به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، سال ۱۸۱۴ برای گوته «شاعر آلمانی» اتفاق عجیبی روی داد. مترجم اتریشی به نام ژوف هامر پورگشتال برای او ترجمهای از سرودههای یک شاعر ایرانی فرستاد. گوته بعدها آشناییاش با این شاعر ایرانی را تولد دوباره خواند. اما آوازه این شاعر ایرانی تنها به اینجا ختم نشد. نیچه نیز در مجموعه آثار خود ۱۰ بار نام او را آورده است. همچنین ویکتور هوگو، این شاعر ایرانی را شاعر دلها مینامد و در کتاب اشعار خود غزل او را با مطلع «حال دل با تو گفتنم هوس است/ خبر دل شنفتنم هوس است» آورده است. این شاعر ایرانی که معاصر با آخرین پادشاه آل اینجو به نام ابواسحاق بوده مدح و یکی دو مورد مرثیه این پادشاه در دیوان او دیده میشود. نام کامل او را اگر ببینیم شاید شناخت دقیقی حاصل نشود اما دنیا او را با یک لقب خاص میشناسد. لقبی که به قول خود این شاعر حکایت عجیبی دارد. نام او به اجماع منابع شمسالدین محمد است اما نام مستعار او ریشه در تخصص و توانایی او دارد. وی استاد قرائت و دانای قرائت هفتگانه و روایات چهارده گانه بوده است. خواجه شمس الدین محمد شیرازی یا همان حافظ شیرازی شاعر پرآوازه ایرانی است که طبق آنچه گفته شد عطر خوش شعر او تا قلب اروپا نیز رفته است.
*شیخ عاشق میشود
حافظ متخلص به لسان الغیب است. لسان الغیب به گفته جامی در نفحات الانس، فرصت شیرازی در آثار عجم و قاصی نورالله شوشتری در مجالس المؤمنین، ابتدا بر دیوان حافظ اطلاق می شده، سپس به خود او اطلاق گردیده است. جالب است بدانید که شیخ حافظ شیرازی وقتی جوان بوده در حالی که هنوز در نانوایی کار میکرد و نان را به منطقه ثروتمندنشین شهر میرساند، برای اولین بار با «شاخه نبات» یار و معشوق شیرین زبانش، دیدار میکند. عبدالعلی دستغیب پژوهشگر و منتقد ادبی معاصر معتقد است: «حافظ جمع مولوی، سعدی و خیام است و شعر حافظ هنوز شناخته نشده است.»اما زندگی حافظ فراز و نشیب زیادی نیز داشته است. حافظ در سنین ۲۰ تا ۳۰ سالگی یکی از شاعران دربار ابواسحاق شد، در طول این مدت شهرت و نفوذ زیادی در شیراز بهدست آورد.
*شاعر سیاسی
حافظ ۳۳ سال داشت که شاهد اتفاق ناخوشایندی بود. امیر مبارزالدین به شیراز حمله کرد و شیخ ابواسحاق متواری شد، مدتی بعد ابواسحاق را کشتند و این اتفاق غم انگیز در روحیه حافظ تاثیر بدی گذاشت به طوری که در برخی اشعار به این حوادث اشاره کرده و درباره ابواسحاق چنین گفت که:«یاد باد آنکه سر کوی تو ام منزل بود/دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود»
۵ سال بعد و زمانی که حافظ ۳۸ ساله بود، شاه شجاع، پدرش مبارزالدین را زندانی کرد و حافظ دوباره به منصب خود بازگشت اما بعد از مدتی رابطهاش با شاه شجاع تیره شد و در سن ۴۸ سالگی برای ایمنی جانش از شیراز به اصفهان رفت. حافظ در سن ۵۲ سالگی به دعوت شاه شجاع دوباره به شیراز بازگشت. ثمره عمر قریب به ۷۰ ساله او ۵۰۰ غزل و ۴۲ رباعی و چندین قصیده بوده است. البته گفته میشود که گردآوری دیوان حافظ توسط محمد گل اندام در سال ۱۴۱۰ میلادی و ۲۲ سال بعد از مرگ حافظ تالیف شده است.
هرسال با فرا رسیدن ۲۰ مهر یاد و نام حافظ دوباره بر سر زبانها میافتد. هرچند خود حافظ اکنون در میان مردم نیست اما میراث او که همان شعر و دیوانش است تا امروز در میان مردم و حتی در دنیا یادآور قدتر او در شعر گفتن و فرهنگ غنی ایران زمین است.
انتهای پیام/
نظر شما