به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، ندافراهانی- علم اقتصاد ارتباط میان تولید، تجارت و عرضه پول در یک کشور یا منطقه مشخص و شبکهای از تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و مصرفکنندگان کالاها و خدمات در یک مکان، منطقه و یا کشور بوده که از جنبههای مختلف قابل بررسی است. آنچه باعث شده این علم جزو علوم انسانی بیاید، سروکار داشتن با رفتار اقتصادی انسانها است، این امر باعث پیوند اقتصاد با فلسفه میشود که جنبه نظری اقتصاد است؛ اما آنچه باعث پیوند این علم با ریاضی و آمار شده، جنبه کاربردی اقتصاد بوده که بسیار وسیعتر از جنبه نظری آن است.
با توجه به نقش تعیینکننده اقتصاد در هر کشوری، این علم از جایگاه ویژهای برخوردار بوده که نیازمند تربیت نظریهپرداز و توجه بیشتر به آن است. برای شناخت جایگاه حقیقی علم اقتصاد در حوزه علوم انسانی و توسعه کشور، نیازمند فهم دقیق این علم و شناخت صحیح از اقتصاد اسلامی هستیم. برای بررسی نقاط ضعف و چالشهای پیش روی علم اقتصاد به سراغ بیت الله اکبری مقدم اقتصاددان و عضو هیئت علمی واحد قزوین رفتیم. مشروح گفتوگو در زیر آمده است.
ایسکانیوز: دلایل ضعف علوم انسانی در کشور چیست؟
اکبری مقدم: تمام دنیا در توسعه علوم انسانی به نوعی با مشکل مواجهاند و تنها ایران نیست که با این مسئله روبروست. علوم انسانی علوم پیچیدهای محسوب میشوند که هم منطق در آن کاربرد دارد هم فرامنطق بوده و به این شکل نیست که مثل فیزیک و شیمی الگوریتم مشخصی داشته باشد. اینکه چرا نظریهپرداز در حوزه علوم انسانی نداریم شاید ناشی از فرار مغزهای ما در این حوزه به کشورهای دیگر باشد و متولی برای این امر در کشور نیست. متاسفانه در حال حاضر، جسارت لازم برای ورود به نظریهپردازی در حوزه اقتصاد وجود ندارد و مشکلاتمان در این حوزه بیشتر است. اقتصاد علمی منطقی بوده و اصول و پایه دارد که از علم ریاضیات به میزان بسیاری بهره جسته و بحث بومی کردن آن هم مطرح نیست. در اقتصاد اسلامی نظریات جدیدی میتوان در علم اقتصاد آورد که مختص به کشور خودمان باشد. برای تحقق این امر اعتماد به جوانان، ایجاد فرصت لازم و بهکارگیری تکنیکهای جدید منجر به تحول در علوم انسانی خواهد شد.
ایسکانیوز: دلایل عدم وجود نظریهپرداز در ایران را شرح دهید؟
اکبری مقدم: در حال حاضر در بسیاری از رشتههای علوم انسانی نظریهپرداز در کشور نداریم و از نظریات نظریهپردازان غربی استفاده میشود. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته برای اداره کشور تنها از فارغالتحصیلان علوم انسانی استفاده میشود. در این جوامع علیرغم آنکه در اموری چون پزشکی از مهاجران تحصیل کرده در امور مختلف درمان استفاده میشود، رهبران این جوامع صرفا از فارغالتحصیلان بومی این کشورها هستند. سابقه تاریخی ایران نشان میدهد که ما صادر کننده علوم انسانی بودیم و این علوم از شرق به غرب رفته است؛ اما امروز مصرف کننده نظریات غرب هستیم. آنچه مسلم است ما باید ضمن مطالعه نظریات و تجربیات غرب در علوم انسانی، خودمان هم وارد این عرصه شویم. برای تربیت نظریهپرداز باید به جوانان فرصت حضور و میدان عمل دهیم و در این زمینه فرهنگسازی لازم انجام شود.
ایسکانیوز: راهکارهای تربیت نظریهپرداز در حوزه علوم انسانی چیست؟
اکبری مقدم: ایجاد کرسیهای نظریهپردازی به دور از تشریفات و ارائه نظریات بومی در حوزه علوم انسانی، گام موثری جهت تربیت نظریهپرداز در این حوزه است. برای پرورش نظریهپرداز در کشور باید به دانشگاههای خاص توجه بیشتری شود. دانشگاه آزاد هم با توجه به وسعتی که در کشور دارد و ارائه رشتههای مختلف علوم انسانی پایگاه مناسبی برای پرورش نظریهپرداز در کشور است. این مسئله با ایجاد معاونت علوم انسانی در این دانشگاه به عنوان نمونهای بینظیر در مجموعه آموزش عالی کشور محسوب میشود که با تشکیل هیئتهای اندیشهورز و کرسیهای آزاد اندیشی منجر به تحولی موثر در عرصه علوم انسانی کشور خواهد شد.
