به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ زمانی که زندگینامه سردار بزرگ کشورمان را میخوانیم، از این همه سال مجاهدت، رشادت، مبارزه و از جان گذشتن او تعجب میکنیم؛ مگر میشود که کسی بیوقفه و بدون استراحت، در تمامی میدانهای جنگ حضور موثر همراه با پیروزی داشته باشد و همه امنیتشان را مدیون او باشند؟ آری میشود و او کسی نیست جز حاج قاسم سلیمانی.
کاظم پدیدار، در گفتوگو با ایسکانیوز؛ ابتدا با اشاره به شروع جنگ تحمیلی صدام علیه ایران و نبود امکانات برای مقابله نیروهای کشورمان با عراقیها، گفت: ایران به عنوان کشوری که تازه انقلاب کرده و پیروز شده، وارد جنگ با صدامی شد که درحال پیادهسازی نقش جمال عبدالناصر به عنوان رهبر عرب بود. رزمندهها نیز خیلی با اطلاعات جنگ آشنا نبودند، ارتش هم مستاصل شده بود و عراق توانست کم کم قسمتی از ایران را اشغال کند.
وی اولین حرکت نیروهای رزمنده ایران را، ساختن افرادی دانست که تاکنون سابقه نظامی نداشتند و یادآور شد: این نیروها در جنگ آموزش دیدند، به تدریج از سرباز به فرمانده تبدیل شدند و به پیروزیهایی رسیدند.
همرزم شهید سلیمانی ادامه داد: یکی از فرماندهان داوطلب، شهید حاج قاسم سلیمانی بود که همزمان با مردم وارد جنگ شد و به دلیل وجود خلاقیت، ابتکار، انگیزه و ولایتمداری در او، موفق شد که فرماندهی گروهان، گردان، تیپ و در نهایت لشکر را به عهده بگیرد.
قصه قاسم سلیمانی بعد از جنگ، شروعی تازه بود
پدیدار، قصه قاسم سلیمانی را بعد از جنگ، شروعی تازه نامید و اظهار کرد: او همچنان پس از اتمام جنگ نیز فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان ماند و سیستان و بلوچستان هم به حوزه فرماندهی او افزوده شد تا برای سرکوب اشرار، معاندین، ضد انقلاب و قاچاقچیان مبارزه کند.
وی با توضیح اینکه همه لشکرها بعد از جنگ، یعنی در سال ۱۳۶۸، مامور به محافظت از یک قسمت از ایران شدند، گفت: مثلا لشکر ولیعصر خوزستان، مامور پاسداری از مرز ایران و عراق در جنوب کشور بودند و لشکر ۴۱ ثارالله کرمان به فرماندهی حاج قاسم نیز میبایست از مرزهای شرق کشور یعنی ایران، افغانستان و پاکستان حراست میکردند.
همرزم شهید سلیمانی افزود: حاج قاسم توانست در این برهه نیز، به خوبی وظیفه خود را به انجام برساند و اشرار را در مرزهای شرق کشور سرکوب کند، که همین موفقیتهای او موجب جلب توجه مسئولان مرکزی شد و در سال ۱۳۷۶، بنابر دستور مقام معظم رهبری، مسئولیت نیروهای قدس سپاه را برعهده گرفت.
پدیدار، ماموریت سپاه قدس را عملیاتهای برونمرزی یعنی در خارج از کشور معرفی کرد و متذکر شد: همزمان با ورود شهید سلیمانی به این مسئولیت، مشکلات زیادی در کشورهای منطقه به خصوص در اطراف خلیجفارس به وجود آمد که از ابتدا او را درگیر مسائل مختلف کرد.
وی به ورود حاج قاسم به جنگ بوسنیوهرزگوین، اشاره کرد و گفت: کسی از این ماموریت سپاه خبری نداشت و الحمدلله توانستند به نتایج خوبی برسند.
همرزم شهید سلیمانی بعد از مسئله بوسنیوهرزگوین بحث حمله طالبان به افغانستان را مطرح کرد و یادآور شد: طالبان در افغانستان قدرت گرفت؛ آمریکا نیز از طرف دیگر پس از حادثه ۱۱سپتامبر به این کشور حمله کرد. نیروهای انقلابی و مجاهد افغانستانی که در ایران بودند به سمت افغانستان رفته و به نوعی بهواسطه آمریکاییها، طالبان را شکست دهند.
