به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ کاهش نرخ رشد جمعیت در کشور بیش از آنکه تابع مسائل اقتصادی باشد به دلیل تغییرات فرهنگی و سبک زندگی رخ داده است. در این رابطه در گفتوگویی با غلامرضا حسنی درمیان جمعیت شناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه فردوسی مشهد به بررسی دلایل و راهکارهای این مسئله پرداختهایم.
رشد جمعیت چیست و چه پارامترهایی دارد؟
رشد جمعیت دارای پارامترهای باروری، مرگومیر، مهاجرت به داخل و مهاجرت به خارج است و دو نوع رشد را ایجاد میکنند؛ رشد طبیعی و رشد مهاجرتی. رشد مهاجرتی، تفاضل میان مهاجرت به داخل و خارج است و به آن حرکت مکانی جمعیت نیز گفته میشود و رشد طبیعی حاصل تفاضل موالید و مرگومیر است و کاهش یا افزایش مرگومیر و باروری آن را ایجاد میکند. ترکیب این دو، رشد مطلق نامیده میشود.
آمار رشد جمعیت در ایران از سال ۱۳۶۵ به بعد رو به کاهش بوده است. البته کاهش رشد جمعیت ایران تنها مربوط به این سالها نیست، مثلا نرخ رشد جمعیت کشور در سالهای ۴۵ تا ۵۵ نیز از ۳/۱ درصد به ۲/۷ درصد رسیده بود. بعد از انقلاب اسلامی تا سال ۶۵ نرخ رشد افزایش پیداکرده و به ۳/۹ درصد رسید و پسازآن مجددا شروع به کاهش کرد. یعنی اگر سالهای ۵۵ تا ۶۵ را در نظر نگیریم، از دهه ۴۰ به بعد همواره رشد جمعیت ایران رو به کاهش بوده است.
در حال حاضر علت اصلی کاهش نرخ رشد جمعیت کشور، کاهش میزان باروری است که تغییرات جمعیتی پس از دهه ۷۰ بیشترین تأثیر را بر آن گذاشته است.
کاهش نرخ رشد جمعیت در سطح کلان تحت تأثیر چه عواملی است؟
در ابتدای امر ذکر این نکته ضروری است که در کل گفتوگو، تنها میخواهیم اثر موضوعات مختلف بر فرزندآوری را بررسی کنیم و قصد ارزشگذاری بر هیچ امری را نداریم.
در سطح کلان، برنامههای توسعهای بر روی باروری تأثیرگذار است. وقتی برنامه توسعه به سمتی میرود که سیاستهای توسعه بدون توجه به اصل خانواده اعمال میشود میزان فرزندآوری کاهش مییابد. برای مثال تأکید بر حضور زنان در بازار کار، فعالیتهای اجتماعی و تحصیل در جهت برابریهای جنسیتی یکی از این رویکردهای توسعهای است.
این موضوع تنها مربوط به ایران نیست و در تمام دنیا هر کجا زنان مبنای توسعه قرار دادهشدهاند این مشکلات را در پی داشته است. زمانی که جمعیت زنان وارد فعالیتهای اقتصادی و روند تحصیلی میشوند دوره جامعهپذیری آنها طولانیتر شده و درنتیجه ارزشهایی که در گذشته معطوف به ازدواج بود به سمت تحصیل و اشتغال سوق داده می شود. در واقع این تغییرات سطح توسعه ای، بر نگرش افراد تاثیر می گذارد.
تغییرات توسعه ای چه تاثیری بر نرخ فرزندآوری دارد؟
توسعه در سطح جهان به ویژه با رویکری که در اروپا اتفاق افتاده است توسعه ایندیویژوالیستی یا فردگرایانه است یعنی فرد محور و مبانی توسعه قرار می گیرد. برای مثال یکی از شاخص های توسعه انسانی میزان تحصیلات است. هر کس تحصیلات و تخصص بالاتری داشته باشد اهمیت بیشتری دارد نه فردی که خانواده گسترده تر و فرزند بیشتری دارد یعنی توسعه معطوف به فرد است نه خانواده.
یکی از آثار فرد محوری و توجه نکردن به خانواده در توسعه، کوچک شدن نهاد خانواده و به تاخیر افتادن سن ازدواج است. بنابراین توسعه یافتگی با الگوهای توسعه ای غرب، سطح باروری را پایین می آورد.
مسئله دیگر تغییر در سبک زندگی تحت تاثیر تغییرات توسعه ای است. برخلاف جامعه سنتی که در آن فرزندآوری و تعداد فرزندان ارزش محسوب می شد، در حال حاضر فرد ارزش خود را با موقعیت اجتماعی و تحصیلات تعریف می کند. تغییر نظام ارزشی سبب شده است که نه تنها زیاد بودن فرزندان ارزش به حساب نمی آید بلکه اگر فردی تعداد فرزند بالایی داشته باشه گاها مورد تمسخر جامعه قرار می گیرد.
تغییرات توسعه ای سبب شده است که نرخ باروری از ۶/۷ در دهه ۶۰ به ۱/۸ در حال حاضر برسد. این مسئله جدای از نرخ رشد جمعیت بوده و در تمام استان های کشور رخ داده است. برای مثال در استان سیستان و بلوچستان نرخ فرزندآوری از ۸ فرزند به ۳/۵ فرزند رسیده است.
نکته مشکل ساز در ایران شدت کاهش سطح باروری است و به طوری که می توان گفت ایران یکی از سریع ترین کاهش های نرخ رشد جمعیت در دنیا را تجربه کرده است. برای مثال در اروپا حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال طول کشید تا سطح باروری از بالای ۴ به زیر ۲ سقوط کند اما در ایران از باروری ۶/۷ در سال ۱۳۶۵ طی ۳۰ سال به باروری ۱/۸ درصد رسیده ایم.
همچنین در گذشته عرف جامعه پذیرای مجرد ماندن افراد پس از سن خاصی نبود اما در حال حاضر خانواده که ترغیبکننده افراد به ازدواج در گذشته بود به یک مانع تبدیل شده است و جلوی ازدواج فرزندان را میگیرد. برای مثال به دختران گفته میشود در صورت تحصیل خواستگارهای بهتری خواهی داشت و امکان ازدواج بسیار بهتری برای تو پیدا میشود.
وقتی چنین تغییراتی در بستر اجتماعی رخ میدهد، برگرداندن آن به شرایط قبلی کار بسیار دشواری است و نیاز به هماهنگی تمام ارگانها دارد. در مقدمه سیاستهای جمعیتی نیز به این مسئله توجه شده است که اگر تمام کشور در این راستا تلاش نکند نمیتوان سطح باروری را به حالت گذشته برگرداند.
چرا در مناطقی که توسعهیافته نیستند هم با کاهش باروری روبهرو بودهایم؟
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر کاهش نرخ فرزندآوری اشاعه فرهنگ است. این موضوع سبب شد است که حتی در جاهایی که توسعه ایجاد نشده است مانند روستاها سطح باروری پایین بیاید. بنابراین در کنار توسعه، اشاعه فرهنگ نیز موجب تغییر نگرش نسبت به فرزندآوری شده است و دیده میشود که در حاشیه شهر و افراد با سطح تحصیلات متوسط رو به پایین نیز میزان فرزندآوری کاهش یافته است.
یک نکته دیگر درباره اثرگذاری رسانههاست. تصور بر این است که باید با تبلیغات مستقیم فرزندآوری را گسترش داد اما در حقیقت تبلیغ غیرمستقیم بسیار اثرگذارتر است. برای مثال زندگی با فرزند بیشتر در رسانهها بهعنوان یک زندگی خوب تبلیغ نمیشود بلکه برعکس ارزشهای کار و اشتغال بر فرزندآوری ترجیح داده میشود. در بسیاری از فیلمها خانواده دونفره دارای امکانات یا یک جوان مجرد که زندگی بسیار خوبی دارد نشان داده میشود که بهجای هزینه کردن برای بچه به سفر و گردش رفته و ماشین و خانه بهتر تهیه میکنند.
همچنین بر اساس نظریه کارزول زمانی که جریان ثروت از طرف فرزندان به سمت والدین بوده است و فرزندان نیروی کار به حساب می آمدند، خانواده ها تمایل بیشتری به فرزندآوری داشتند اما در حال حاضر جریان ثروت معکوس شده و از سمت خانواده به فرزندان است. در نتیجه با نگاه و رویکرد اقتصادی افراد فرزندآوری به صرفه نیست و در نتیجه تعداد فرزندان کم می شود.
عامل بسیار مهم بعدی طلاق است. طلاق یکی از پدیده هایی است که گسست ایجاد کرده و باعث می شود باروری انجام نشود.
میزان باروری باید چقدر باشد؟
باروری کمتر از ۲/۱ رشد جمعیت را پس از ۲۰ تا ۳۰ سال متوقف می کند. بنابراین باید هر هزار زن، ۲ هزار و ۱۰۰ بچه به دنیا بیاورند و همچنین باید بیش از نیمی از این فرززندان دختر باشند یا هر زن به طور متوسط یک فرزند دختر جایگزین خود کند تا جمعیت تجدید شود. این مسئله با باروری حال حاضر ایران اتفاق نمی افتد به همین دلیل کاهش نرخ رشد جمعیت کشور برای جمعیت شناسان و مسئولان نگرانی ایجاد کرده است.