ایسکانیوز: جایگاه علم اقتصاد در دنیا به چه صورت است؟
اکبری مقدم: علم اقتصاد در دنیا پیشرفت زیادی داشته است؛ اما حتی در کشورهایی که جایزه نوبل در این عرصه دریافت کردهاند، باز هم دولتها تمایلی به استفاده از این علم ندارند چون اهداف آن در بسیاری از موارد با سیاست دولتها مغایر است؛ بنابراین اگر این علم بخواهد جایگاه خودش را پیدا کند باید قانون حمایت کنندهای وجود داشته باشد تا دولتها ملزم به استفاده از آن شوند. به این ترتیب علم اقتصاد میتواند بومی شده و رشد کند. در غیر این صورت گزارشها و پروژهها در حد همان کتابهای درسی باقی میمانند.
ایسکانیوز: راهکارهای توسعه علم اقتصاد چیست؟
اکبری مقدم: برای توسعه علم اقتصاد معتقدیم که باید بخش خصوصی فعال شود و رسیدن به این مرحله نیازمند پذیرش و همکاری دولت است. متاسفانه چون فضای کار برای قوه مجریه را محدود میکند، این روش مورد پسند دولتها قرار نمیگیرد. در اقتصاد اسلامی هم یکی از ابزارهای دولتها ایجاد ثبات اقتصادی است که برای این کار در اقتصاد اسلامی ابزارهای بسیاری تعریف شده است که میتوانند نحوه وام بانکی و دریافت مالیات را تعریف کنند؛ در حالی که دولت عادت کرده است تنها بانک منبع تامین مالی باشد. این در شرایطی است که در اقتصاد اسلامی منابع بسیاری برای پسانداز و قرض دادن وجود دارد و راهگشای بسیاری از مسائل اقتصادی موجود خواهد بود.
ایسکانیوز: چرا در حوزه علم اقتصاد نظریهپرداز نداریم؟
اکبری مقدم: نظریه باید تقاضا هم داشته باشد؛ اینکه بخواهیم مثلا در زمینه بانکداری اسلامی نظریه ارائه دهیم باید مورد پذیرش باشد. زمانی که اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی به نحو صحیح در کشور اعمال نمیشود؛ بنابراین این نظریات طرفداری ندارد. در نظریات بانکداری اسلامی چیزی به اسم قرضالحسنه وجود ندارد و مواردی چون زکات و خمس و مالیات به شیوه اسلامی مطرح است که میتوانند در حوزه اقتصاد راهگشا باشند.
برای توسعه علم اقتصاد و تربیت نظریهپرداز میتوانیم به جای بخش ارتباط دانشگاه با صنعت در مراکز علمی و آموزشی بخشی با عنوان ارتباط دانشگاه با صنعت و دولت ایجاد کنیم تا همزمان این ارتباط شکل بگیرد. به این ترتیب که دانشگاه نیازهای نظریهپردازی را پوشانده و رشد دهد و صنعت و دولت هم از این دستاوردها استفاده کنند. زمانی که تقاضا برای نظریهپردازی در علم اقتصاد ایجاد شود، نظریات مختلفی در این زمینه تولید شده و به دنیا صادر میشود.
ایسکانیوز: دلایل عدم ورود نخبگان به رشته های علوم انسانی را شرح دهید؟
اکبری مقدم: عدم ورود نخبگان به رشتههای علوم انسانی به دلیل شرایط فکری و فرهنگی بوده که متاسفانه در جامعه امروز حاکم است. از گذشته تا امروز دانش آموزان برتر وارد رشتههای ریاضی و تجربی میشدند و این باور وجود دارد که صرفا دانش آموزان ضعیف وارد رشتههای انسانی میشوند. در شرایطی که اینطور نیست. در حقیقت عدم اشتغال مناسب و بازار کار پایدار برای فارغالتحصیلان علوم انسانی و نبود نگاه صحیح به این رشتهها منجر به جذب حداکثری در دیگر رشتهها شده است. در برخی موارد نخبگان علوم انسانی ما به دلیل توجهی که از دیگر کشورها دریافت میکنند از ایران رفته و تبدیل به نظریهپردازانی از غرب میشوند که رسیدگی به این موضوع نیازمند توجه مسئولان امر است.
ایسکانیوز: اقتصاد اسلامی چه نقشی در توسعه علم اقتصاد دارد؟
اکبری مقدم: اگر اصلاحات موثری در حوزه علوم انسانی انجام شود و بازنگری دوباره در این علوم رخ دهد؛ به عبارتی این تحول همراه با آزادی عمل و تربیت نظریهپرداز همراه میشود که تحقق این امر در سایه وحدت حوزه با دانشگاه بوده که در توسعه علم اقتصاد و ایجاد همپوشانی در این زمینه برای توسعه اقتصاد اسلامی عاملی موثر در رفع نقاط ضعف موجود است. مثلا بحث زکات در اقتصاد اسلامی بحث گستردهای است که نقشی اثرگذار در توسعه اقتصادی دارد. از سوی دیگر این امور با فقه و حقوق مرتبط است که کنار هم قرار گرفتن این علوم با وجود کارشناسان خبره در جایی به عنوان مجمع نظریهپردازی گامی بلند در جهت توسعه اقتصاد اسلامی خواهد بود. امروز نظریهپردازانی در حوزه اقتصاد اسلامی در پاکستان، هند و حتی آمریکا و کشورهای اروپایی وجود دارد که با بهرهمندی از این نظریات و شرایط حاکم در کشور، میتوان نظریات موثری در حوزه علم اقتصاد و اقتصاد اسلامی ارائه کرد.
انتهای پیام/