به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، سالها قبل مردی در دل منطقه مورد اعتماد آمریکا کاری کرد که به روی دنیا پنجره آزادی از دست بلوک غرب و شرق باز شد. امام خمینی با پشتوانه الهی و با اعتماد مردم قلم بر صفحه تاریخ کشید و سرنوشتی نو را برای ملت ایران ترسیم کرد. اما دنیا بعد از این کار بزرگ آرام ننشست و با تمام آنچه در دست داشت علیه انقلاب نوپای مردم ایران برخواست. یک قلم از این اقدامات تولیداتی بود که از سوی ماشین تبلیغاتی هالیوود به دنیا پمپاژ میشد و چهرهای زشت از ایران و انقلابش نشان میداد که البته این کار تا امروز ادامه دارد.
*هنری که برای معرفی امام هنوز جای کار دارد
اما هنرمندان و قلم به دستان ایرانی نیز برای به تصویر کشیدن شخصیت ناب روح انقلاب دست به کار شدند. موسیقی، سینما تلوزیون و عرصه نشر کتاب یک به یک به میدان آمدند تا دِین خود را نسبت به انقلاب و امام آن ادا کنند از این رو آثاری تولید شد. موسیقی با آثاری چون سوئیت سمفونی امامخمینی(ره)- بهزاد عبدی، یاد یار- حسامالدین سراج، فریاد هجران- منوچهر صهبایی و ... تمام تلاش خود را به کار برد تا اثری ماندگار در رسای امام خمینی خلق کند. اما گویا هنوز این عرصه پر استعداد برای چنین کار بزرگی جای کار دارد. سینما و تلوزیون هم با آثار کمی قدم به بوم هنر گذاشتند. آثاری که هر کدام در وقت خود توانست مردم را با گوشهای از شخصیت بنیان گذار انقلاب اسلامی ایران آشنا کند. صنوبر به کارگردانی مجتبی راعی، یازده و سی ثانیه به کارگردانی بهروز افخمی، مستند روح الله به کارگردانی محمد دبوق، سریال آفتاب زمین به کارگردانی جواد شمقدری از جمله آثاری بودند که در سینما و تلوزیون جمهوری اسلامی ایران تهیه شدند ولی باز هم بدهکار امام و انقلاب خود ماندند زیرا به خوبی نتوانستند شخصیت بزرگ ایران اسلامی را به تصویر بکشند، از طرفی هالیوود در سالهای اخیر بیکار ننشست و با تولید فیلمهایی چون آرگو به کارگردانی بن افلک واقعه تاریخی 13 آبان 1358 را به نفع خود مصادره کرد. چنین عملکردی نشان میدهد نباید از عرصههای مهمی چون سینما تلوزیون در تقابل با دشمنان غفلت کرد زیرا نتیجه بی توجهی، چیزی جز وارد شدن ضربات سخت به فرهنگ کشور نیست.
*عرق شرم بر پیشانی قلم
این بیت، (خواستند از تو بگویند شبی شاعرها/ عاقبت با قلم شرم نوشتند نشد) که فاضل نظری سروده است شاید متناسب حال و روز نشر کتاب در عرصه رمان و داستان برای نمایش شخصیت برجسته امام انقلاب باشد. آثاری از سوی نادرابراهیمی، ابراهیم حسن بیگی، وجیهه سامانی، محمدرضا شرفی خبوشان و ... نوشته شده اما هنوز نتوانستهاند به خوبی شخصیت بارزی از بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران به نمایش بگذارند، با تمام فعالیتها و تلاشهای صورت گرفته در صنعت نشر، گویا هنوز عرق شرم بر پیشانی قلم برای معرفی شخصیت امام خمینی سنگینی میکند. نکته این است که با گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی ایران باید آثار بسیار زیادی در عرصه داستان نویسی برای معرفی شخصیت امام چه به زبان فارسی و چه به زبانهای دیگر نوشته شده باشد تا با دریایی از مطالب موجه باشیم که تا کنون چنین کاری صورت نگرفته است.
*شاید جای جلاد و شهید عوض شود!
