ایسکانیوز - گروه فرهنگی - حسام آبنوس: دوازدهمین دوره جایزه ادبی «جلال الاحمد» به روزهای اختتامیه خود نزدیک میشود و همه منتظر برگزاری و اعلام نتایج آن هستند. نامزدهای بخشهای مختلف از سوی دبیرخانه این جایزه اعلام شده و باید تا روز اختتامیه صبر کرد و دید قرار است نشان زرین جلال آلاحمد در دستان چهکسی یا کسانی در بخشهای مختلف این جایزه قرار بگیرد.
در بخش رمان شش اثر به عنوان نامزد معرفی شدند. رمانهایی که سال ۹۷ منتشر شدهاند و از سوی هیات داوران بخش رمان این جایزه به عنوان نامزد این دوره معرفی شدهاند. دورهای که اسامی داوران تا اسامی کاندیداها و حتی زمان برگزاری اختتامیه آن حواشی بسیاری با خود داشت.
رمان «فوران» اثر قباد آذرآیین که نشر هیلا آن را منتشر کرده یکی از نامزدهای ششگانه این بخش در این دوره از جایزه جلال آلاحمد است و در ادامه مروری بر این اثر کردهایم.
قبل از اینکه به حواشی پیش آمده پس از اعلام نامزدی این رمان در جایزه از سوی نویسنده اثر بپردازیم بهتر است درباره خود اثر حرف بزنیم.
*فراموشی در شب آخر
بختیار البرزی راوی رمان آذرآیین است. او در آخرین شب عمرش وقتی متوجه میشود که فردا طلوع آفتاب را نمیبیند یاد گذشتهها میکند و از پرستار بخشی که در آن بستری است درخواست میکند که به او قرص خواب و مسکن ندهد تا بتواند یادی از گذشته کند و ذکری از رفتگان به میان آورد تا آیندگان نیز ذکری از او کنند. در واقع اینجاست که روایت آقای نویسنده شروع میشود و او در هر بخش یادی از یکی از اعضای خانوادهاش میکند و قصه آنها را تعریف میکند. راوی منفعل ویژگی راوی داستان آذرآیین است، زیرا بختیار البرزی فقط مشغول تعریف کردن قصههایی است که برای خواهرش، برادرانش، مادرش، همسرش، رفیقش غریب کهزادی، همسر رفیقش «نازبس» و ... افتاده و پرستار احمدی هم گوش مفتی است که با وجود بداخلاقی ذاتی، که نویسنده در ابتدا آن را بیان میکند ولی به جان کار نمینشیند، دل به خاطرات گذشته بختیار میدهد و با او همداستان میشود.
بختیار قرار است یادی و ذکری از گذشتهها کند ولی راوی اول شخص در بخشهایی تبدیل به راوی دانای کل میشود و حتی به خاطراتی سرک میکشد که بختیار روحش هم خبر نداشته است؛ البته نویسنده سعی کرده با قرار دادن یک راوی در حد یک صفحه در ابتدا و انتهای کتابش این ضعف را بپوشاند و بگوید مشغول خواندن قصه از زبان یک راوی دانای کل هستید ولی خب همچنان نکات پیش گفته به قوت خود پابرجاست. از این حیث شاید این تغییر زاویه دید را بتوان به عنوان اصلیترین ضعف داستان فوران برشمرد. علاوه بر این در بخش دوم پس از مرگ بختیار باقی شخصیتها هم که زندگیشان پس از مرگ بختیار دستخوش تحول شده هرکدام سعی میکنند راوی زندگی خود باشند. به عبارتی به این شکل این داستان در صورتی که به جای شخصیتهای موجود یک دوجین شخصیت دیگر هم داشت میتوانست ادامه پیدا کند و تمام نشود!
علاوه بر این روشن نیست آذرآیین میخواهد علیه انگلیسیها حرف بزند، علیه استعمار حرف بزند و یا قرار است رنج و استضعاف را به نمایش در آورد؟ به عبارتی نویسنده آنقدر در توصیف خردهروایتها و قصههای فرعی داستانش غرق میشود که فراموش میکند که برای چه داستان نوشته و حرف زده است؟
*رابطه نامشروع در خانه جلال؟
این داستان هم مانند داستان «بیعاری» توصیفی از رابطه نامشروع یکی از شخصیتهای داستان را در خود دارد. این حجم از علاقه به توصیف روابط نامشروع ولو اینکه یکی از واقعیتهای جامعه باشد، روشن نیست و این پرسش مطرح میشود که کارکرد اینکه یک شخصیت فرعی که هیچ نقشی در داستان اصلی ندارد چرا باید روایت رابطهاش توصیف شود وخواستگارش که شوهر او نیز میشود فردی گیج و منگ معرفی شود که مستحق این ماجرا است! «نازبس» در داستان از رابطهای حرف میزند که پیش از ازادواج در کاهدان خانهشان داشته و از زبان «صیفور» که دست به زنا زده میگوید: «دزد ناشی به کاهدون میزنه!». حالا چرا نویسنده این روایت را در داستانش آورده که هیچ کارکردی هم در جهان داستانش ندارد، روشن نیست؟
این دومین داستانی در جایزه جلال آلاحمد است که طبق آییننامه اجرایی قرار است حامی ادبیات ملی و دینی باشد، حرف از رابطه نامشروع در آن آشکارا مطرح میشود.
*... زحمت ما میداری!
پس از اینکه اعلام شد رمان آذرآیین در بخش رمان و داستان بلند دوازدهمین جایزه جلال آلاحمد نامزد شده، وی در گفتوگو با رسانهها از حضور در این جایزه انصراف داده بود اما فردای آن خبر انصراف وی از سوی دبیرخانه جایزه تکذیب شد. در حالی که نویسنده خود در گفتوگو با رسانهها گفته بود: «کار امثال من نویسنده از جایزه گرفتن گذشته است. ما اگر کاری بلد بودیم در قالب نوشتن انجام دادیم و اگر بلد نبودیم هم که تکلیف روشن است. جایزه گرفتن تاثیری در این جریان ندارد. البته این را هم بگویم که اهدا کننده جایزه و برگزارکنندگانش نیز در این تصمیم بیاثر نبودهاند.» روایتهایی غیررسمی درباره این انصراف وجود دارد که خب قرار نیست رسانهها محل انتشار روایتهای غیررسمی باشد.
هرچند با داستانی که در این اثر با آن روبهرو شدیم باید گفت فقط زحمت خواندن این اثر ۲۸۸ صفحهای روی دوش خواننده میماند و چیزی دست خواننده را نخواهد گرفت.
*بعد التحریر
پس از انتشار این متن، خبری از سوی دبیرخانه جایزه جلال منتشر شد که در آن انصراف نویسنده رمان «فوران» به صورت رسمی اعلام شد که در ادامه متن خبر را میخوانید:
«قباد آذرآیین که با کتاب فوران نامزد دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد در بخش داستان بلند و رمان بود، پس از طرح چندینباره انصراف و بازگشت به جایزه، با ارسال نامهای به دبیرخانه این جایزه از نامزدی کناره گرفت.
متن نامه آذرآیین که به تازگی در دبیرخانه جایزه جلال وصول شده، به شرح زیر است:
«دبیرخانه محترم جایزه جلال آل احمد
با سلام و احترام؛
ضمن پوزش فراوان از اعضای محترم آن دبیرخانه به ویژه جناب آقای قزلی، همچنین داوران شایسته و گرامی جایزه، بدینوسیله کنارهگیری خود را از نامزدی جایزه به اطلاع میرساند.»
با احترام و پوزش مجدد
قباد آذرآیین»
انتهای پیام/