به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، درحالیکه پیش از انقلاب نهتنها شمار رسانهها محدود بود، بلکه اخبار علمی منتشرشده در نشریات نیز ترجمۀ یافتههای نخبگان و محققان خارجی بود که به زبان فارسی ترجمه میشد؛ اما در یک دهۀ اخیر روزنامهنگاران کشور به سمت معرفی محصولات و دستاوردهای محققان داخلی حرکت کردهاند و روزبهروز بر تعداد نشریات علمی و پژوهشی داخلی افزوده میشود. هرچند هنوز هم جای تربیت روزنامهنگاران تخصصی در دانشگاههای ما خالی است و در آینده باید در جهت حل این نقص گام برداریم.
حمیدرضا مدقق، استاد دانشگاه و فعال رسانهای به تعریف و بررسی جایگاه ژورنالیسم علم در رسانهها و رشتۀ روزنامهنگاری در دانشگاههای کشور پرداخت که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
با توجه به اینکه سالها از انتشار روزنامهها و نشریات در کشور میگذرد، جایگاه ژورنالیسم علم در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
قبل از انقلاب هم ژورنالیسم علم در رسانههای کشور داشتیم و نشریاتی به مسائل علمی میپرداختند؛ اما بیشتر مسائل یا شبهعلم بود یا ظاهری از علم داشتند که بهطورکلی مسائل علمی قابلقبولی نبودند و حتی اگر هم مسائل علمی قابلقبولی به شمار میآمدند، ترجمۀ دستاوردها و اکتشافات و یافتههای علمی خارج از کشور بود که در نشریات ایرانی به چاپ میرسید. شاخصترین نشریۀ علمی ایرانی قبل از انقلاب مجله «دانشمند» بود و در زمان انتشار خود از سوی مخاطبان و خوانندگان بسیار موردتوجه واقع شد و فروش بسیاری داشت؛ اما اخبار علمی منتشرشده در این مجله اکثراً ترجمه مطالب و دستاوردهای محققان خارجی بود.
پس از انقلاب هم مجلۀ «دانشمند» توانست به حیات خود ادامه دهد؛ اما نشریۀ علمی شاخص پس از انقلاب مجله «دانستنیها» بود که بیشتر برای گروه سنی نوجوانان و جوانان منتشر میشد. متأسفانه این مجله نیز به آسیب مجلات قبل از انقلاب مبتلا بود؛ زیرا در «دانستنیها» نیز بسیاری از مطالب ترجمهشده دستاوردها و اخبار علمی جهان بود. البته نباید از نظر دور داشت که «دانستنیها» بسیاری از جوانان و نوجوانان کشور را به مطالعه نشریات جذب کرد و توانست در آن دوران مخاطبان خوبی برای خود جلب کند و این خدمت بزرگی به کشور بود.
همزمان با آغاز دهۀ هفتاد و پدید آمدن نسل جدیدی از روزنامهها و روزنامهنگاران در کشور بهویژه دو روزنامۀ «ایران» و «همشهری» و رنگی شدن نشریات و گسترش فضای دیجیتال رسانهها، روزنامهنگاران توجه ویژهای به مسائل علمی مبذول داشتند؛ بهطوریکه شاخهای از روزنامهنگاران علم در ایران ایجاد شد که اکثر آنان را جوانان تشکیل میدادند. بهتدریج ژورنالیسم علم در ایران مورد توجه قرار گرفت و در رادیو و تلویزیون به مسائل و اخبار علمی و پژوهشی پرداختند.
یکی از اتفاقات جالب در این مقطع، توجه ویژه روزنامهنگاران به یافتههای علمی و پژوهشی محققان و پژوهشگران ایرانی بود که در این دوران روزنامهنگاران علاوه بر ترجمۀ مطالب و موضوعات علمی جهان به معرفی محققان ایرانی و دستاوردهای آنان نیز پرداختند و این مطالب روزبهروز بیشتر در اخبار رسانهها منتشر شد؛ بنابراین در این دوره علاوه بر پدید آمدن ژورنالیسم علم در ایران، توجه به یافتهها و دستاوردهای محققان و پژوهشگران ایرانی نیز افزایش یافت.