سینما تلوزیون، کتاب و موسیقی و حتی شعر قدمهایی کوچک برای معرفی امام خمینی برداشتهاند اما صنعت بازی و پویانمایی با وجود قدمهای مثبت هنوز نتوانستهاند آنچانان که باید و شاید به معرفی شخصیت امام خمینی بپردازند. هرچند پل شریدر کارگردان و نویسنده سرشناس در پاسخ به سوالی درباره ساخت اثری درباره شخصیت بزرگی چون امام خمینی گفته بود: «ساختن فیلم درباره رهبرانی چون ایشان دشواریهای زیادی دارد چون حساسیتهای زیادی دربارهشان وجود دارد.» اما نباید بیکار نشست زیرا در سالهای اخیر دیدیم آثار دروغین و ضد انقلاب از سوی دشمنان ایران تولید شده که در صورت هوشیار نبودن هنرمندان داخلی شاید جای جلاد و شهید عوض شود و روایتهای دروغ تبدیل به متون حقیقی شوند!
کارهایی در عرصههای مختلف سینما تلوزیون، موسیقی و کتاب انجام شده اما با این حال گویا هنر هنوز بدهکار امام انقلاب خود است، در کنار این موارد نباید از صنعت بازی و انیمیشن غفلت کرد. زیرا نسل کودک و نوجوان بیش از آنکه به دنبال خواندن باشد پیگیر تصاویر است، در اینجا هنرمندان باید با زبان دیگری شخصیت امام خمینی را به کودکان و نوجوانان نشان دهند.
*تلاشهای پویانمایی برای معرفی امام خمینی
امام و کودک، جایزه، مسافرت، نقاشی من و ... از جمله عناوینی هستند که صنعت انیمیشن برای معرفی گوشههایی از شخصیت امام خمینی تولید کرده است. صنعت بازی اما در کنار دیگر عرصهها گویا کار شاخصی برای این عرصه مهم انجام نداده و هنوز نتوانسته دِین خود را به انقلاب و امام خمینی ادا کند. زیرا با گذشت 40 سال از انقلاب شاهد اثر ماندگاری برای معرفی شخصیت امام و انقلاب نبودهایم. در اهمیت صنعت بازی همین بس که گردش مالی آن در سال 2018، 137 میلیارد دلار بوده و این مهم برای صنعت فیلم به 41 میلیارد دلار میرسد که نشان میدهد با چه صنعت پرسودی روبهرو هستیم و باز هم از آن غافلیم.
نکته دیگر آنکه بسیاری از مفاهیم و معانی در دنیای امروز از طریق بازی به قلب مخاطب منتقل میشود و ایران در این عرصه نیز با مشکلات جدی روبرو بوده و هنوز نتوانسته حتی برای معرفی فرماندهان دفاع مقدس و شخصیتهای بزرگ کشور بازی خوب و اثرگذاری روانه بازار کند تا در سطح جهانی مطرح شود. از طرفی میبینیم بازیهایی چون انقلاب 1979 ساخته شده در بیرون از مرزهای ایران، روایتی خلاف حقیقت دارند و از این رو دست به وارونه نمایی از انقلاب ایران میزنند. گویا عرق شرم بر پیشانی صنعت بازی جاری شده و باید فکری برای آن کرد. زیرا نسل نوجوان و به خصوص کودک، تشنه بازی آن هم از نوع گرافیکی و کامپیوتری هستند. ورود به این عرصه برای انتقال گوشههایی از شخصیت امام خمینی به قلب نسل نوپای ایرانی اهمیتی فراوانی دارد که از آن نباید چشم پوشی کرد. زیرا غفلت از این عرصه مهم منجر به این خواهد شد، در سالهای آینده نسل کودک و نوجوان ایران به جای آشنایی با شخصیتهای بزرگی چون امام خمینی، روی به قهرمانان ساختگی آورند که ساخته و پرداخته تخیل دیگران هستند و هیچ ریشهای در واقعیت ندارند.
*پیدا کنید بودجهها را!
در مجموع به نظر میرسد در حوزههای فرهنگی و هنری کار چندانی صورت نگرفته در صورتی که بودجههای کلانی به این حوزهها اختصاص داده میشود که برای نمونه میتوان به موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) اشاره کرد که سالانه در ردیف بودجه صاحب ردیف است ولی با گذشت سی سال از رحلت امام کار بزرگی برای شناساندن این شخصیت مهم تاریخ جهان انجام نداده است.
انتهای پیام/