پدیدار ادامه داد: نقش اصلی را در این موضوع حاج قاسم ایفا کرد و با نیروهایش توانست سران قبایل افغانستانی را با خود متحد و لشکرهای متعدد مردمی را برای مبارزه با طالبان بسیج کند. از طرفی نیروهای آمریکایی به دلیل اینکه حضور ایران در افغانستان را مخل انجام فعالیتهای خود میدانستند، خواستار خروج ایران بودند.
حضور حاج قاسم در جنگ ۳۳روزه لبنان و خورد شدن کمر اسرائیل
همرزم شهید سلیمانی پس از تعریف ماجرای افغانستان، بحث جنگ ۳۳روزه لبنان را پیش کشید و ابراز کرد: سردار در اینجا خودش مستقیم وارد عمل شد و از آنجا که ایران نیروهای زیادی در لبنان نداشت، حاج قاسم توانست یک تنه کمر اسرائیل را بشکند و همین باعث شد تا بعد از ۳۳روز عقبنشینی کرده و رفتند.
وی حضور حاج قاسم، رشادتها و شجاعتهای او در این جنگ را دلیلی بر مقاومت نیروهای حزبالله لبنان خواند و گفت: آنها به کمک شهید سلیمانی توانستند خودشان را نشان دهند و کاری کنند که رژیم صهیونیستی مفتضحانه شکست بخورد.
پدیدار افزود: من خود در این جنگ حضور داشتم و برای نخستینبار دیدم که چگونه با کمک حاج قاسم، اسرائیل از نیروهای حزبالله لبنان، طعم شکست را میچشد و این قضیه دلیلی بر دشمنی و کینهتوزی رژیم صهیونیستی و آمریکا از سردار سلیمانی شد؛ سپس او را تروریسم اعلام کرده و برای کشتنش تلاش میکردند.
نقش حاج قاسم در جنگهای غزه، فلسطین و عراق چگونه بود؟
همرزم شهید سلیمانی، شروع جنگهای ۲۲روزه و ۸روزه در فلسطین و غزه با اسرائیل را بعد از ماجرای لبنان به خاطر آورد و اظهار کرد: نقش و حضور حاج قاسم در این زمان نیز پررنگ بود، به عنوان فرمانده مجاهدین وارد کار شدند و دشمن را زمینگیر کردند؛ تمام این پیروزیهای اعراب بر صهیونیستیها برای اولین بار در حال رخ دادن بود.
وی با اشاره به بحث حمله آمریکا به عراق، پس از ماجرای فلسطین گفت: حاج قاسم به کمک سپاه بدر یعنی مخالفان و معارضان صدام که در آن برهه در ایران بهسر میبردند، توانست صدام را فراری دهد.
پدیدار همچنین خاطرنشان کرد: سردار سلیمانی توانست تمامی گروهها و اقوام عراقی را از جمله حکیمیها، صدریها، بدریها، کردها، سنیها و شیعهها را در انتخاب یک نخستوزیر همسو مانند نوری مالکی همنوا کند.
جنگ با داعش/ اگر حاج قاسم نبود، یقینا سوریه سقوط میکرد
همرزم شهید سلیمانی، ضمن بیان اینکه بعد از قضیه عراق، به مسئله بزرگ سوریه میرسیم، مطرح کرد: بنده این سعادت را داشتم که در میدان نبرد سوریه با داعش، در کنار شهید همدانی و سلیمانی حضور داشته باشم و باید بگویم که اگر حاج قاسم نبود، یقینا سوریه سقوط میکرد.
وی همچنین درباره اینکه سقوط سوریه، به معنای سقوط عراق سپس حمله داعش به ایران و شروع مصیبتهای فراوانی بود، گفت: هدف اصلی داعش، ایران بود و از رشادتهای حاج قاسم همین بس است که توانست به کمک شهید همدانی و راهندازی نیروهای بسیج مردمی و حزبالله در سوریه، این کشور درحال سقوط را نجات دهد، کشورهای منطقه و ایران را از خطر دور کند و افتخار بیافریند.