به نظر میرسد هنوز هم ژورنالیسم علم در رسانههای ایران جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده و این مقولۀ مهم در فضای رسانهای کشور مغفول مانده است، به نظر شما علت اصلی این موضوع چیست؟
بهطورکلی اساساً با این موضوع موافق نیستیم؛ زیرا از دهۀ 70 به بعد روزبهروز در زمینۀ ژورنالیسم علم شاهد پیشرفت بودهایم و بهعنوان کسی که سالهاست در شبکۀ خبر سردبیری بخش علمی، فرهنگی و هنری را بر عهده دارم، معتقدم که توجه رسانهها به مقولۀ ژورنالیسم علم در سالهای اخیر بسیار افزایش یافته است؛ بهطوریکه اگر انتشار اخبار علمی و پژوهشی در کشور را با 10 تا 15 سال قبل مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که انتشار رویدادهای علمی و اخبار پژوهشی در رسانهها نسبت به گذشته بسیار چشمگیر بوده است. بهعنوانمثال هماکنون گزارشها و برنامههای علمی مختلف و متنوعی از تلویزیون پخش میشود و حتی در حوزۀ روزنامهنگاری مکتوب نیز روزنامههای مختلف صفحۀ علمی مستقلی دارند، علاوه بر این نشریات علمی و پژوهشی در اکثر دانشگاهها رشد پیدا کرده است؛ اما اگر وضعیت نشریات علمی و پژوهشی ایران را با برخی از کشورهای دنیا مقایسه کنیم، قطعاً نسبت به آنها عقب هستیم؛ اما در قیاس با ایران یک دهه قبل، از وضعیت مطلوبی برخورداریم.
یکی از شاخههای ژورنالیسم علم شاخۀ پزشکی و روزنامهنگاری علوم محض است که در سالهای اخیر نیز پیشرفتهای قابل قبولی داشته است، ضمن اینکه در حوزۀ روزنامهنگاری علمی شاخه روزنامهنگاری پزشکی بسیار قوی عمل کرده است؛ زیرا اخبار پزشکی و دستاوردهای علمی این حوزه را نمیتوان از بخش علمی جدا کرد. هرچند در زمینۀ ژورنالیسم علم خیلی بهتر از این نیز میتوانیم عمل کنیم و امیدواریم این امر در سالهای آینده محقق شود.
به نظر شما کارکردهای ژورنالیسم علم در پیشبرد گفتمان علمی در کشور چقدر مؤثر است؟
ژورنالیسمی علم به معنای بیان علم به زبان ساده است، ژورنالیسم علمی وظیفه دارد یافتههای پژوهشگران را به شکل ساده برای عموم مردم بیان کند تا برای همگان قابلفهم باشد. از سوی دیگر ژورنالیسم علم باید علم را با زندگی مردم عادی پیوند بزند و این مهمترین کارکرد ژورنالیسم علمی است. بهعنوانمثال بتواند در حوزۀ پزشکی به مردم بگوید که این دستاورد جدید پزشکی چه تأثیری بر بهبود کیفیت زندگی آنها دارد و این مهمترین کارکرد ژورنالیسم علم محسوب میشود. مردم باید حس کنند که علم چقدر میتواند زندگی را برای آنها سادهتر و مطلوبتر کند و از سوی دیگر بدانند بهکارگیری علم کیفیت زندگی را بهبود بخشیده و سلامت آنها را افزایش میدهد. بر همین اساس یکی از دستاوردهای ژورنالیسم علم، آوردن علم به میان مردم عادی و پیوند دادن و پل زدن زندگی مردم با یافتههای پژوهشگران و محققان علمی است.
