مهم‌ترین نیاز جهان به ژورنالیسم علم، تأمین سلامت و امنیت جامعه است

«اندرو رِوکین» یکی از قدیمی‌ترین خبرنگاران علمی در آمریکا است که سال‌ها گزارش‌ها و مقالات او در حوزۀ محیط‌زیست مجلاتی مانند «نیویورک‌تایمز» و «نشنال جئوگرافی» به چاپ می‌رسد. او نویسندۀ چندین جلد کتاب در حوزه‌های محیط‌زیست، توسعۀ پایدار، تغییرات اقلیمی و محیط‌زیست قطب شمال است.

به گزارش ایسکانیوز، رِوکین که در دانشگاه پِیس آمریکا ارتباطات زیست‌محیطی تدریس می‌کند، در گفت‌وگو با ایسکانیوز به ویژگی‌های ژورنالیسم علم در رسانه‌ها اشاره کرد. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

روزنامه‌نگاری علم چیست و حیطه فعالیت آن کجاست؟

من به‌عنوان ژورنالیست، کارم را در دهۀ 1980 شروع کردم. در آن زمان خبرنگاری علم هنوز در مراحل اولیۀ شکل‌گیری بود و برنامه‌هایی مانند برنامه‌های فضایی و مطالب راجع به نجوم و همچنین مطالبی دربارۀ ظهور کامپیوترها را پوشش می‌دادیم؛ اما فرمت انتشار اخبار همچنان همان حالت سنتی خود را در آمریکا داشت و ما برای روزنامه‌ها خبر می‌نوشتیم.

پس‌ از آن تعداد چهار یا پنج روزنامه در آمریکا به وجود آمد که صرفاً به مطالب علمی مربوط بود. در آن زمان «نیویورک‌تایمز» به‌واسطۀ بخش مجزایی که دربارۀ علم داشت، از روزنامه‌های پیشرو محسوب می‌شد. ژورنالیسم علم در آن دوره موضوعات زیادی را پوشش نمی‌داد و حیطۀ فعالیت متنوعی نداشت. من در زمینۀ مطالب مربوط به شاتل‌های فضایی و کامپیوترهای شخصی که تازه ظهور کرده بودند، مطلب می‌نوشتم. به‌مرور مطالب مربوط به بیماری‌ها و حوزۀ سلامت را هم پوشش دادم.

پس‌ از آن و در قرن بیستم اوضاع از این هم پیچیده‌تر شد. از یک منظر خوبی‌هایی داشت و از سوی دیگر گاهی سخت و طاقت‌فرسا می‌شد. با گسترش کامپیوترها و تکنولوژی، ظرفیت بی‌نظیری برای خبرنگاران به‌وجود آمد که هریک به‌تنهایی تبدیل به انتشاردهنده اخبار و اطلاعات شدند. دانشمندان دیگر نیازی نداشتند برای انتشار مطالبشان منتظر انتشارات دانشگاه‌ها یا تماسی از یک خبرنگار بمانند تا بتوانند مطلبشان را منتشر کنند. البته در آن زمان هنوز فضای مجازی به این صورت گسترش پیدا نکرده بود بلکه در آن زمان وبلاگ‌ها زمینۀ مناسبی را نه‌فقط برای خبرنگارها بلکه برای هرکس که می‌توانست خوب بنویسد، ایجاد کرده بودند تا بتوانند موضوعات مورد علاقۀ خود را به اشتراک بگذارند و مخاطبانی جذب کنند؛ پس ما اسم آن دوره را «دورۀ وبلاگ‌ها» می‌گذاریم. سپس «نیویورک‌تایمز» و دیگر رسانه‌ها موضوعات دیگری مانند گرمایش جهانی، خشک‌سالی و مسائل آب و هوایی را نیز در ستون‌های علمی خود مورد توجه قرار دادند. سال 2007 زمانی بود که «توییتر» و «اینستاگرام» جای وبلاگ‌ها را گرفتند و عصر فضای مجازی آغاز شد.

