«تحول گفتمان مربیگری در فوتبال ایران»

در ادبیات ورزش، از مربی به عنوان یکی از ۳ رکن اساسی قلمرو ورزش در کنار ورزشکار و تماشاگر نام برده می شود.

به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی (ایسکانیوز)؛ مجید خاتونی،  در برخی جوامع اهمیت و اثرگذاری مربیگری به حدی است که مربیگری ورزشی(sport coaching)به مربیگری زندگی (life coaching) تبدیل شده، لذا توجه به مقوله جامعه شناسی مربیگری هم بر عملکرد مربی و هم بر انتفاع جامعه ورزش مربوط می شود. 

با نگاهی تاریخی، انسان از ابتدای تاریخ حیاتش در جناح مبارزه با طبیعت و حفظ بقای خویش و در ادامه برای فراهم آوردن ارتشی قدرتمند و سلحشور، در حفظ سلامتی و تندرستی، در غنی ساختن اوقات فراغت خود از تعلیم فنون بدنی و مهارت های ورزشی بهره جسته است.

 امروزه مربیگری ورزش به یک فعالیت اجتماعی و نیز تعامل پیچیده بین «مربی- ورزشکار» و «مربی- جامعه هواداری» تبدیل شده است. نظریه «ورزش بهترین مدرسه» به نقش پررنگ و برجسته اجتماعی کنونی مربیان ورزش اشاره دارد. تاثیر گذاشتن، تعلیم و تربیت، الهام بخشیدن، رهبری و الگومندی از نقش های برجسته مربیان در ورزش مدرن است. در کشور ایران علی رغم قدمت و سبقه تاریخی ورزش، پیرامون مولفه مربیگری کمتر تحقیق روشمندی صورت گرفته است که یک نقطه ضعف جدی بشمار می رود.

حجم انبوهی از گفتارها و منابع آموزشی و مطالعات انجام شده به مسائل و عملکرد فنی مربیگری اختصاص یافته است. چنانچه مفاهیم هستی شناختی مربیگری، کیستی و چیستی و فلسفه و اثرگذاری نقشی آن به طور مطلوب برای علاقه مندان این حوزه فهم پذیر نشده و معنا و کارکردهای مربیگری در هر دوره ای به دقت مورد توجه قرار نگرفته است.

جامعه شناسی مربیگری ورزش یک چارچوب مفهومی است که رفتارها و کُنش های مربیان را بررسی و مطالعه می کند. در دنیای معاصر معنا و محتوای گفتمان مربیگری در چارچوب نظام های ورزشی و آموزش نوین متناسب با نظام اجتماعی برآمده از تحولات مدرن شکل گرفته و تحول یافته است. در چارچوب این گفتمان است که ما نه تنها مربیگری را فهم می کنیم بلکه برای اصلاح، توسعه و تحقیق در آن اقدام می کنیم.

مربیگری به شکل امروزی همزمان با نظام مند شدن نظام آموزشی کشور پیوند خورد و «مربیگری به مثابه موقعیت فرهنگی» در کشور ظاهر شد. در پس این اتفاق و در زمانی که مدرسه مهم ترین نهاد اجتماعی جامعه محسوب می شد، نقش «معلم- مربی» شکل گرفت. این نظام اجتماعی و شرایط فرهنگی جامعه بود که شخصیت و منزلت ویژه ای را به مربیان محول می نمود. در این دوران رابطه مربی و ورزشکار حول محور کنش ارتباطی صادقانه تعریف می شد و اخلاق مداری و رشد شخصیت ورزشکار در متن آن بود. تشبیه نقش معلمی به انبیا الهی برآمده از گفتمان مذهبی جامعه، عامل موثری در شکل گیری نقش مربیان ورزشی بشمار می آمد. از دهه ۴۰ شمسی به بعد جامعه ایرانی و برخی نهادهای آن از جمله نظام آموزشی و ساختار ورزشی به تدریج دچار تغییرات گسترده شد. پیچیده شدن تقسیم کار اجتماعی، افول اقتدار مدرسه، تحول سبک زندگی و پیدایش ورزش های فراغتی و نمایشی ، اشاعه ورزش حرفه ای و نگاه تجاری به ورزش این تحولات را سرعت بخشید.

 در پس این تحولات، مقوله مربیگری ورزش نیز از یک موقعیت فرهنگی به یک موقعیت شغلی تغییر پیدا کرد. از دهه ۷۰ به بعد تحولات در  حوزه مربیگری شتاب بیشتری گرفت و در سایه رسانه های جمعی، دامنه اثرگذاری و ابعاد ارتباطی مربیان بیش از گذشته شد. مربیان تخصصی در ورزش های رسانه ای چون فوتبال نیازمند «خودعرضگی اجتماعی» شده و بر اساس نظریه مبادله اجتماعی با پاداش و تنبیه اجتماعی مواجه شدند. با تغییر مربیگری به یک موقعیت شغلی، کُنش ارتباطی صادقانه به کنش ابزاری حسابگرانه تغییر پیدا کرد و اخلاق به عنوان یک شاخص تاریخی ورزش ایران زمین کم رنگ تر از قبل شد. با گسترش دامنه نفوذ فوتبال در جامعه ایرانی، مربیان حرفه ای در پی عدم توفیقات ورزشی فراتر از قلمرو ورزش با داغ بی اعتباری اجتماعی نیز روبرو می شدند. 

در پی تحول گفتمان مربیگری ورزش در ایران معاصر، منزلت اجتماعی مربیان نیز افول پیدا کرد و مقام مربی از حد مشروعیت گذشته خود فاصله گرفت. 

اما در این سیر تاریخی، نقش الگومندی مربیان ورزش همواره برای جوانان از جایگاه خاصی برخوردار بوده است. از سوی دیگر با تنزل اقتدار و کارکرد دو نهاد "خانواده" و "آموزش و پرورش" مسئولیت نهاد ورزش بیش از هر زمان دیگری افزایش یافت و نقش مربیان در تربیت انسان اجتماعی و توسعه سرمایه اجتماعی پررنگ تر از قبل گردید. اما به دلیل فقدان بینش جامعه شناختی در نزد جامعه ورزش و نزد شماری از مربیان، این مسئولیت اجتماعی به طور مناسبی محقق نگشت.

علی رغم تخصصی شدن مربیگری؛ درون مایه بسیاری از مسائل و ناکارآمدی های مربیان، فقدان پشتوانه اندیشگی و مطالعاتی و نیز ضعف مدیریت دانش در سیستم آموزش مربیگری در کشور بوده است. از کرانه دیگر، آشنا نشدن مربی ایرانی با متن اجتماعی و فرهنگی فرصت ها ی کثیری را از ورزش و جامعه کم تحرک ایرانی سلب کرد. در این فرآیند تاریخی، نهادهای علمی و آموزشی و نیز نهادهای صنفی مرتبط با مربی و مربیگری به طور اصولی شکل و قوت نیافت و نتوانست در تکمیل نارسایی ها و تصحیح وضعیت نابسامان مربیان ایرانی اثرگذار باشد.

 یکی از اشکالات اساسی در حیات مربیان ورزش حرفه ای در ایران، طی نشدن کامل فرآیند مربیگری است که این فرآیند نزد بسیاری از ورزشکاران بازنشسته سطحی و کم ارزش، قلمداد شد و نزد جامعه مربیان کشور به درستی نهادینه نگشت . طی نشدن فرآیند مربیگری و تحصیل ناقص دانش های مرتبط با آن، به تولید مربیان کارآمد و بین المللی، سالم سازی جامعه، تربیت انسان اجتماعی و نیز استخراج الگوهای اجتماعی از متن ورزشی منتهی نشد. در دهه های اخیر بر اثر شیوع مدرک گرایی در سطح جامعه، پولیزه شدن جامعه، سرگردانی ستاره های ورزشی در دوران پساورزشی و نیز رونق کمی گرایی ورزشی، نقش "مربی ورزش" دچار کژکارکردهایی شد که در سیمای «مربیان ساختگی» و «مربیان نمایشی» و در برخی موارد «مربیان دلال» هویدا گشت که مغایر با روح فرهیختگی معلمی که همزاد با مربیگری ورزش در دوران مدرنیته متقدم است.

کد خبر: 1085304

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =