ویرانه ای به نام فوتبال!

فوتبال ورزشی که به پدیده ای عجیب در جوامع بشری تبدیل شده،پدیده ای که دیگر فقط به عنوان ورزش به آن توجه نمی شود بلکه جوامع بشری، اقتصاد و سیاست از ارکان اساسی گره خورده با این ورزش در عصر جدید می باشد.

امیرکریمی مربی و تحلیلگر فوتبال- ایسکانیوز

فوتبال ورزشی که به پدیده ای عجیب در جوامع بشری تبدیل شده است. پدیده ای که دیگر فقط به عنوان ورزش به آن توجه نمی شود بلکه جوامع بشری، اقتصاد و سیاست از ارکان اساسی گره خورده با این ورزش در عصر جدید می باشد. اینکه فوتبال چند درصد جامعه را درگیر خود کرده وچرا، در جای خود بسیار حائز اهمیت می باشد اما نکته اصلی استفاده از این ورزش در فضاهای خارج از ابعاد ورزشی است چرا که مثلا جامعه شناسان براین باورند که غم و شادی که مختص به جریان یک ورزش است و در همه سطوح از ورزش وجود دارد، در این تک رشته شرایط متفاوت و خاص خود را دارد و تسریع آن در سطح جامعه و تبلور آن در سطح ارتقا یا تنزل روحیه مردم کاملا قابل درک و احساس است. اینکه سرمایه گذاری های متعدد وکلان روی این رشته خاص انجام می شود دلایل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بسیاری در نهان آن نهفته است که مجال پرداختن به آن نیست، اما دقیقا بخاطر همین موضوعات است که بخصوص در سمت مدیریت حتما باید این رشته به اهلش سپرده شود تا مبادا مثلا مانند فوتبال ما در یک سال اندوخته های خود را از دست داده حالا جز ویرانه ای برای ادامه راه وجود نداشته باشد. تیم ملی که نتایج وشرایطش مایوس کننده می باشد، شرایط فوتبال داخلی و برگزاری لیگ وباشگاهها که در جای خود ملال آور بوده وحسرت المپیک در دل ها ماند و فدراسیونی که همچنان بلاتکلیف است!

تقویم ورزشی

در همه جای دنیا که اساسا برنامه ای برای این ورزش دارند تقویم خاصی را در نظر می گیرند و در پایان آن زمان به ضعف و قوت های آن می پردازند تا با استفاده از تجربیات قبلی بدست آمده و خرج کردن علم این کار بتوانند رشد و نمو را در این ورزش در جامعه ایجاد کنند. حالا این بازه زمانی و مقدار پیشرفت بستگی به شرایط این رشته در آن جامعه دارد پس برای پرداختن به کارنامه یک ساله فدراسیون باید با نگاه به معیارهای پیشرفت موضوع به آن پرداخت.

مروری بر کارنامه فوتبال در سال 98

سال نود و هشت در حالی آغاز شد که در ابتدای کار که فوتبال ملی در حال پرداختن به شوک از دست دادن کارلوس کی روش بود. جدایی کی روش با تمام داشته ها و نداشته هایش و تمام خوب و بدهایش شوک بزرگی به تیم ملی ما بود، شوکی که حاصل از دست دادن یک مربی پرآوازه و نگرانی برای جانشین چنین شخصی بود که البته به جا و به حق بود و نمود درست بودن این نگرانی را در حال حاضر می توان درک نمود که البته مدیران وقت و متولیان تیم ملی قول بهترین جایگزین را به مطالبه به حق افکار عمومی می دادند و بعد از گذراندن فیلترهای معمول صرف وقت شما می توانید بخوانید تلف کردن وقت به مارک ویلموتس سناتور بلژیکی رسیدند و با او امضا کردند قراردادی که در شش ماه اول تحت قرارداد بودن جناب ویلموتس ایشان فقط ۲۱ روز در ایران بود و باقی در سفرو در نهایت عدم نتیجه گیری سپس قهروآشتی و درانتها فسخ قرارداد و قرار گفتن تیم ملی در برزخی خودساخته!؟ و شکایت و شکایت کشی که همچنان پابرجاست. بعد این همه دور دنیا زدن و گشتن،دوستان به خوان اول برگشتن و انتخاب سرمربی و دست به دامان مربیان نام آشنای ایرانی امتحان پس داده که با درنظرگرفتن کلیه فیلترها جمع بندی آنها در اقدامی عجیب رای به سرمربی گری مرد کروات شاغل درفوتبال داخلی دادند وحالا هم که دست بر قضا بازهم یک مربی کروات دیگر ویک ویچ دیگربه نام اسکوچیچ سکان رهبری تیم ملی را به دست گرفته است.

اصل مطلب اینجاست که در طول یک سال از کجا تا به کجا؟! نه اینکه مقصودمان اسطوره سازی کیروش باشد و مقصر نشان دادن مدیران فدراسیون ویا ضعیف جلوه دادن اسکوچیچو،بلکه نگاهمان از سقوط اعتبار جایگاه نیمکت اول فوتبال این مملکت در یک بازه زمانی هست و کارنامه موجود و دور تسلسل دراین یک سال.

هرچه هست حالا حمایت تنها گزینه موجود در مقابل جامعه فوتبالی مان می باشد تا شاید با گرفتن امتیازات لازم راه صعود هموار شود تب فوتبال و هیجان آن فروکش نکند وبرای ما ادامه دار باشد.

فوتبال باشگاهی

فوتبال داخلی هم حال روز خوشی را امسال تجربه نکرد ونمی کند نشانه های آن را در بازیهای آسیایی و عدم کامیابی تیم های باشگاهی می توان دید البته که امسال شاهد دستاورد و نوآوری جدید ای اف سی هم در برگزاری مسابقات بودیم و کلی بحث و جدل داخلی و درنهایت سفر به مالزی مدیران و برگزاری جلسه و در نهایت تصمیم مشروط در جلسه با کمیته برگزاری با کلی اما و اگر،اما واقعا ازفوتبالی که در در عرض یک نیم فصل سه مربی تاثیرگذار خارجی را به راحتی از دست می دهد خیلی نمی توان انتظار پیشرفت داشت ضمن اینکه حالا باید منتظر شکایات آنها در جوامع مورد قبول بین المللی باشد که تجربه ثابت کرده قطع به یقین محکومیت باشگاهای ایرانی را در پی خواهد داشت البته این جدا ازجرایم شکایتهای بازیکنان خارجی و مدیران برنامه آنها می باشد که کم کم نشانه های آن دیده می شود.

هرچه هست فوتبال داخلی هم به همه زرق برق های هواداری و سر صدای آنها و پوپولیسم رسانه ای رمق چندانی در سال اخیر نداشته و ندارد سطح برگزاری مسابقات هم که به نازل ترین شکل در آمده چه از لحاظ فنی در داخل زمین و چه از نظر برگزاری آن، شروع دیر هنگام لیگ و حالا هم درگیر ویروسی و پیامد آن تعطیلی مسابقات در پی شیوع ویروسی به نام کرونا.

حسرت 44 ساله المپیک

در این وانفسا و وامانده بازار امیدمان به تیم امیدی بود که انصافا شایستگی حضور در المپیک را داشت ،شروع و صعود از مرحله گروهی با کرانچار هرچند خیلی ساده نبود اما استمرار حضور او و ثبات نیمکت این تیم می توانست در ادامه راه پیام آور شادی بعد از حدود چهار نسل برای فوتبال ما باشد وکمی از درد وغم عدم نتیجه گیری تیم ملی بزرگسالان دراین مقطع حداقل بکاهد، اما امان از همان عدم شایستگی و عدم کفایت مدیرانی که کرانچار را به همان دلایل واهی کنار گذاشتند و سکان را به مجیدی جوان و تقریبا بی کارنامه سپردند و درپی آن انتخابی عجیب تر کردند و بعد از استعفای مجیدی به دلایلی جناب استیلی را بعنوان ناخدای این کشتی طوفان زده انتخاب کردند و طبق معمول نباید اتفاق افتاد آنچه نباید می افتاد.

سالهاست با بی خردی و سهل انگاری درچنین مقاطعی المپیک را که یکی ازمکان های بروزو شکوفایی استعداد ها می باشد را از دست می دهیم و هربار دریغ از بار قبلی.

انتخابات فدراسیون

تمامی این اتفاقات ریز و درشت در حالی افتاد و ادامه دار شد که مدتهاست این فدراسیون رئیسی برای خود نمی بیند بعد از مشکلات قلبی آقای تاج و سرپرستی اقای بهاروند و همچنین ثبت نام نام های آشنا و غیر آشنا هنوز شرایط برگزاری انتخابات ریاست فدراسیون ایجاد نشده،اینکه مشکل چیست فراتر از یکی دو مورد و بررسی آن هست و اینکه حالا چرا بعضی از دوستان اینقدر اصرار بر تصدی این پست با این همه عقب ماندگی و گرفتاری و شکایات و بدهی دارند هم در جای خود قابل بررسی هست اما هرچه هست همچنان فوتبال ما در حال در جا زدن می باشد فوتبالی با استعداد و توانایی های ناب و پتانسیل های منحصر به فرد .

کد خبر: 1062976

وب گردی

وب گردی