به گزراش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، صف فروش و صف خرید؛ اصطلاحاتی هستند که با گسترش سهامداری توسط مردم در بورس رواج پیدا کرده است. هنگام مثبت بودن یک سهم صف سنگینی برای خرید آن سهم ایجاد میشود و تنها یک روز بعد و با منفی شدن روند سهم، صف برعکس شده و به صف فروش سنگین تبدیل میشود.
هیجانات بازار بورس بر این صفنشینی تاثیر زیادی دارد؛ اما به نظر میرسد در کنار این هیجانات، شاهد یک آسیب رفتاری نیز در جامعه هستیم. پیش از این پدیده صفنشینی را در جاهای دیگری نیز شاهد بودهایم. صف خرید بنزین در شب قبل از گران شدن، صف بستن برای گرفتن سبد کالا، و صفهایی که هنگام کمبود یک کالا برای خرید آن ایجاد میشود، نشان از یک ناهنجاری رفتاری دارد.
مشکلات اقتصادی جامعه، بیتدبیری و برنامهریزی غلط مسئولان در ایجاد صف و تشدید پدیده صفنشینی تاثیر زیادی دارد؛ اما لازم است، این پدیده از نظر رفتارشناسی و فرهنگی هم بررسی شود. غلامرضا قاسمی کبریا، استاد دانشگاه تهران که در رشته مدیریت رفتار دارای مدرک دکتری است، درباره پدیده صفنشینی، در گفتوگو با ایسکانیوز در این باره گفت: صفنشینی به خاطر ضعف انسانها در تشخیص مصادیق تعالیخواهی است. به خاطر همین ضعف، افراد تا احساس میکنند، جایی منفعتی وجود دارد، همه میروند تا از این منفعت بهره ببرند. متن کامل این گفتوگو به شرح زیر است:
در جامعه شاهد پدیدهای به نام «صفنشینی» هستیم. این به صف نشستن را در سالهای اخیر در موارد متعددی مثل توزیع سبدکالا، خرید سکه و ارز، کالاهای کمیاب شده و در آخرین مورد هم در بورس شاهد بودهایم. به لحاظ رفتارشناسی، علت بروز این رفتار در جامعه چیست؟
این موضوع یک بحث دو بعدی است. یک بعد آن که ریشه اصلی آن است به مسائل اقتصادی مربوط میشود. بعد دیگر هم به مسائل رفتاری برمیگردد که صفنشینی را به یک خصلت و شاخصه رفتاری تبدیل کرده است. آدم، تعالیخواه و به دنبال رشد و پیشرفت است. تعالیخواهی در ذات انسان وجود دارد؛ اما در مصادیق دچار اشتباه می شود. انسان باید خلاق و مبتکر باشد و رشد را با ابتکارات خود به دست بیاورد؛ اما افراد با الگوگیری غلط، مصادیق تعالیخواهی را اشتباه میگیرند.
در جامعه امروز افراد خود را در یک مسابقه میبینند. اگر قرار باشد، یک وام با کارمزد 4 درصد به افراد نیازمند داده میشود، تعداد زیادی از افراد تقاضای دریافت این وام را میکنند. در واقع باید بپرسیم چه کسانی وارد صف دریافت وام نمیشوند؟
وضعیت کنونی جامعه به شکلی است که حتی اگر یک صف الکی و کاذب در خیابانی شلوغ ایجاد شود، برای مردم بسیار جالب توجه خواهد کرد. برخی از افراد بدون اینکه بپرسند، صف چیست، وارد صف می شوند. این افراد میخواهند، خودشان ببینند در این صف چه چیزی داده میشود. چنین رفتاری به روح افزونطلبی انسان برمیگردد. این افزونطلبی کاذب بوده و متاثر از تعالیخواهی انسان است. انسان به صورت ذاتی میخواهد که همیشه رشد کند.
در سبک زندگی سنتی ایرانی_اسلامی چنین رفتارهایی وجود داشته است؟
سبک زندگی سنتی ما از بین رفته است. در سبک زندگی سنتی بین افراد معاشرت وجود داشت و در این معاشرت تبادل فرهنگ و تعامل در زندگی صورت میگرفت. قبلا امکانات ارتباطی دیجیتال وجود نداشت و محله نقش ارزشمندی در ارتباطات مردم داشت. مردم با هم رفت و آمد و نشست و برخاست داشتند. در این ارتباطات مردم به یکدیگر در مورد رفتارهای بد تذکر میدادند. در حال حاضر این تذکرات وجود ندارد و به مرور آن خصلت تعالیخواهی با الگوگیری از الگوهای غلط راه را اشتباه میرود.
در جامعه امروز افراد خود را در یک مسابقه میبینند. اگر قرار باشد، یک وام با کارمزد 4 درصد به افراد نیازمند داده میشود، تعداد زیادی از افراد تقاضای دریافت این وام را میکنند. در واقع باید بپرسیم چه کسانی وارد صف دریافت وام نمیشوند؟. چرا افرادی که به این وام نیاز ندارند، میخواهند آن را دریافت کنند؟ فرد فکر میکند با 10 میلیون چیزی بر او افزوده میشود. این تفکر غلط به خاطر از بین رفتن روابط سنتی و تذکراتی که دیگر نیست، به وجود میآید.
امروز اگر به کسی گفته شود؛ صبر داشته باش، فکر میکند، قصد فریب او را دارند و اگر صبر کند، ممکن است از قافله عقب بماند.