به نظر شما جهان کنونی چه نیازی به ژورنالیسم علم دارد و چرا باید خبرنگاری علم را در جهان کنونی مهم قلمداد کرد؟

مهم‌ترین دلیل پرداختن به این موضوع ظرفیت این شغل برای آشناکردن ما با فرصت‌ها و تهدیدهایی است که پیرامون ما وجود دارد و آگاهی نسبت به آنان می‌تواند زندگی ما را به کلی تحت تأثیر قرار دهد. مثلاً موضوعی مانند زلزله موضوعی است که احتمال دارد ما اینجا در نیویورک یا شما در تهران با آن روبه‌رو شوید و فرقی نمی‌کند شما در کدام منطقۀ جغرافیایی باشید، شناخت کافی نسبت به محیط پیرامون و اتفاقاتی که در حال وقوع است، می‌تواند سبک زندگی ما را دچار تغییرات گسترده‌ای کند. پس علم مهم است.

علم به شما می‌گوید که در مهندسی و ساختمان‌سازی نباید فقط به دنبال ساخت خانه‌ای با کمترین هزینۀ ممکن باشید، بلکه باید مسائلی را در نظر بگیرید تا سلامت شما در نظر گرفته شود و خانواده‌تان نیز بیمه باشد، لذا برای من مهم‌ترین نیاز جهان کنونی به ژورنالیسم علم تأمین سلامت و امنیت جامعه و پیشگیری از بروز حسرت‌های بزرگ است. البته گاهی وقت‌ها این غیرممکن می‌شود و دلیل آن هم این است که دنیای سیاست و تجارت این‌گونه مسائل را در نظر نمی‌گیرد و اولویتی برایش قائل نیست.

به نظر شما ژورنالیسم علم چگونه می‌تواند نقش بی‌طرف و مستقل در دنیای کنونی ایفا کند و علی‌رغم فشارهای گروه‌های سیاسی سلامت جامعه را اولویت اصلی قرار دهد؟

شما به نکتۀ بسیار مهمی اشاره کردید. این یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های کنونی خبرنگاران علم است که چگونه هم نکتۀ مورد نظرشان را در خبر مطرح کنند و هم بتوانند به‌نوعی از زیر فشارهای سیاسی و صاحبان قدرت فرار کنند. بسیاری از مطالب علمی که این روزها می‌خوانم سعی می‌کنند مطالب انتقادی‌شان را در خلاصۀ مطلب نیاورند؛ چراکه می‌دانند این قسمت حتماً خوانده خواهد شد و ممکن است هجمه‌هایی علیه آنان صورت بگیرد. به جای آن خبرنگاران سعی می‌کنند در متن اصلی خبر نکات انتقادی را مطرح کنند تا بدین‌گونه هم به رسالت خبری خود عمل کرده باشند و هم از فشار انتقادات در امان باشند.

از سوی دیگر دقت به صحت اطلاعات هم نکتۀ بسیار مهمی است. جملۀ بسیار معروفی از رونالد ریگان، رئیس‌جمهور سابق ایالت متحده در زمان مذاکراتش با شوروی سابق وجود دارد که می‌گوید: «اعتماد کن؛ اما حقیقت را نیز خودت کشف کن.» این جمله برای خبرنگاری علم نیز بسیار کاربردی است. شما نباید به تمام جملاتی که یک نفر در مورد یک موضوع علمی می‌گوید، به صورت صد درصدی اعتماد کنید بلکه خودتان نیز باید تحقیقات کافی را در آن زمینه انجام دهید و به فضای کلی موضوع نیز احاطه داشته باشید.

