هم احساسی هست که بیش از هر چیز، فقط به خود فردی که درگیر آن است، آسیب می رساند و میتواند سبب ایجاد انواع بیماری های روانی و جسمی شود.
وقتی فردی در سیکل مصرف مواد مخدر خصوصا از نوع صنعتی آن می افتد می تواند علائمی در قالب توهم و هذیان و مانند مواردی که در ادامه بیان می کنم از خود نشان دهد: احساس سوءظن به اطرافیان و اینکه نگران آسیب دیدن از جانب آنهاست(مثلا در غذای او سم می ریزند تا او را بکشند)، احساس تحت تعقیب و کنترل بودن توسط سازمان های اطلاعاتی و امنیتی، باور اینکه به او وحی می شود و با خداوند ارتباط دارد، شخص خود را امام زمان می داند، می تواند به چندین زبان زنده دنیا صحبت کند(در صورتی که مثلا سطح سواد سیکل دارد)، تلویزیون با وی ارتباط برقرار می کند، یکی یا تعدادی از همسایه ها با محارم او ارتباط دارند و غیره،
در این فضا اعضای خانواده فرد درگیر اعتیاد صدمه های بسیار زیادی می بینند. باید بدانیم بیماری اعتیاد یک بیماری خانوادگی است و متاسفانه خیلی از خانواده ها عزیزان خود را به دفعات زیاد به کمپ ها و مراکز درمانی اعتیاد می برند و در این میان با کنار کشیدن خود فقط در پی قطع مصرف یک شخص هستند و سال هاست که از مرکزی به مرکز دیگر مراجعه می کنند. در صحبت با خانواده های این افراد یک خستگی روانی، درماندگی و استیصال مشاهده می شود. این حالت روانی خانواده ها ناشی از نشناختن بیماری اعتیاد و عدم آگاهی آنها نسبت به این موضوع است.

اعتیاد را نباید یک بیماری فردی دید، بلکه در قالب یک کل و خانواده باید در نظر گرفته شود. به عنوان مثال فردی که در سن 15 سالگی به مصرف مواد مخدر روی آورده است، این معنی را دارد که 15سال مسائل مختلف از نظر وی تحمل شده است. 15 سال در ارتباط با یک پدر و مادر، برادر و خواهر سپری شده است و تعاملاتی بین آنها شکل گرفته است و قطعا در بین اعضای خانواده پدر و مادر مهمترین نقش را در تعامل های جاری در خانواده دارند. پس باید بدانیم بدون درنظر گرفتن این عامل ها و فقط معرفی کردن یک فرد به عنوان بیمار و همه تقصیر ها را به گردن او انداختن معمولا مسئله را حل نمی کند.


برای درمان بیماری اعتیاد می بایست همه ابعاد آن با توجه به سطح آسیب بررسی شود و سپس اقدام کرد. چیزی که واضح و مسلّم است این ارزیابی باید توسط یک یا جمعی از افراد متخصص انجام پذیرد. در بسیاری از موارد شاهد هستم اطرافیان بیمار خود را در جایگاه یک متخصص قرار می دهند و با توصیه های غیر علمی مسیر بهبودی را در طی زمان به کلافی درهم پیچیده تبدیل می کنند و همانطور که در بالا عرض کردم با نگاهی به خیلی از این خانواده ها شاهد یک خستگی روانی و استیصال خواهیم بود؛ زیرا خانواده ها پس از چند سال هم عمر هدر رفته خود و همچنین هزینه های مالی را که بابت درمان کرده اند را پیش روی خود می بینند و مهم‌تر اینکه عزیزشان نه تنها درصدِ کمی هم بهبود نیافته بلکه شرایط را بدتر از قبل هم می بینند.
در اینجا می خواهم در قالب یک پروتکل کلی مسیری را برای شما مطرح کنم که با رعایت همه جزئیات آن می تواند کمک قابل توجهی برای درمان بیماری اعتیاد (همانطور که در بالا گفته شد اعتیاد صرفا مصرف مواد مخدر نیست) انجام شود.