در چنین شرایطی برخی شیادان هم موجهای کاذبی در زمانهای مختلف و در بخشهای گوناگون درست میکنند. یک روز در بخش خوردو، یک روز در حوزه ارز و طلا و یک روز هم برای تخممرغ. افراد معمولی هم با همراه شدن با این شیادان فریب آنها را میخورند و مسئله شدت پیدا میکند.
مفاهیم دینی، ارزشی و اجتماعی به خاطر سبک زندگی کنونی مخدوش شده است. در سبک زندگی سنتی همه اهل محل با هم ارتباط داشتند، به خانه همدیگر میرفتند، یک چایی ساده میخوردند و گپ میزدند. در حال حاضر مهمانیها باید هماهنگ شده باشد و بعد هم در یک چشم و هم چشمی و رقابت غلط میافتند. در سبک زندگی سنتی اگر فردی دچار مشکل میشد، هم به او دلداری میدادند و هم به او کمک میکردند.
نقش مفاهیمی مانند صبر و کاهش صبر افراد جامعه، چقدر در این پدیده صفنشینی موثر بوده است؟
امروز اگر به کسی گفته شود؛ صبر داشته باش، فکر میکند، قصد فریب او را دارند و اگر صبر کند، ممکن است از قافله عقب بماند. این معانی و مفاهیم در زندگی امروز ما وارد نشده است. در این حوزه، علوم انسانی تجربی ضعف زیادی دارد. جامعه ما از یک پیشینه مدنی قدیمی برخوردار است و مفاهیم سنتی ارزشمندی در آن وجود دارد. باید این مفاهیم سنتی را احیا کرده و موارد ارزشمند آن را توسعه دهیم؛ اما متسفانه چنین کاری صورت نمیگیرد و این جزو آسیبهایی است که در جامعه داریم.
چگونه زیستن یک هدف و غایت برای زندگی و امر بسیار مهمی برای انسان است؛ اما صدا و سیما و رسانهها به این موضوع مهم توجه نمیکنند.
امروزه اگر به یک کودک یا نوجوان بگوییم صبر، اصلا مفهوم صبر را نمیفهمد. فکر میکند، کسی که او را به صبر توصیه میکند، قصد فریب او را دارد. در گذشته هنگام توصیه به صبر در بلایا و مشکلات، تا حد امکان سعی میکردند به فرد در حل مشکل هم کمک کنند. یعنی کسی که به صبر توصیه میکرد، در کنار آن قدمی هم برای رفع مشکل فرد گرفتار انجام میداد.
آیا میتوان گفت که علت این پدیده در جامعه ما به انتقال سبک زندگی سنتی به مدرن مربوط است؟
چگونه زیستن یک هدف و غایت برای زندگی و امر بسیار مهمی برای انسان است؛ اما صدا و سیما و رسانهها به این موضوع مهم توجه نمیکنند و اصلا جزو دستور کار آنها نیست. در گذشته وحدت معنوی بین افراد ساکن در محله و فامیل وجود داشت. این رفتارها امروز به ندرت در جامعه وجود دارد؛ اما رفتار غالب نیست.
این آسیبها متاثر از دوره انتقال است. ما از عصر کشاورزی به عصر صنعت رفتیم و اکنون از عصر صنعت به عصر ارتباطات وارد شدهایم. فاصله بین عصر صنعت و ارتباطات زیاد است و این مسأله اختلال زیادی ایجاد کرده است. البته این موضوع مختص کشور ما نیست و در کل جهان شاهد این اختلالات و آسیبها هستیم.
سبک زندگی باید بحث اصلی کمیسیون فرهنگی مجلس باشد و با افراد صاحبنظر مشورت کنند و نتیجه این مباحث را در قوانین تاثیر داد. امروز هر فرد تهرانی، روزانه حداقل بین 1 تا 4 ساعت از وقت خود را در ترافیک از دست میدهد. آلودگی هوا، آلودگی صوتی و تمام اختلالات عصبی از همین ترافیک نشأت میگیرد. همه این موارد به خاطر این است که برداشت غلطی از مفهوم تعالی صورت گرفته است.
برای حل این نوع رفتارهای ناهنجار چه باید کرد؟
امروز رسانهها با وجود همه رقابتهایی که با هم دارند، باید درباره این موضوع متحد شوند و با هم روی این موضوعات کار کنند. در حال حاضر گعدههای خانگی و محلهای از بین رفته است و گعدههای رسانهای بر سر کار آمده است.
در حوزه رسانه شاهد یک آشوب هستیم. فرد برای اینکه طرفدار پیدا کند، از هر روش غلطی استفاده میکند. افرادی که فهم غلطی دارند، ذهنیت غلط خود را در این فضای پر آشوب ترویج میکنند. گعدهها را امروز اینها در دست گرفتهاند که بسیار امر خطرناکی است.
سالها پیش به شهرداری پیشنهاد دادیم که در هر محله طرح سفره محله را اجرا کند. به این صورت که شهرداری فضایی را در محله ایجاد کند که افراد بتوانند یک شب در هفته کنار هم جمع شوند و هر کسی غذای خود را در سفره بگذارد و خود از غذاهای دیگران استفاده کند. با این بهانه مردم محله با هم گفتوگو میکنند و روابط اجتماعی و انسانی شکل میگیرد.
انتهای پیام/
نظر شما