این نکته در فضای مجازی می‌تواند ریسک بیشتری داشته باشد؛ چراکه تعداد قابل‌توجهی اخبار کذب در آن وجود دارد و منبع بسیاری از مطالب نیز معلوم نیست. این یکی از سختی‌های کار خبرنگاری در دنیای معاصر است؛ چراکه با گسترش فضای مجازی رقابت شدیدی نیز بین خبرنگاران علمی به وجود آمده و آن‌ها به‌طور مستمر در تلاش هستند تا جدیدترین مطالب علمی را زودتر از سایر همکاران‌شان منتشر کنند و این تلاش برای جذابیت و دیده‌شدن ریسک انتشار اخبار غیرواقعی و ناصحیح را افزایش می‌دهد. قبل از شما من با شخصی به نام «تریستان هریس» صحبت می‌کردم. او روی پروژه‌ای با عنوان «تکنولوژی انسان‌محور» کار می‌کند و سعی دارد اثرات گوناگون روحی و روانی بمباران خبری را که امروزه شاهدش هستیم، روی مردم ارزیابی کند.

همان‌طور که می‌دانیم در دنیای کنونی انسان‌ها فرصت چندانی برای خواندن مقاله‌های علمی طولانی ندارند و از سوی دیگر رقابت شدیدی بین خبرنگاران علم در این عرصه وجود دارد، به نظر شما چه راهکارهایی برای افزودن جذابیت به مطالب خشک علمی و انتقال آن به مخاطب وجود دارد؟

مهم‌ترین راهکار به نظر من استفاده از تصویرسازی است. خصوصاً در موضوعاتی مانند تغییرات آب‌وهوایی که برای نشان دادن روند آن به نمودار و نقشه نیاز است؛ زیرا تصویرسازی کمک بسیاری می‌کند و به نظر من مطمئناً بهترین راه برای نشان دادن این‌گونه مباحث علمی استفاده از تصویر و فیلم است که می‌توانند مفاهیم را با دقت بالایی منتقل کنند.

راه دوم به نظر من همان استفاده از وبلاگ‌هاست. چون شما در وبلاگتان برای کسانی که تخصصی نسبی به موضوع دارند، می‌نویسید و در بهترین حالت می‌توانید حتی با آن‌ها ارتباط نیز داشته باشید و چیزهای زیادی نیز از آنان یاد بگیرید و رابطه‌ای طولانی‌مدت در زمینه کاری‌تان باهم برقرار کنید. این همان چیزی است که شما امروزه دیگر شاهد آن نیستید و شبکه‌های این‌چنینی دیگر کمتر شکل می‌گیرد. تعداد بسیار بالای وب‌سایت‌ها باعث شده بسیاری از مخاطبان فقط یک بار به سایت‌ها سر بزنند و دیگر به آن بازنگردند.

به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر شبکه‌ها و سایت‌های اینترنتی نیز مخاطبان ثابتی پیدا کرده‌اند که برخی از آنان توانسته‌اند مانند وبلاگ‌ها منجر به ارتباط دوسویه بین افراد شوند، نظر شما در این زمینه چیست؟

بله. من حدود یک سال در «نشنال جئوگرافی» مشغول به کار بودم، آن‌ها به دلیل ماهیتی که دارند، عموماً تصاویر جغرافیایی را منتشر می‌کنند و حتی در اینستاگرام نیز بسیار موفق و فعال عمل کردند. موضوع قابل‌توجه در مورد اینستاگرام این است که اگرچه یک عکس می‌تواند توجه مخاطب را جلب کند؛ اما در جذابیت هر داستان، «کپشن» زیر تصویر نیز نقش بسیار مهمی در وفادار ماندن مخاطب دارد و ممکن است پس از تعداد محدودی پست، مخاطب از دنبال کردن شما صرف‌نظر کند؛ لذا باید گفت ساخت ویدئو و عکس کار آسان و البته جذابی برای جذب مخاطب است؛ اما این ظرفیت به‌هیچ‌وجه تضمین‌کننده وفادار نگه‌داشتن مخاطب برای طولانی‌مدت نیست. مهم است که پس از ایجاد جذابیت تصویری ابتدایی، چگونه مخاطب خود را هدایت کنید و او را به کدام سمت ببرید تا بتوانید او را برای خود حفظ کنید.

در همین «نشنال جئوگرافی» بخشی به نام بخش آموزشی وجود دارد که در آنجا از چگونگی عکس‌برداری تا کپشن‌گذاری آموزش داده می‌شود و حتی این نکات آموزشی بر اساس سلیقۀ مخاطبان به‌روز می‌شود. از سوی دیگر «نشنال جئوگرافی» نقش آموزش مخاطبان را مدنظر قرار داده و سعی می‌کند نکات مهمی را که در حفظ محیط‌‌‌زیست، حیوانات و ... وجود دارد به طیف وسیعی از مردم آموزش دهد. پس نقش خبرنگاری علم صرفاً نشان دادن اتفاقات در حال وقوع در دنیا نیست، بلکه بر آموزش مردم نیز تأکید دارد.

ما دربارۀ اهمیت ژورنالیسم علم برای جامعه و آگاهی بخشی مردم صحبت کردیم، به نظر شما اهمیت ژورنالیسم علم برای خود علم چیست؟

این سؤال بسیار مهمی است. من دوستی در کالیفرنیا دارم که دربارۀ این مبحث تحقیق می‌کند و وقتی رسانه موضوعی علمی را پوشش می‌دهد، چگونه این پوشش رسانه‌ای باعث می‌شود که آن موضوع بین دانشمندان به‌عنوان یک مبحث محبوب شناخته شود و شما ناگهان می‌بینید تعداد بسیار زیادی مقاله و تحقیقات علمی دربارۀ آن موضوع تهیه شده است. این همان تأثیر شگرف رسانه‌هاست که می‌توانند با پوشش مناسب یک موضوع علمی، دانشمندان را به تحقیقات بیشتر دربارۀ آن ترغیب کنند و حتماً به‌تبع آن فواید حاصل از آن پیشرفت‌های علمی همه جامعه را در بر خواهد گرفت.

در راستای همین صحبت شما، آیا می‌توان ادعا کرد ژورنالیسم علم توان جلوگیری از ظهور «علم مضر» را نیز دارد؟

در آمریکا مرکزی به نام «نظارت بر تحقیقات» وجود دارد. کار آن‌ها این است که به سرانجام تحقیقات علمی بپردازند و ببینند یک یافتۀ علمی به چه نتایجی ختم شده است و این کار برای همان نکته‌ای که شما اشاره کردید، بسیار مهم است؛ چراکه شما همیشه باید در حال رصد نتایج یافته‌ها باشید تا مطمئن شوید آن تحقیق نتایجی را که از آن انتظار می‌رفته دنبال می‌کند. مرکزی که گفتم حتی در برخی مواقع که می‌بیند نتایج یک تحقیق طبق انتظارها پیش نرفته است، آن مقاله یا یافتۀ علمی را (به مرکز) برمی‌گرداند و دستور انجام تحقیقات بیشتر روی پروژه را می‌دهد.

آیا مسئولان دولتی هم در به سرانجام رسیدن یا نرسیدن پروژه‌های علمی نقشی دارند؟

صد درصد. سیاستمداران به‌واسطۀ قدرت مالی و نفوذی که دارند، می‌توانند تأثیر مستقیمی بر سرانجام این تحقیقات داشته باشند. شما گاهی پروژۀ بسیار مهمی را می‌بینید که صرفاً به دلیل اینکه رئیس‌جمهور تمایلی به انجام آن ندارد، هیچ اتفاق مثبتی برای آن پروژه و طرح نمی‌افتد و سال‌ها در حالت تعلیق مانده و هیچ پیشرفتی ندارد.

به نظر شما مطلع و آگاه بودن روزنامه‌نگار نسبت به موضوعی که دربارۀ آن می‌نگارد، چقدر حائز اهمیت است؟

این مسئله کمک شایانی به صحت اطلاعات و البته سرعت گردآوری اطلاعات می‌کند. به همین دلیل من به این موضوع اعتقاد دارم که خبرنگار شخصاً باید گاهی نسبت به به‌روزکردن اطلاعات خود بکوشد و همچنین با خواندن مطالب قبلی و تحلیل انتقادی آنان سعی در اصلاح نقاط ضعف خود کند.

مسئلۀ ژورنالیسم علم صرفاً یک مسئله در باب خبرنگاری نیست و قرار نیست شما فقط بگویید چه اتفاقی افتاده است. داشتن زاویۀ دید مناسب نسبت به موضوع دارای اهمیت فراوانی است و همان‌طور که گفتم می‌تواند در نشر علم و پیشرفت‌های بعدی اثر زیادی داشته باشد. اینکه شما بدانید دربارۀ هر موضوع برای مصاحبه به چه کسی اول باید زنگ بزنید، چه تعداد مصاحبه می‌تواند کافی باشد، کدام منابع علمی و وب‌سایت‌ها مطالب به‌روزتر و معتبرتری دارند، کدام وب‌سایت‌ها با سیاستمداران و دولتی‌ها در ارتباط هستند، همۀ این اطلاعات برای تهیۀ یک مطلب خبری-علمی حائز اهمیت فراوانی هستند.

نکتۀ مهم دیگری که به ذهنم رسید و باید به آن اشاره کنم، بحث وجدان کاری یک خبرنگار علم است. بسیاری از موضوعاتی که خبرنگار علم دربارۀ آن مطلب می‌نویسد، رابطۀ مستقیمی با حیات میلیون‌ها انسان دارد. به همین دلیل در نظر گرفتن نکات ریزودرشت بسیار مهم و حیاتی است. مثلاً ممکن است بخواهید مطلبی بنویسید که نوعی تعصب فرهنگی، اجتماعی یا حتی اعتقادی نسبت به آن وجود دارد. در این‌گونه موارد باید با در نظر گرفتن نیاز مردم از یک سو و سلیقه آنان از سوی دیگر مطلب خود را به‌گونه‌ای تنظیم کنید که هم برای مخاطب جذابیت داشته باشد و هم باعث جبهه‌گیری وی به دلیل تعصبات شخصی نشود. اینجاست که مبحثی به نام «شناخت فرهنگی» نیز باید به مجموعۀ دانسته‌های ما به‌عنوان یک روزنامه‌نگار علمی افزوده شود.

به‌عنوان‌مثال من اخیراً مقاله‌ای را دربارۀ اینکه آیا مردم گمان می‌کنند مسئله گرمایش زمین یک معضل جدی است یا خیالی خواندم که نشان می‌داد عمده کسانی که سواد بالایی دارند، در دو طرف طیف قرار دارند؛ یعنی یا باور دارند که این معضل بسیار جدی است و یا اصولاً آن را خیالی می‌پندارند. کسانی که سطح علمی بالایی ندارند بیشتر در وسط این طیف بودند. ببینید، همین تحقیقات رویکرد شما را نسبت به نوع مطالبی که باید بنویسید مشخص می‌کند؛ چراکه شما در هر حال باید به مخاطب خود فکر کنید تا راهی برای جذب وی بیابید.

آیندۀ ژورنالیسم علم را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

من یاد گرفتم در دنیای دائماً در حال تغییر کنونی راجع به هیچ‌چیز پیش‌بینی نکنم. فکر می‌کنم ما هنوز در ابتدای راه هستیم. فرایند انتقال اطلاعات علمی به جامعه به‌گونه‌ای که قابل‌فهم باشد و نظر مردم را برای حمایت از یک دستاورد علمی جلب کند، می‌تواند از طریق راه‌های بی‌شماری انجام گیرد. هرچه این رابطه‌ها بین خبرنگاران، دانشمندان، مردم و حتی سیاستمداران نزدیک‌تر شود و این مرزها از میان رود، می‌توان تأثیر دستاوردهای علمی را در زندگی عادی مردم بیشتر و عمیق‌تر ملاحظه کرد. این پتانسیلی که به ویژه با گسترش فضای مجازی به وجود آمده است و امکان برقراری ارتباط با هر نقطه از جهان را میسر کرده، می‌تواند موجب ایجاد گروه‌های مجازی بسیار تأثیرگذاری شود و این (فضای مجازی) جایی است که آینده علم و ژورنالیسم علمی در آن رقم خواهد خورد.

پیمان نعیمی

انتهای پیام/

کد خبر: 1043695

وب گردی

وب گردی