گروه دانشگاه ایسکانیوز، نزدیک به سه دهه پیش هنگامی که دانشجو-معلم شدم در رویا پردازیهایم، میخواستم معلمِ نمونهای باشم که آموزش، بهویژه آموزشِ فیزیک را دگرگون کرده و روشهای آموزشی را یک یا چند گام به پیش ببرم. میخواستم کلاسهایم را در آزمایشگاه تشکیل دهم و همه بچهها را در انجام آزمایش آزاد بگذارم؛ میخواستم با تکِ تک بچهها دوست باشم و همه را برای گذر از گامهای سخت زندگی، یار و یاور باشم؛ میخواستم همه زندگی و حرفهام را وقف کامیابی آموزشی و اجتماعی دانشآموزانم کنم، چند سالِ نخست معلمی را با همان رویاها سپری و با سختیها دست و پنجه نرم کردم، اما واقعیت، سختتر و خشنتر از آنی بود که راه نفوذی به رویاهای جوانی دهد که تا آن زمان سرش در کتاب بود، نه در حساب و کتاب!
پس از چند سال آرام آرام از آن رویاهای زیبا دست شستم و تلاش کردم تا معلمی شوم که اگر امکانش باشد اندک اثری بر جهان پیرامون خود بگذارم و ... امروز پس از 28 سال معلمی، همچنان در حسرت آن رویاها و از آن بیشتر، انگیزه های پَرپَر شدهام، آه میکشم و آه می کشم و آه!
روزهای پایانی سال و پس از یادداشتی درباره حذف رتبه بندی به بهانه اعمال 50 درصدی فصل ۱۰ قانون خدمات کشوری گفتوگویی مجازی با دانشجو-معلمی جوان، پر رویا و پر انگیزه داشتم. او از نادیده گرفتن حق شغل برای دانشجو-معلمان گلایه میکرد و از آسیب جدی به علاقه معلمیاش نگران بود. پس از این گفتوگو، حسیتر دریافتم که دست اندرکاران ناکارآمد و بدون کمترین دلسوزی برای جامعه آموزشی کشور، شمشیر انگیزهکُشی او و بسیاری از دانشجو-معلمان کنونی را به کار انداختهاند و مشغول پَرپَر کردن رویاهای معلمی آنانند؛ حتی پیش از برخورد با دیوارِ واقعیتهای سخت و تلخِ ناکارآمدی، بیامکاناتی، نبودِ مدیریتی آیندهنگرانه و دلسوزانه نسبت به کشور و آینده سازان آن و ... .
واقعا چه کسی پاسخگوی فاجعه ناکارآمدی آموزش و پرورش ماست؟ چه کسی پاسخگوی بیانگیزگی معلمان کنونی و معلمان آینده است؟ چه کسی پاسخگوی پیامدهای این بیانگیزگی ها و دلسردیها بر دهها میلیون دانشآموز کنونی و ۱۰ میلیون دانشآموخته گذشته است؟
امروز همه نگران جان باختنِ گروهی از هم میهنانمان به خاطر بیماری کرونا هستیم و شاهد حساسیت، نگرانی، خشم و انتقادهای جدی و بهجای گروههای اجتماعی به دستاندرکاران در این زمینه. شوربختانه دهها سال است که در مدرسه های ما گروه بسیار گستردهای از فرزندانمان "جانِ فکری" خویش را از دست میدهند و لحظه لحظه عمرشان دود میشود و به هوا می رود! آیا جان فکری شهروندان کشور کم ارزش است؟ آینده آنان و کشور چه؟ آیا زمان آن نیست که گروه های اجتماعی از جان باختن فکری فرزندان و جوانان این کشور نگران شوند و به خشم آیند!؟ آیا زمان آن نرسیده که شخصیتها و گروههای علمی- فرهنگی به مدیریت ناکارآمد آموزشی کشور خُرده بگیرند و آنان را با تیغ نقد سر براه کنند؟
بیگمان تا به آموزش و پرورش بیتوجه باشیم باید هزینه ناکارآمدی در بخش های دیگر، از جمله در بحران کنونی کرونا را شاهد باشیم. آیا واقعا راضی به ادامه این وضع هستیم!؟
کارشناس مسائل آموزش و پرورش*
انتهای پیام/
شوربختانه دهها سال است که در مدرسههای ما گروه بسیار گستردهای از فرزندانمان جانِ فکری خویش را از دست میدهند و لحظه لحظه عمرشان دود میشود به هوا میرود!
کد خبر: 1065249