پدیدار، تدبیر حاج قاسم در مقابله با داعش، خفه کردن آن از سرچشمه یعنی سوریه و عراق نامید و متذکر شد: سردار این کار را در عراق به کمک ابومهدیالمهندس انجام داد. همین نقشهای او بود که باعث دشمنیهای آمریکا و در نهایت ترور دولتی و شهادتش شد، که همه ما را نیز داغدار کرد.
نحوه آشنایی حاج کاظم با حاج قاسم
همرزم شهید سلیمانی، با بیان اینکه در لشکر ۱۹ فجر استان فارس، مشغول به رزم بود، خاطرنشان کرد: با وجود اینکه من در لشکر دیگری بودم؛ اما چندین بار با لشکر ۴۱ ثارالله کرمان، به فرماندهی شهید سلیمانی عزیز، در عملیاتهای مختلفی همکاری داشتیم و بر دشمن میتاختیم. همان جا بود که من با حاج قاسم آشنا شدم و او را شناختم.
وی همچنین افزود: بنده در حدود بیست سالی که در جنگ تحمیلی و جنگهای بعد از آن در منطقه حضور داشتم، شخصیتهای مختلفی را به عنوان فرمانده درک کردم و در سال ۱۳۷۹، منتقل به نیروی قدس سپاه شدم و مستقیما با حاج قاسم کار میکردم. شهید سلیمانی بعد از عملیاتهای مختلفی در جنگ، تبدیل به یکی از پرافتخارترین فرماندهان ایران شد، خوب درخشید و کارنامه درخشانی از خود برجای گذاشت.
پدیدار با تشریح اینکه در یک برههای از عملیات والفجر۸، با لشکر خود(۱۹ فجر) در جناح چپ به همراه لشکرهای ۴۱ ثارالله و ۳۳ المهدی در جناح راست، به دشمن میتاختند، گفت: هم در این عملیات و هم در عملیات کربلای۵، بنده شخصا با نیروهای لشکر ثارالله و حاج قاسم همراه بودم.
همرزم شهید سلیمانی ضمن اشاره به خاطرات خود، یادآور میشود: شب بعد از یکی از عملیاتها در کربلای۵، پشت نهر جاسم، زمانی که حاج قاسم و نیروهایش توسط عراقیها محاصره شده بودند، یکی از گردانهای لشکر ۳۳ المهدی برای نجات آنها رفتند، این محاصره را شکستند و من خاطرم هست که گاهی از پشت بیسیم، صدایشان را میشنیدم.
کمی بیشتر از شخصیت حاج قاسم بدانیم
پدیدار درباره ویژگیهای شخصیتی منحصربفرد حاج قاسم اظهار کرد: او با وجود داشتن اقتدار، فرماندهی، دلاوری، شجاعت و بصیرت، که کسی نمیتوانست روی حرفش، حرفی بزند، در عین حال، متواضع، فروتن، بااخلاص و بیریا بود. به نوعی جمع اضداد را در خود جای داده بود، یعنی هم مقتدر و هم مهربان بود.
وی با بیان اینکه در زمان جنگ، آنچنان فشار کار و نبرد بر رزمندگان چیره میشد که گاهی از خدا طلب شهادت و اتمام این حجم از فشار را میخواستند، ادامه داد: میتوان گفت که خیلی از نیروها که بعد از جنگ شهید نشده بودند، توانستند یک استراحتی بکنند؛ اما برای حاج قاسم این فشارها بیشتر شد، به خصوص در سوریه، که او را خیلی خسته و مشتاق به شهادت کرده بود.
همرزم شهید سلیمانی همچنین افزود: با وجود این نقشهای تاثیرگذار حاج قاسم در مسیر رسیدن اهداف جمهوری اسلامی به مقصد خویش، متاسفانه گاهی بعضی از مسئولان به صورت علنی یا اکثرا غیرعلنی، به مخالفت با او میپرداختند.
پدیدار با اشاره به اینکه سپاه کمتر نیرویی مانند حاج قاسم، اینچنین کاریزماتیک و منحصربفرد را به خود دیده بود، گفت: این از لطف خداوند و اخلاص خودش بود. او عمرش را متواضعانه و مخلصانه پای انقلاب و نظام گذاشت، به همین دلیل خداوند، محبت سردار را در دل نیروهای سپاه و مردم قرار داد و به دست شقیترین افراد، صاحب مقام شهادت شد.
انتهای پیام/
نظر شما