به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)-افشین غلامی: انتخاب رابرت مالی به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران سروصدای زیادی در میان مخالفان و موافقان جمهوری اسلامی در آمریکا و شاید در ایران ایجاد کرد.
مالی یکی از اعضای ارشد و اصلی تیم باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین در گفتگوهای هستهای سال ۱۳۹۳ ایران با گروه ۱+۵ بود.
مالی ۵۷ سال سن دارد و پیش از این، مدیر عامل یک سازمان غیرانتفاعی بوده است.
او همچنین عضویت در شورای امنیت ملی و مشاور ویژه رئیسجمهور در امور داعش را در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما در کارنامه دارد.
انتشار نام رابرت مالی در گزارشهای خبری برای کاندیدای این پست، با انتقاد بسیاری از جمهوریخواهان و گروههای طرفدار اسرائیل در آمریکا مواجه شد. منتقدان مالی میگویند از آنجایی که او همواره عملکرد اسرائیل را در خاورمیانه سرزنش کرده، سیاستهای او در قبال ایران نرمتر خواهد بود که در نهایت این امر منجر به دادن امتیاز به ایران خواهد شد.
بر سر کار آمدن مالی برای گروههایی که خواهان پیشبرد دیپلماسی در روابط میان تهران و واشنگتن هستند، میتواند خبر مهمی باشد.
از سویی دیگر میتوان گفت کانونهای قدرت در داخل آمریکا و حتی لابیهای اسرائیلی در آمریکا که هر نوع مصالحه با تهران را به زیان خود میبینند، بایدن را آسوده نخواهند گذاشت.
بااین حال سوال این جاست که آینده برجام چگونه خواهد بود؟ بایدن قرار است چه سیاستی را در پیش گیرد؟ دولت آینده ایران چه خواهد کرد؟ نقش کشورهای منطقه در این بین چه خواهد بود؟
به نظر لازم است این موضوع در سه سطح بررسی شود، ابتدا باید از سطح کلان به تغییر دولت آمریکا و رویکرد جدید کاخ سفید به ایران نگاه کرد.
باید گفت دکترین سیاست خارجی آمریکا بازگشت به استراتژی سابق واشنگتن یعنی رهبری آمریکا در روابط بینالملل بجای استراتژی تجدیدنظرطلبی در دوره ترامپ است که او هدف سیاست خارجی آمریکا ماموریت ایالات متحده را ژاندارمی جهان نمیدانست.
با این وصف، هم بایدن و هم وزیر جدید امور خارجه این کشور به صراحت بر این موضوع تاکید کردند و هدف اول ایالات متحده را بازگشت به راس امور و تقویت رابطه با اروپا و متحدین سابق این کشور عنوان کردند که در دوره ترامپ جایگاه آمریکا تقلیل یافته بود و روابط آمریکا با متحدین دیرینهاش به سردی گراییده بود.
در این سطح پرونده هستهای جمهوری اسلامی یکی از مهمترین بحثهایی است که میان آمریکا و شرکای سیاسی اروپایی اش دنبال می شود.
دولت بایدن در قضیه برجام رویکرد مجزایی هم نسبت به دوران اوباما و هم نسبت به دوران ترامپ در پیش خواهد گرفت، چرا که شرایط تغییر کرده و دو طرف از توافقات عدول کردهاند (ایران پس از یکسال صبر راهبردی در پنچ گام تدریجا برخی تعهداتش را متوقف کرد) و ایران غنیسازی اورانیوم را به سرعت شروع کرده و همین موضوع پرونده حقوقی طرفین را تحت الشعاع قرار میدهد.
لذا تلاش آمریکا و اروپا پیدا کردن راهکاری برای حل و فصل این مسئله خواهد بود، منتهی با شرایط جدید و با در نظر گرفتن نقش ایران در اتفاقات منطقهای به نحوی که اینبار بر سر قدرت راهبردی ایران در منطقه و توانمندی موشکی جمهوری اسلامی هم بحث به میان میآید.
در سطوح میانه آمریکا تلاش میکند، دوباره از سیاست بالانس قدرت در خاورمیانه بهره ببرد و به دنبال کاهش تنش در خلیج فارس باشد.
با توجه به آن که ترامپ پرونده سنگین آشتی اعراب و اسراییل را توانست پیش ببرد، این میراث در دوره بایدن نیز دنبال میشود و اعراب و اسراییل به سمت کاهش تنشها حرکت میکنند.
منتهی در این میان هم عربستان و هم اسراییل به شدت از شروع دوباره مذاکرات میان آمریکا و ایران خشمگین هستند و سعی خواهند کرد از طرق مختلف بر این گفتگوها تاثیر بگذارند مگر آن که بایدن بتواند در گفتوگوها با ایران، تضمینی به آن دو دهد.
برای عربستان گسترش فعالیتهای نظامی ایران در منطقه و بهویژه حمایت از حوثیها و ارتقای توان موشکی خطری استراتژیک محسوب میشود و انتخاب دوباره ترامپ گامی برای منزوی کردن هر چه بیشتر اقتصاد ایران و کاهش قدرت نظامی محسوب می شود که اینک با روی کار آمدن بایدن، سیاست فشار حداکثری و اجماع منطقهای علیه ایران تا حدی جای خود را به نقشآفرینی هر کدام از بازیگران در بازی قدرت آمریکا در منطقه میدهد.
در سطوح خرد باید گفت جمهوری اسلامی سیاست تقابل و مذاکره را به عنوان دوگانهای که همیشه از آن استفاده کرده، دنبال میکند و مذاکره در چهارچوب برجام را ادامه میدهد.
با توجه به آن که این دولت به اواخر دوره خود نزدیک میشود، سعی میکند در همان قالب و چهارچوب توافق برجام سیاست ورزی کند و تصمیمات سخت و سنگین را برای دولت آینده بر جای بگذارد.
آنچه که از فضای سیاسی داخلی به گوش میرسد، اصولگرایان شانس بیشتری برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری در اختیار دارند و اگر درصد مشارکت در انتخابات کاهش یابد، شانس اصولگرایان برای پیروزی در انتخابات بیشتر خواهد شد.
جریان اصولگرایی هم اهل مذاکره است منتهی چهارچوب فکری آنها در قالب مذاکره متفاوت از اصلاحطلبان-اعتدالگرایان است.
با توجه به آن که اصولگرایان از همان روز اول برجام را وصله ناجوری میدانستند؛ اما توافق برجام را یک امر واقع میدانند و سعی خواهند کرد، هر توافق جدیدی حول این توافق امضاء شده انجام بپذیرد.
در خاتمه آنکه، برای اصولگرایان توافق بر سر توان موشکی و حضور در سوریه، یمن، عراق و لبنان یک امر کاملا راهبردی و ایدئولوژی است و عدول از آن امکانپذیر نیست مگر به صورت محدود با آمریکا و غرب به این توافق برسند که در قبال رژیم صهیونیستی رویکرد نرمتری در پیش گیرند.
* کارشناس مسائل بین الملل
نظر شما