گروه فرهنگی ایسکانیوز-مجید فاضلی: کتاب «محمد جواد و شمیر ایلیا» از آن دست کتابهای فانتزی است که در ابتکاری خلاقانه، به موضوع روخوانی قرآن در قالب شخصیتهای کودکانه میپردازد. کتابی که در کنار توجه به آموزش روخوانی به موضوع محبت و ولایت اهل بیت توجه ویژهای دارد و یادآور حدیث ثقلین است. عطر خیال انگیز باغ قرآن به همراه نقش آفرینی محمد جواد و برهان_ دو شخصیت اصلی این کتاب_ فضای جذابی به وجود میآورد تا مفاهیم روخوانی قرآن بهتر در فکر و قلب کودکان و نوجوانان جای گیرد. در ادامه با فاطمه مسعوی نویسنده این کتاب گفتوگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
*پایه اصلی کتاب حدیث ثقلین است
ایده پرداختن به موضوع روخوانی قرآن از طریق آوردن قواعد و دستورات آن در رمان کودک و نوجوان چگونه شکل گرفت؟
ابتدا مربی روخوانی قرآن بودم و چند دورهای نیز در این خصوص تدریس داشتم. طی دورههایی که به عنوان مربی تربیت قرآن شرکت کرده بودم، متوجه شدم روش کودکانه و جذابی برای آموزش قرآن به نسل نونهال و نوجوان وجود ندارد از این رو با راهنمایی استادی که در دوره تربیت معلم داشتم، علاقهمند شدم جزوهای برای آموزش روخوانی قرآن تهیه کنم که متن کودکانهای داشته باشد. جلوتر که رفتم متوجه شدم بهتر است ابتدا بچهها را جذب قرآن کنم تا تاثیرات آن را در زندگیشان نشان دهم و بعد وارد موضوعات دقیقتر آموزش روخوانی قرآن شوم.
تمام این کارها منجر به این شد تا محمد جواد و شمشیر ایلیا خلق شود و پایه اصلی کتاب هم حدیث ثقلین است؛ یعنی تنها روخوانی قرآن روی زندگیمان تاثیری ندارد تا زمانی که ولایت اهل بیت را نپذیریم؛ این دو در کنار هم اثرگذاری دارند.
*جای خالی تدریس با داستان
چه اندازه به این نوع کتابهایی که به مفاهیم آموزش روخوانی قرآن میپردازند برای نسل امروز نیاز داریم؟
حقیقت این است که با وجود تلاشهای زیاد دستمان در این حوزه خالی است. آنچنان که باید مسیر را درست نپیمودیم و برخی مواقع نیز اشتباه رفتیم. البته فقط دیکته نانوشته است که غلط ندارد؛ اما فکر میکنم جای خالی زیادی وجود دارد و ابتدا باید خودمان مفاهیم را به خوبی درک کنیم و سعی کنیم آن را در مرحله بعد برای کودکان بیان کنیم. نکته این است که تمام موضوعات دینی را میتوان در قالب داستان برای کودکان گفت. خداوند هم در قرآن برای بیان مسائل مهم از داستان استفاده کرده است؛ یعنی تاثیر داستان برای فهم موضوعات خیلی زیاد است. گزیدههای مطالب مهم باید انتخاب شود، بعد مراحل رشد کودکان را در نظر بگیریم و بر این مبنا، موضوعات را در داستان بیاوریم.
البته نباید سعی کنیم در چند جلسه تمام مفاهیم را به بچهها یاد دهیم. یک مفهوم را میتوانند در ده جلسه یاد بگیرند. جای این کار هم خالی است که مربیهای ما نیز بر مبنای داستان تدریس کنند.
*به حوصله مخاطب نگاه کردم
نقاطی از کتاب حس میشود که نویسنده سعی بر گذر سریع از ماجرا دارد، چرا چنین اتفاقی افتاده است؟
نکته این است که چنین کتابی کار اولم بوده و تجربه زیادی در این خصوص نداشتم. فکر می کنم که بله جای کار داشته اما در جلد دوم شرایط بهتر خواهد شد و برای این موضوع حوصله مخاطب را هم در نظر گرفتم. کودک شاید جاهایی حوصله نداشته باشد تا بیشتر از این داستان بخواند. مدام در حال ارزیابی این موضوع بودم که الان از این مسئله بگذرم و وارد موضوع نهایی شوم که نهایت آن هم توسل به ائمه بود.
در این جلد تلاش کردم که شخصیت برهان و محمدجواد جا بیفتد تا بتوانم از آنها استفاده کنم. قبول دارم که این کتاب میتواند چند جلد شود و موضوعات را ادامه داد اما به حوصله مخاطبم نگاه کردم زیرا بیش از این صبوری ندارد.
*یک خاطره از کتاب
به نظر میرسد اگر محمدجواد دختر بود روایت بهتری از داستان و ماجراها داشتیم؛ زیرا برخی روایتها با او نمیخواند؟
به نظرم محمدجواد خوب از آب درآمده است. شاید گفته شود پسربچههای 9 یا 10 ساله به این کتاب اقبالی نشان ندهند؛ اما با ذکر خاطرهای این موضوع رد میشود. خاطره از این قرار است، وقتی محمد جواد و شمشیر ایلیا در دست چاپ بود برای شاگردهایم قسمتی از داستان را تعریف کردم. یکی از آنها خیلی با من سرسنگین شد و از من پرسید، چطور دلت آمد پسرت را در خانه بگذاری و به مهمانی بروی؟
در تمام مدت این پسر فکر میکرد محمدجواد پسرم بوده است و این نشان میداد آنها با شخصیت محمد جواد همزاد پنداری کرده و شخصیت آن را نیز درک کرده بودند.
*تصمیم دارم داستان فانتزی را ادامه دهم
قصد دارید باز هم به این نوع از داستاننویسی ادامه دهید؟
فکرم از ابتدا همین بوده که محمد جواد و شمشیر ایلیا جلد بعدی نیز داشته باشد. جلد دوم موضوعی باید داشته باشد که نسبت به جلد اول قویتر باشد وگرنه تاثیر منفی روی جلد اول میگذارد. تمام تلاشم را کردهام تا داستان خوب و قوی باشد. «قلعه محافظان» هم کتاب دیگری از من است که نشر کتابستان معرفت چاپ کرده و آن نیز بر مبنای داستان پیامبران است و به غدیرخم ختم میشود. تصمیمم این است که داستان فانتزی را ادامه دهم؛ جلد دوم شمشیر ایلیا را در پایان سال یا ابتدای سال بعد خواهم داشت.
انتهای پیام/