برای افزایش نرخ باروری باید چکار کرد؟
بنابراین باید سیاست هایی که ضد تشکیل و تحکیم خانواده است از سیاست ها و قوانین کشور حذف شود. همچنین ایجاد اشتغال یکی از موارد مهم در فراهم کردن امکان تشکیل خانواده است. وظیفه دولت ها تبلیغ فرزندآوری نیست بلکه فراهم کردن شرایط آن از جمله اشتغال است.
سیاست های افزایش جمعیت در ایران یک سیاست معقول و جهانی است. در حال حاضر بسیار از کشورهای اروپایی درصدد افزایش جمعیت هستند اما از آنجا که نتوانسته اند فرزندآوری را افزایش دهند، به مهاجرپذیری روی آورده اند که این موضوع تعارضاتی جدی در جوامع آن ها ایجاد کرده است.
پس از آن باید بر روی تحکیم خانواده کار کنیم. وقتی آمار طلاق ها بالا باشد، آمار فرزندان طلاق افزایش پیدا می کند. بنابراین خانواده باید پس از تشکیل رصد و حمایت و تقویت شود. پس از تحکیم خانواده، والدین می توانند فرزند سالم تحویل جامعه دهند.
آیا دخالت مستقیم در امر فرزندآوری خانواده ها صحیح است؟
خانواده پایدارترین نهاد اجتماعی است و اولین کاری که باید انجام شود در حوزه تشکیل خانواده است. ابتدا باید دلایل مختل شدن این امر بررسی و پس از آن برای تشکیل خانواده نظام حمایتی تعریف شود. این موضوع صرفا معطوف به حمایت اقتصادی نیست. بر اساس پژوهش های انجام شده کاهش فرزندآوری صرفا جنبه اقتصادی ندارد. با این حال نمی توان اهمیت آن را نادیده گرفت.
برای تشکیل خانواده باید زمینه سازی های لازم انجام شود. اولین مورد کاهش هزینه های ازدواج است. باید به افراد جامعه آموزش داد و آن ها را اقناع کرد که ضمن حفظ سنت ها و مناسک، هزینه تشکیل زندگی را کاهش داد و برگزار کردن مراسم های پرهزینه آسیب زا است و مانع از شکل گیری فرآیند ازدواج می شود.
همچنین یکی از کارهایی که دولت می تواند در کنار اعطای وام ازدواج انجام دهد ساخت واحدهای مسکونی در شهرها و واگذاری آن را به صورت کوتاه مدت به زوج هایی است که توان مالی برای تهیه مسکن ندارند و پس از مدتی که زوجین به استقلال نسبی رسیدند خانه را پس گرفته و به زوج دیگری واگذار کنند. همچنین یکی از نگرانی های والدینی که شاغل هستند نگرانی بابت نگهداری فرزندان است و دولت می تواند با ایجاد مراکز مراقبت از نوزادان خانواده ها را در این امر یاری کند.
بنابراین به جای امر و نهی کردن زوجین برای فرزندآوری باید موانع تشکیل خانواده و تولد برداشته شود زیرا دخالت در خانواده به معنی دخالت در خصوصی ترین امر اجتماعی است و نباید به صورت مستقیم به آن ورود کرد بلکه باید زمینه های لازم و امور تشویقی ایجاد کرد. برای مثال در کشور ژاپن که سال هاست بر روی تشویق به فرزندآوری کار می کند، دولت هزینه های هر کودک تا هفت سالگی را بر عهده گرفته است.
حمایت ها از خانواده باید به چه شکل باشد؟
حمایت از خانواده تنها محدود به مسائل کمی نیست بلکه حمایت کیفی نیز لازم است. برای مثال آزمایشات ژنتیک پیش از ازدواج برای جلوگیری از تولد فرزند ناقص و معیوب ضروری است. از طرف دیگر فراهم کردن شرایط تربیت صحیح در مدارس و مهدکودک ها به ویژه برای فرزندانی که مادر شاغل دارند بسیار حائز اهمیت است.
یکی از کارهای دیگری که باید انجام شود شکل دهی نگرش صحیح نسبت به خانواده و فرزندآوری در افراد از کودکی و در مدارس است. عمل ما تابع نگرش ماست. اگر فرد نگرش مثبت نسبت به ازدواج نداشته باشد به دنبال لذت های روزانه خارج از ازدواج می رود.
با وجود تغییرات فرهنگی گسترده جامعه ایرانی هنوز به خانواده و فرزندآوری علاقه مند است اما این امر مشروط به تسهیل شرایط است. در صورت تجمیع تمام ظرفیت ها در راستای تحکیم بنیان خانواده می توان از بسیاری از آسیب های جانبی دیگر جلوگیری کرد و این امر با یک همت عمومی در نظام حاکمیتی و مردم جامعه قابل انجام است.
انتهای پیام/
نظر شما