1) ابتدا باید سطح آسیب توسط یک روان شناس یا روانپزشک متخصص مورد ارزیابی قرار گیرد. در تعداد زیادی از موارد ابتدا فقط می بایست درمان دارویی انجام شود. چون سطح آسیب به مغز قدری زیاد است که سطح بینش فرد مختل شده و امکان هیچ نوع مداخله روان شناسی ممکن نیست. در این مواقع می توان از مرکز روانپزشکی یا پلی کلینیک های تخصصی در زمینه اعتیاد کمک گرفت و لازم است تا زمانی که آگاهی فرد به سطحِ قابل پذیرشِ یک روان شناس یا روانپزشک درآید بستری شود. نکته مهم در درمان دارویی این است که درمان دارویی به هیچ عنوان نباید بلافاصله پس از ترخیص از مرکز درمانی قطع شود. حتما لازم است تا مدت ها طبق نظر یک روانپزشک یا پزشک متخصص اعتیاد دارو مصرف شود و به مروز زمان و با توجه به سطح بهبودی دوز دارو کم و در نهایت توسط همان فرد متخصص قطع شود. مصرف و قطع خودسرانه داروهای اعصاب و روان بدون سطح بیماری و همچنین دوز دارو می تواند عوارض بدتری را در فرد بیمار و حتی خانواده او ایجاد کند.


2) شخص درگیر اعتیاد حتما می بایست با یک روان شناس در ارتباط قرار گیرد. باید بدانیم مصرف دارو به تنهایی در فرد بیمار و خانواده او آگاهی ایجاد نمی کند. فرد باید عواملی که باعث گرایش او به مصرف شده است را شناسایی کند. یک جمله ای که از زبان اکثر افراد شنیده می شود این است که صد بار ترک کردم؛ ولی باز برگشتم. صد بار به خودم و دیگران قول دادم تا دیگر به مواد لب نزنم؛ ولی باز برگشتم و مصرف کردم. باید بدانیم که تنها با شناسایی و تحلیل مسائلی که در گذشته اتفاق افتاده است، می توان در دام مجدد آنها نیفتاد. قطعا مرور رخداد های تلخ گذشته می تواند حال امروز ما را کمی بدتر هم بکند؛ اما باید بدانیم این بد شدن حال ما موقتی است. من این مسئله را به یک عمل جراحی تشبیه می کنم. قطعا عمل جراحی درد هایی را برای یک شخص در پی دارد؛ اما این درد را می پذیریم، زیرا می دانیم پذیرش آن درد، جزو مسیر بهبودی ماست.


3) باید ریشه اعتیاد در خانواده هم شناسایی شود، به این منظور همه افراد خانواده باید نقش خود را در این بستر ببینند. شاید از این حرف کمی متعجب شوید؛ ولی با اطمینان باید عرض کنم گاهی رفتار های تَک تَک اعضای خانواده مسبب این می شود تا یک یا چند عضو آن به مصرف مواد مخدر گرایش پیدا کنند. متاسفانه در طیف بسیار زیادی از خانواده ها دیده می شود که نقش خود را انکار می کنند و همه چیز را معطوف به فرد بیمار می کنند و از او می خواهند خود را اصلاح کند و تنها کاری که انجام می‌دهند بردن فرد مصرف کننده به یک کمپ یا یک مرکز روانپزشکی است و این همه کاری است که می بایست از نظر خود انجام دهند.
بیماری اعتیاد بیماری انکار نیز هست. انکار خود، دردها، نیازها و سرکوب کردن آنها. برای بهبودی باید از پرده انکار خارج شد و با دیدی مملو از واقعیت به آن نگاه کرد.

درپایان باید عرض کنم هیچ مسئله ای به یکباره و در قالب شانس در زندگی ما رُخ نمی دهد. هیچ اتفاقی یک شبه، یک ماهه، یک ساله در زندگی برای ما حادث نمی شود و سال ها ندیدن نیاز ها و دغدغه های ما دست به دست هم داده و مثلا در سنین 10، 15، 20 یا بالاتر شاهد عینی شدن آن هستیم. پس برای درمان هم باید به میزانی شبیه آن صبور بود و منتظر نباشیم با چند ماه مصرف دارو، همه زندگی ما به روز اول برگردد و قطعا فقط و فقط با شناسایی مسیر درست درمان بهبودی دور از دسترس نخواهد بود.

انتهای پیام/

کد خبر: 1031089

وب گردی

وب گردی