به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی ایسکانیوز، بازهم تعارف که نداریم سالی یک بار در روز جهانی معلولان به یادشان می افتیم و از مشکلات، کمبودها و نیازهایشان می نویسیم و ادعا می کنیم که صدای آنها شده ایم و نهایت تا یک هفته یادمان می مانند و بعد آنها را با دنیایشان تنها می گذاریم تا سالی دیگر و شاید در مناسبتی، حادثه ای، اتفاقی و چیزی که به آنها مربوط باشد یادشان بیفتیم!
برای حس کردن مشکلات و نیازهای آنها فقط کافی است یک روز را با آنان بگذرانیم، با افرادی که کنار نامشان نوشته شده معلول.
برداشت اول: یک روزکنار معلولان ضایعه نخاعی
شرایط این معلولان با بقیه کمی متفاوت است چرا که آنها زمانی سالم بودند و زندگی عادی داشتند و بر اثر اتفاق و حادثه ای ویلچر نشین شده اند و نیازهایشان با دیگران فرق کرده است.
نیازهای آنان به پوشک، سوند و درمواقعی که مبتلا به زخم بستر می شوند به پانسمان کمترین خواسته آنها است و فقط هزینه پانسمان در بهترین حالت ماهیانه 700 هزار تومان است و اگر نتوانند این درد را درمان کنند مشکل شان دو چندان می شود و چه بسا که به معلولیت های ثانویه بیانجامد.
برداشت دوم: تعویض پانسمان ماهانه 700 هزار نه؛یک و نیم میلیون تومان آب میخورد
9 سال پیش بیماری عجیبی به اسم میوپاتی آمد و مهمان وجودش شد و هر چه کرد نتوانست از شراین مهمان ناخوانده رها شود. کم کم توان پاها و دست هایش کم شد و حالا چند سالی ست روی ویلچر می نشیند.
در یکی از انجمن های خیریه کار می کنم و روزانه 9 ساعت روی ویلچر هستم و2 سالی است که دچار زخم بستر شده ام. مینا لهراسبی 28 ساله می گوید.
به گفته مینا هر بیماری که مبتلا به زخم بستر می شود باید حداقل یک روز درمیان پانسمانش را عوض کند اما او و بسیاری از معلولان هفته ای دو باراین کار را انجام می دهند و دو روز پیش که پانسمانش را عوض کرده 160 هزار تومان هزینه کرده است.
با یک حساب سرانگشتی می توان فهمید که تعویض ۱۰ بار پانسمان در یک ماه بیشتر از یک و نیم میلیون تومان هزینه دارد؛ این در حالی است که سازمان بهزیستی فقط ۷۰ تا ۱۰۰ هزار تومان از این هزینه را میپردازد.
شاید که نه؛ قطعا تامین هزینه مورد نیاز پانسمان در توان بسیاری ازمعلولان نیست این در حالی ست که اگر پانسمان را انجام ندهند زخمهایشان بدتر شده و نیازمند درمانهای جدیتر با هزینه های بالاتر می شوند.
برداشت سوم : آقا پوشک نمره 6 دارید ؟
پدرکه باشی و فرزندت معلول نمی توانی بی تفاوت باشی و برای پیدا کردن دارو و وسایل مورد نیازش تلاش نکنی حتی اگر مجبورباشی تمام داروخانه های اسلامشهر را زیر پا بگذاری تا پوشک نمره 6 را تهیه کنی.
احمد رضایی ۵۹ ساله و بازنشسته درد گرانی و تاثیری که روی زندگی معلولان داشته را خوب میفهمد. او میگوید: گرانی لوازم بهداستی و درمانی معلولان یک درد است و نایاب بودن آنها درد مضاعف. چند روز است تمام داروخانهها و فروشگاههای اسلامشهر را میگردم اما هیچ کدامشان پوشک متناسب با نیاز پسرم را ندارند.
رضایی می گوید: هر چند ماه گذشته بهزیستی دو بسته ایزیلایف سایز ۵ در اختیارمان گذاشت اما پسرم ایزیلایف سایز ۶ استفاده می کند به هر داروخانهای مراجعه کردم هیچکدام حاضر به تعویض آن نشدند، سایر ۵ هم که برای ما قابل استفاده نبود، چند روز مستاصل بودیم تا اینکه پسر بزرگترم دو بسته از تهران تهیه کرد و فرستاد.
رضایی به نکته مهمی اشاره می کند و می گوید: پسرم جوان است و بسیاری از خواستههایش را نمیتواند به زبان بیاورد اما من متوجه میشوم که چقدر عذاب میکشد و من بیشتر مستاصل می شوم، کاش مسئولان و دولت بدانند حفظ احترام و شخصیت کمترین حق بچههای ماست، آنها نباید بخاطر یک پوشک یا سوند از خودشان و یا معلولیتشان خجالت بکشند.
برداشت چهارم: همه پس انداز 5 ساله ام صرف 5 روز بستری در بیمارستان شد
54ساله است و از معلولان ضایعه نخاعی. از28 سال پیش در یک سانحه رانندگی دچار آسیب نخاعی شده و از صندلی چرخدار استفاده میکند.
حسن حسین زاده می گوید: درطول 10سال کارکردن ۵ میلیون تومان پسانداز داشتم که ماه پیش به دلیل شدت یافتن زخم بسترم از شهرستان به تهران آمدم و در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شدم، این بیمارستان هر شب یک میلیون تومان برایم هزینه داشت و با اینکه دکتر یک ماه بستری برایم نوشته بود اما به علت عدم توان کافی در پرداخت هزینه، ۵ شب بستری و با رضایت خودم ترخیص شدم و تمام پسانداز ۵ سال گذشته را به بیمارستان دادم.
حسین زاده میگوید: گفتند درمانم 30 میلیون هزینه دارد و من و خانواده ام نداشتیم و از ادامه درمان منصرف شدم .
او تاکید می کند: بیمه تکمیلی نداریم وهمین باعث می شود که معلولان نتوانند درمان خود را کامل کنند.
برداشت آخر: یکی به داد معلولان برسد
از مناسب سازی معابر و اماکن و عدم دسترسی به حمل و نقل شهری که بگذریم باز هم نمی توانیم مهمترین مشکل و نیاز آنها که اشتغال و داشتن درآمد است را نادیده بگیریم. نمی توانیم از کنار این واقعیت بی تفاوت بگذریم که بسیاری از معلولان پیش از موج اخیر افزایش هزینه های زندگی نیز توانایی مالی چندانی نداشتند و حالا دستشان از رسیدن به نیازهای اولیه نیز کوتاه شده و سفرههای فقیرانه آنها کوچکتر شده است.
کمی که بیشتر بشناسیدشان متوجه می شوید که بسیاری از این افراد از بس نجیب اند صورتشان را با سیلی سرخ نگه می دارند؛ اما این سوال اساسی مدام در ذهنشان تکرار می شود که : این وضعیت رشد گرانی ها تا کی ادامه خواهد داشت و چه کسی یا کدام ارگان فریادرس و نیازهای خاص شان است.
زهره حاجیان
انتهای پیام/