سهم دانشگاهها در پرداختن به حوزۀ ژورنالیسم علم را چطور ارزیابی میکنید و به نظر شما آیا دانشگاهها و مراکز علمی در این زمینه اهمال کردهاند؟
تاکنون رسانهها در زمینۀ روزنامهنگاری عملی پیشرفت چشمگیری داشتهاند و به موضوع ژورنالیسم علم توجه کردهاند، نشریات علمی و پژوهشی بهعنوان شاخهای از رسانهها افزایش یافته که البته اکثریت مخاطبان آن را محققان، نخبگان و پژوهشگران در محیطهای علمی و دانشگاهی تشکیل میدهد؛ بهطوریکه هر سال شمار نشریات علمی و پژوهشی افزایش پیدا میکند؛ اما متأسفانه در زمینۀ آموزش روزنامهنگاری در رشتۀ ارتباطات ضعف و نقص داریم؛ زیرا ژورنالیسم در ایران به شکل تاریخی هیچ وقت مبتنی بر تربیت روزنامهنگار تخصصی نبوده و زمانی که دانشجو در رشتۀ ارتباطات مدرک لیسانس خود را میگیرد، هنوز در یک زمینۀ تخصصی روزنامهنگاری مهارت و تجربه کسب نکرده است. مثلاً ما به دانشجویان روزنامهنگاری آموزش نمیدهیم که بر اساس توانایی و علایق خود به یک شاخۀ خاص در روزنامهنگاری بپردازند و در آن زمینه تخصص پیدا کنند؛ درحالیکه باید از ترم چهارم به بعد دانشجویان را بهطور تخصصی برای روزنامهنگاری در شاخههای مختلف آماده کرده و به آنها آموزش دهیم؛ مثلاً یک روزنامهنگار سیاسی با گرایش بینالملل تربیت کنیم.
متأسفانه دانشگاههای ما چنین برنامههایی ندارند و حتی رشتۀ ارتباطات اینگونه تعریف نشده است، بلکه دانشجویان رشتۀ روزنامهنگاری در حوزههای مختلف گزارشنویسی، مقالهنویسی، مصاحبه و خبرنویسی کلیاتی را در این رشته آموزش میبینند که هیچ گرایش مشخصی برای آنان در نظر نگرفتهایم و متأسفانه زمانی که فارغالتحصیلان رشتۀ روزنامهنگاری برای ادامۀ تحصیل در مقاطع بالاتر ارشد و دکتری اقدام میکنند، اساساً دیگر روزنامهنگاری نمیکنند بلکه به حوزۀ مطالعات ارتباطات میپردازند.
به نظر میرسد هماکنون جای تربیت روزنامهنگاران تخصصی در دانشگاههای ما خالی است و بهطورکلی در این زمینه نواقصی وجود دارد که منکر آن نیستیم؛ اما بیتوجهی به این موضوع نیز ریشهای تاریخی دارد. بیتوجهی به رشتۀ روزنامهنگاری دلایل بسیاری دارد. از جمله اینکه رشتۀ ارتباطات بعد از انقلاب منحل شده بود؛ اما با تلاشهای مکرر دکتر معتمدنژاد این رشته مجدداً احیا شد. بر همین اساس در آن زمان تأکید و تلاشها برای احیای رشتۀ ارتباطات متمرکز شده بود و استادان این رشته فرصتی برای بازنگری و تعریف جدید رشته روزنامهنگاری نداشتند. البته باید توجه داشته باشیم که در آن دوره شمار رسانهها و روزنامهنگاران نیز محدود بود و هنوز مباحث علمی به صورت تخصصی رشد نکرده بودند؛ از سوی دیگر شمار شبکههای تلویزیونی و خبرگزاریها با وضعیت کنونی قابل قیاس نبود به همین دلیل درسها و آموزشهای روزنامهنگاری برای آن مقطع مناسب بود. در گذر زمان شمار رسانهها افزایش یافت درحالیکه رشتۀ ارتباطات همراستا با تعداد رسانهها و گسترش تکنولوژی و فضای مجازی رشد نکرد. به همین دلیل آنگونه که بایدوشاید تغییرات لازم در مواد درسی رشته روزنامهنگاری پدید نیامد.
انتهای پیام/