هیس، صدای دانشجویان مدیران را آزار می‌دهد!

متاسفانه زبان تند و تیز، صریح، نقاد و مطالبه‌گر دانشجویان به لطف اعمال سیاست‌های محافظه‌کارانه مدیران هر روز کوتاه و کوتاه‌تر می‌شود؛ گویا دولتمردان در این سال‌ها خوب توانسته‌اند نمک دانشجویان را بخورند و نمکدان بشکنند.

باشگاه خبرنگاران دانشجویان ایران( ایسکانیوز)، مسعود کیخا: هیچگاه تصور نمیکردم ۱۶آذری را ببینم که دانشگاه سوت و کور باشد، خالی از دانشجو، خالی از دغدغه، خالی از سوال و جواب، به دور از حاشیه، به دور از خودخوری‌های مسئولان؛ اما شد و امسال دانشگاه از همه اینها خالی بود.

آخرین سال کرونایی قرن ایرانی‌ها هیچ مدیری پایش را به دانشگاه نگذاشت تا با سوالات جورواجور دانشجویان و زبان‌ صریحشان روبرو شود و از سر اجبار لبخندی تلخ تحویل دهد و خداحافظ تا سال بعد. روزهاییکه دانشجویان به دنبال سوال بودند و مسئولان به دنبال راهی برای پاسخگو نبودن! قصه جذابی بود و حقیقتا برای دانشجویانی که در این فضا قرار داشتند هیجان‌انگیز و دلچسب.

اما متاسفانه زبان تند و تیز، صریح، نقاد و مطالبه‌گر دانشجویان هر روز کوتاه و کوتاه‌تر می‌شود گویا دولتمردان در این سال‌ها خوب توانسته‌اند نمک دانشجویان را بخورند و نمکدان بشکنند. البته اشتباه نشود متن پیش‌رو صرفا نقد به دولت فعلی نیست و این اتفاق مربوط به امروز و دیروز نیست. مدتهاست که دانشجویان برای مدیران چوب لای چرخ‌اند و باید هرطور شده شکسته شوند.

سالهای ابتدایی انقلاب دانشگاه پویا بود و دانشجو فعال، تجمع‌های تاثیر گذار داشت، برای مردم روشنگری می‌کرد و انقلاب دومی به راه می‌انداخت که صدایش در دنیا می‌پیچید، اما آرام آرام نسخه‌اش را پیچیدند و لای کتاب‌ها و جزوه‌ها هدایتش کردند.

هنوز هم هستند دانشجویان دغدغه‌مند و فعال اما نه قدرت مانور گذشته را دارند، نه توان مرجعیت و ظهور و بروز آن روزها را. مقام معظم رهبری شاید تنها فردی بود که در این سالها یک‌تنه در راه حفظ ارزش جایگاه دانشجویان ایستادند و حرفشان را شنیدند و حس بودن به آنها دادند اما بودند مردان پشت‌میزنشین کاخ‌های رنگارنگ که خیلی به شنیدن صداهای گوناگون علاقه‌ای نداشتند و به همین دلیل یا باید صدا را قطع میکردند یا به اصطلاح با پارازیت‌های فراوان صداها منحرف می‌شد.

نسخه تکثر دانشگاه و ورود دانشجوی بی‌دغدغه به دانشگاه توانست زیست دانشجویی را به ابتذال بکشاند و هر دو هدف مدیران که منجر به قطع صدای دانشجو می‌شد محقق شود.

راه اندازی ده‌ها دانشگاهی که نه در علمش کاربردی وجود داشت نه در پیامش جز تاریکی چیز دیگری یافت می‌شد نه‌تنها کیفیت آموزش را ده‌چندان کاهش داد بلکه باعث ورود فوج فوج افرادی بودند که اسم دانشجو را یدک می‌کشیدند و می‌کشند اما از رسم دانشجویی و از زیست دانشجویی در آنها اثری نبود. غافل ازین که زیست دانشجویی یعنی دغدغه‌مندی و دانشگاه یعنی جامعه، سیاست، اقتصاد و فرهنگ.

آرام آرام فرهنگ جدیدی پا به دانشگاه گذاشت که به تشکلی ها یا دانشجویان فعال و دغدغه‌مند می‌گفت: «اینها هم بیکارند درستان را بخوانید و مدرکتان را بگیرید و بروید پی کارتان.» کارکرد اجتماعی نهاد دانشگاه به فراموشی سپرده شد.

دغدغه دانشجویان پاس کردن واحدها و اینترنت ضعیف ‌و اتاق‌های تنگ‌و تاریک شد و صدای اعتراضشان هم برای غذاهای بی‌کیفیت بلند شد، مطالبه‌گری ،از بین رفت،صداها خاموش شد و به مدیران هم در این بین بین هرآنچه خواستند انجام دادند.

خاطرم هست سال‌ها پیش که از هزار و ان ی کیلومتر در مرکز شرقی ترین استان جنوبی کشور قرار بود برای تحصیل و دانشجویی به تهران کوچ‌کنم پدرم می‌گفت: «رفتی دانشگاه‌ سرت به کار خودت باشه و وارد مسائل سیاسی و گروه‌ها نشی» گرچه که نشد و جنجال ‌های سال‌های ۸۷ و ۸۸ و حواشی انتخابات موجی بود که‌همه را با خود همراه کرد اما خیلی‌ از دانشجویان همچنان در موج بی‌صدایی به سر می‌برند و در زمین مدیران بازی می‌کنند.

هنوز هستند دانشجویانی که حتی نمی‌دانند چرا یک روز از نیمه آخرین ماه پاییز به آنها تعلق دارد و دانستنش را هم ضرورت نمی‌دانند.

به هرحال امید است سیاست‌های غلط مدیران درباره دانشگاه و دانشجو همچون کرونا رخت بربندد و شاهد پویایی دانشگاه و مطالبه‌گری دانشجویان باشیم و یکبار هم که شده به گذشته بازگردیم و حال دلمان خوش باشد.

دبیر گروه دانشگاه ایسکانیوز

انتهای پیام/
 

کد خبر: 1083095

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =