دعوت نظام طغیانگر شوروی به جهان بینی توحیدی

حضرت امام(ره) فکر می‌کردند که مردم ایران با جوامع بشری اتّحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق فرقی ندارند. آنها را هم باید نجات داد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ امروز سالگرد صدور پیام حضرت امام خمینی (ره) به گورباچف است. آنچه در ادامه می‌آید بازنشر مصاحبه‌ای با آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته) پیرامون چگونگی ابلاغ و تحلیل پیام حضرت امام خمینی (ره) به گورباچف است.

آیت الله جوادی آملی درباره محورهای پیام امام خمینی (ره) می‌گوید: مهم‌ترین محور پیام امام راحل (رضوان الله علیه) دعوت به جهان بینی توحیدی بود. یعنی نظام اِلحاد شوروی را به این تمدّن اصیل فرا خوانده‌اند. در حقیقت این طلیعه گفتگوی تمدّن ها بود که امام راحل بنیانگذار همین فکر بود. و یکی از بهترین راه‌های صدور انقلاب هم ارائه همین جهان بینی است. آنها را به توحید دعوت کرده است؛ زیرا نظام شوروی سابق با یک سلسله علوم انسانی و علوم تجربی و کارهای دیگری زندگی سیاسی‌اش را اداره می‌کرد. و هیچکدام از اینها بدون جهان بینی صحیح سودمند نیست. امام راحل اینها را به جهان بینی توحیدی دعوت کرده است.

غیر ممکن بودن درک علوم انسانی بدون شناخت (انسان)

علوم انسانی پیش فرض‌های فراوانی دارد، که مهم‌ترین آنها شناخت انسان است. انسان شناسی هم بدون شناختن روح و روانشناسی الهی میسور نیست. روانشناسی و اثبات تجرّد روح و فطرت و پایداری روح فطری بدون هستی شناسی ممکن نیست. و بهترین روش برای هستی شناسی، همان هستی شناسی الهی و توحیدی است که نظام هستی را به واجب و ممکن تقسیم می‌کند؛ که واجب مبدأ آفریدگار است و همه موجودات مخلوق او و مربوب اویند.

و اگر کسی این جهان بینی نداشته باشد، بسیاری از پیش فرض‌های علوم انسانی او ناتمام است. در علوم تجربی هم به شرح ایضاً. گرچه علوم تجربی مستقیم‌اند، به انسان شناسی وابسته نیست؛ ولی کاربردش در قلمرو انسان شناسی است. بدون شناخت انسان، کیفیّت بهره برداری از آنها هم ممکن نیست. سیاست‌ها و حقوق و مانند آن، اینها جز علوم انسانی است که بدون شناخت جهان و حقیقت انسان و حقیقت آفریننده جهان میسّر نیست.

ابطال معرفت شناسی حسی و تجربی در پیام بلند امام راحل (ره)

لذا امام راحل (رضوان الله علیه) در این محور که اساس توحید بود، پیامی را تدوین کردند و ارسال کردند. لذا در آنجا قانون علیّت و معلولیّت، تجرّد روح و مانند آن را اشاره کردند؛ که اینها فرا حسّی اند. یعنی ما باید در شناختمان چیزهایی را داشته باشیم که معیار شناختمان را حس و تجربه ندانیم! بلکه هم حس و تجربه بدانیم، هم عقل بدانیم، و هم قلب و شهود بدانیم؛ و هم نقل صحیح از عقل، یا نقل صحیح از قلب و شهود تلقّی کنیم.

یک نظام حسّی و مادّی، معیار شناختش حس است. یعنی آنچه را که می‌بیند، می‌پذیرد. آنچه را که به تجربه حسی؛ اعم از باصره، سامعه یا حواس دیگر احساس می‌شود، می‌پذیرد؛ وگرنه نمی‌پذیرد. همین تفکّر اسرائیلی‌ها که در زمان موسای کلیم (سلام الله علیه) داشتند؛ که به موسای کلیم عرض کردند: لَنْ نُؤمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللهَ جَهرِه (۱).

امام (رضوان الله علیه) در آن پیام تاریخی این آیه را مطرح کردند، که عدّه ای می‌گفتند: ما تا نبینیم، باور نمی‌کنیم. لکن راه شناخت تنها حس و تجربه نیست؛ بلکه عقل هم هست از یک سو، شهود هم هست از سوی دیگر، و نقل متّکی به عقل، یا نقل متّکی به شهود است از سوی سوّم؛ اینها تقریباًَ محور کلّی پیام امام راحل (رضوان الله علیه) بود.

تجلّی هدایت مردم و نجات از طغیان در پیام وارث حقیقی انبیا (ع)

امام از آن جهت که یکی از علمای راستین امامیّه است، و علمای واقعی وارثان انبیا و اولیایند، اَلعُلَماءْ وَرَثَهُ الأنبیاء (۲)؛ همان سِمتی را که انبیا داشتند، مرحله رقیق و نازلش را علمای مجاهد و راستین دارند. انبیا که قیام کردند، منظورشان اصلاح جوامع بشری بود.

اوّلین سخنی که موسای کلیم (سلام الله علیه) با فرعون داشت، این بود که: أنْ اَدُوا إلَیَّ عِبادَ اللهْ (۳). یا فَأرسِلْ مَعِیَ بَنِی اِسرائیلْ (۴). شما ببینید با آهنگ‌های گوناگون، در آیات مختلف، محور اصلی رهبری موسای کلیم را ذات اقدس إله هدایت مردم و نجات مردم از سلطه طاغی معرّفی می‌کند. موسای کلیم نفرمود: رود نیل در اختیار ماست، یا معدن در اختیار ماست، یا کوه‌ها در اختیار ماست و مانند آن! فرمود: افکار مردم، دل‌های مردم امانت‌های خدایند، یک. امانت را باید به امین سپرد، دو. انبیای آسمانی امینُ الله اند، سه. من یکی از انبیای الهی ام، چهار. این امانت‌ها را به من بده، پنج. این فکر همه انبیا بود.

و امام راحل (رضوان الله علیه) از وارث ترینْ وارثان این انبیا است. اگر برخی‌ها از باب لِلْذَکَرِ مِثلُ حَظِ الاُنثَیَیْن (۵) پیوند شأن با انبیا کمتر است، نیمی از سهم آنها را ارث می‌برند؛ بعضی یک پیوند عمیق‌تر و ناگسستنی تر هم دارند، دو چندان ارث می‌برند. بعضی‌ها نظیر همین این سهام طبقات وارث، طبقة اوّل و دوّم و سوّم؛ بعضی محجوبند، بعضی محرومند، بعضی حظّ کمتری می‌برند، بعضی حظّ بیشتری می‌برند. آنکه فرزند راستین انبیاست، سهم بیشتری از این ارث دارد.

اهمیّت هدایت انسان‌ها با قومیت‌های گوناگون در اندیشه امام خمینی (ره)

ایشان فکر می‌کردند که مردم ایران با جوامع بشری اتّحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق فرقی ندارند. آنها را هم باید نجات داد. و همان طوری که ذات اقدس إله در قرآن کریم به رسولش فرمود: جاهِدِ الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الکُفّار (۶). اوّل با همسایه‌هایتان هماهنگ باشید، با آنها به جهاد فرهنگی و مانند آن بپردازید.

وجود مبارک امام راحل (رضوان الله علیه) هم به پیروی از این آیه الهی، اوّلین پیام را به همسایه تنگاتنگ شِمالی مان، یعنی اتّحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق دادند. برای امام (انسان) مهم بود. وقتی جامعه ایرانی را به لطف الهی کماکان هدایت کرد، آنها به ثمر رسیدند؛ جنگ هشت ساله هم به سود اسلام پایان پذیرفت، همگان پذیرفتند که حقّ با ایران اسلامی بود؛ حالا اینها فرا ایرانی می‌اندیشند. چون انسانی می‌اندیشند، اختصاصی به ایران ندارند. فکر کردند که آنها هم برادران انسانی مایند.

و ذات اقدس إله از انسان‌ها به عنوان برادر یاد می‌کند؛ چون گاهی انسان‌ها برادر دینی اند، مثل إنَّمَا المُؤمِنُونَ اِخوَه (۷). گاهی برادر نوعی‌اند. می‌بینید وقتی از هود (سلام الله علیه) سخن می‌گوید، یا از صالح سخن می‌گوید، می‌فرماید: وَ إلی عادٍ اَخاهُمْ هُوداً (۸). تعبیر به برادر می‌کند، در حالی که آنها کافرند. معلوم می‌شود در فرهنگ قرآن پیغمبر که موحّد است، از جهت نوعی برادر کافران است. کافر برادر مسلمان است، از جهتی که انسان است. گرچه برادر ایمانی نیست. هم درباره صالح دارد، هم درباره هود دارد، هم درباره برخی از انبیای دیگر.

در صورتی که انسان ذوب نشود، آب نشود، و احساس حقارت نکند، همان فرهنگ ناب خود را همچنان سرفراز بداند، که هست، با این شعاع می‌تواند از کفار به عنوان برادر یاد بکند. بگوید: آنها برادران وطنی مایند، یا برادران خاکی مایند، یا برادران هم خون من اند، یا برادران نوعی من اند.

به هر تقدیر وجود مبارک امام راحل همان راه انبیا را طی کردند، برای هدایت همه مردم تحت رنج تفکّر لائیک شوروی سابق، این پیام را دادند. رسالت انبیا همین طور بود. وارثان انبیا هم همین را می‌اندیشیدند.

بازتاب غیر قابل منتظره پیام امام (ره) در هیأت حاکمه شوروی

عکس العمل غیر سیاسی گورباچف و مقامات شوروی در برابر دریافت پیام امام اوّل متحیّرانه بود. چون اینها این پیام را بعد از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ و طلیعه دوران بازسازی کشور دریافت کردند. فکر کردند ایران هشت سال زیر جنگ تحمیلی آسیب‌های فراوانی دید. الآن دوران بازسازی اوست؛ فشار اقتصادی دارد. نیازمند به نیروهایی است که در بازسازی و تأمین ساختار ایران همکاری کنند، هماهنگی کنند. و مقتدرترین کشور هم غیر از آمریکا، شوروی است. اینها مثلاً دست نیاز برای ساختن ایران تخریب شده دراز کرده‌اند!

غالب دست‌اندرکاران سیاسی شوروی سابق، پیش بینی شأن این بود؛ حتّی خود جناب گورباچف هم فکر نمی‌کرد که محتوای پیام دعوت به توحید باشد! لذا اینها آنچه را که اندیشیدند که چگونه با این نامه برخورد کنند، بر خلاف در آمد! چون نامه دعوت الهی بود؛ که دعوت فرهنگی بود و یک بابِ گفتگوی تمدّن بود در حقیقت.

چون فرمود: اندیشوران تان به مراکز علمی ایران بیایند، با مکاتب الهی ایران آشنا بشوند؛ با کلام اسلامی، با فلسفه اسلامی، با عرفان اسلامی، با سائر بخش‌های علوم اسلامی آشنا بشوند؛ محاوره کنند، مفاهمه کنند و مانند آن. این دعوت به حِوار و گفتگو، همان گفتگوهای تمدّن هاست. معنای گفتگوی تمدّن ها این نیست که ما بیائیم تمدّن را معنا کنیم و گفتگو را معنا کنیم! همین که اینها مطالبی ارائه می‌کنند، دیگری نقد می‌کند؛ اینها بیایند، همین که الآن هست، نقص‌ها و کاستی‌های این را بر طرف کنند، می‌شود: «گفتگوی سالم تمدّن ها».

یعنی غفلت نکنند از آرا دیگران، یک. آرا دیگران را به حساب بیاورند، دو. مطلق گرا نباشند، سه. برخورد، برخورد منصفانه باشد، چهار. هرگز در برخوردها نخواهند حرف خودشان را بزنند، بلکه بخواهند حرف دیگری را هم بشنوند، بعد ارزیابی کنند؛ بعد از ارزیابی حرف خود را ارائه کنند، پنج. اینها می‌شود گفتگوی تمدّن ها.

اوّل هم از جهان بینی شروع می‌شود، بعد انسان شناسی می‌شود؛ مسئله حقوق است، مسئله سیاست هست، مسئله حقوق زن هست، عظمت زن هست، کرامت زن هست، حقوق کودکان هست و شناخت مرزهای بین‌الملل و مانند آن. اینها ده‌ها رشته‌هایی است که تمدّنها در زیر پوشش خود دارند. که امام از آغاز جریانْ مسئله توحید و علوم انسانی و فلسفه و عرفان و کلام را که بالاخره یک تمدّن مشترکی است، باب کردند.

آنها چون فکر می‌کردند درباره بازسازی ایران تخریب شده است، مطلبی برای ارائه کردن نداشتند. وقتی این پیام امام (رضوان الله علیه) برای جناب گورباچف خوانده شد و تقریباً این پیام تعلیم شد و نه تسلیم؛ بعداً که به ایشان داده شد، ایشان ماندند که در برابر این پیام چه کار بکنند!!

البتّه ادب بین‌المللی شأن محفوظ بود، یک. خود شخص جناب میخائیل گورباچف، یک انسان مؤدبی من او را یافتم، دو. گذشته از رعایت آن آداب بین‌المللی، شخص مؤدبی هم بود. لذا در کمال ادب با این پیام برخورد کرد. لکن چون نمی‌دانست که محتوای این پیام چیست، جواب نقدی نداشت. مرتّب فکر می‌کرد که جمله به جمله پاسخ بدهد.

البتّه در یک گزارش طولانی، به عرض ملّت بزرگوار ایران اسلامی رسید؛ همان آن دی ۶۷ که این پیام ارسال شد، گزارش هم داده شد به مردم بزرگوار ایران اسلامی (۹). جناب گورباچف لحظه به لحظه فکر می‌کرد تا این مطالب را پاسخ بدهد. امّا ادب را حفظ کرد، و احترام متقابل را حفظ کرد، ولی واکنشی ارائه نکرد.

واکنش غلط گورباچف به پیام امام (ره) و ارائه پاسخ مبتنی بر معرفت شناسی توحیدی

تنها یک واکنش سیاسی در پایان سخنانش بود؛ چون دید غافلگیر شد و جوابی هم ندارد برای گفتن این پیام، گفت: این یک نحوه دخالت در امور داخلی کشور ماست. بعد به ایشان گفت که جناب گورباچف! این هرگز دخالت نیست. از اعماق خاک شوروی تا اوج آسمان‌های این فلات در اختیار شماست و بود و کسی هم دخالت به این کارها ندارد. نه در زیر زمین خاکتان، نه در روی زمین، نه در آسمان تان! این پیام با جان شما کار دارد؛

آیا شما مثل یک درختی هستید که بعد از شصت یا هفتاد سال می‌پوسید و پژمرده می‌شوید و دیگر هیچ!؟ مرگ مثل این است که یک درخت می‌خشکد؟ یا مثل مرغ باغ ملکوتی هستید که چند روزی قفسی ساخته اند از تن تان؟ وقتی می‌میرید، این قفس تن می شکند و آن مرغ ملکوت پرواز می‌کند؛

شما هستید و اندیشه‌هایتان، شما هستید و اوصاف تان، شما هستید و عقائدتان، شما هستید و یافته هایتان. اینها هرگز معدوم نخواهد شد. جناب گورباچف! با اینها چه می‌کنید؟ این پیام راجع به جان شماست، راجع به کشور شما نیست. که آن را هم در کمال تأدّب گوش داد. البتّه در آن مراحل نهایی صورتش سرخ شده بود!! یعنی هیچ راهی نداشت برای نفی، چنین که راهی هم نداشت برای اثبات! ما هم امیدواریم خدا قلب او و قلب سائر افرادی را که موحّد نیستند، به توحید ناب روشن بکند إن شآءَ الله؛

(۱) سوره بقره / آیة ۵۵

(۲) کافی / جلد ۱ / صفحة ۳۲ بابُ صِفَهِ العِلمْ وَ فَضلِهِ وَ فَضلِ العُلَماء

(۳) سوره دخان / آیة ۱۸

(۴) سوره اعراف / آیة ۱۰۵

(۵) سوره نساء / آیه ۱۱ و آیة ۱۷۶

(۶) سوره توبه / آیه ۱۲۳ با تلخیص

(۷) سوره حجرات / آیة ۱۰

(۸) سوره اعراف / آیه ۶۵ و سوره هود / آیة ۵۰

(۹) اشاره به: کتاب آوای توحید / شرح پیام امام (ره) به گورباچف به قلم حضرت آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته) / طبع مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)

انتهای پیام/

منبع:مهر

کد خبر: 1086121

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =