به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، نشریه «نشنال اینترست» در تحلیلی به قلم «محمد ایوب» به بررسی آثار توافق جامع ایران و چین پرداخته و به تبعات آن برای ایالات متحده آمریکا اشاره میکند. به اعتقاد این تحلیلگر آمریکایی، توافق ایران و چین آثار بسیار مثبتی به ویژه در حوزه اقتصادی برای ایران دارد و میتواند در بلند مدت موجب رهایی از فشارهای غرب بر ایران شود. وی ضمن اشاره به برخی امتیازات دو کشور بیان میکند که این توافق به منزله پیامی از سوی ایران به آمریکاست که نشان میدهد این کشور گزینههای اقتصادی و استراتژیک دیگری نیز دارد و برای حفظ نظام و منافع ملی خود، نیازی به اتکا به آمریکا و اروپا ندارد.
البته این تحلیلگر آمریکایی در بخش دیگری از تحلیل خود اظهار میکند که با وجود امتیازات دو کشور از توافق مذکور، به دلیل پیچیدگی موجود در روابط چین و آمریکا و وابستگی اقتصادی این کشور به ایالات متحده، احتمالا چین اجازه نخواهد داد که ارتباط با ایران مانع بهم خوردن روابطش با آمریکا شود. «محمد ایوب» همچنین با اشاره به روابط اقتصادی خوب چین با عربستان سعودی و امارات متحده عربی، استدلال میکند که احتمالا چین حاضر نخواهد شد روابطش با دو کشور مذکور دچار مشکل شود.
مشروح تحلیل مذکور بدین شرح است:
چین و ایران اخیرا توافقنامه استراتژیکی را امضا کردهاند که قرار است به مدت ربع قرن ادامه پیدا کند. برخی از ناظران بر این باورند که این [توافق] میتواند یک تغییر دهنده بازی در خاورمیانه باشد و با هزینه ایالات متحده، جای پای محکمی برای چین در منطقه فراهم کند. همچنین گفته میشود که توافقنامه مذکور اهرم فشار ایران را در مذاکرات با دولت بایدن در خصوص احیای «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) افزایش خواهد داد. ضمنا ادعا میشود که این توافقنامه در بلند مدت فرصتی را برای ایران فراهم میکند تا بتواند خود را از چنگال اقتصادی و استراتژیک ایالات متحده و متحدانش که در حال خفه کردن اقتصاد این کشور و محدود کردن نفوذ سیاسی فزاینده آن در خاورمیانه است را رهایی بخشد.
این توافقنامه از سال 2016 مورد بحث بود اما امضای آن به دلیل نگرانیهای ایران مبنی بر تاثیر منفی بر روابط ایالات متحده و ایران و آثار مخرب احتمالی آن بر اجرای مفاد برجام و درخواست این کشور برای لغو تحریمها، به تأخیر افتاد. خروج دونالد ترامپ -رییس جمهور پیشین آمریکا- از توافق هستهای و اعمال مجدد تحریمهای شدیدتر آمریکایی و همچنین اقدامات دولت بایدن در مورد بازگشت به توافق، ایران را متقاعد کرد که اکنون زمان آن است که به واشنگتن نشان دهد که این کشور گزینههای راهبردی و اقتصادی دیگری برخوردار است که دیگر نمیخواهد آنها را در حالت تعلیق قرار دهد.
در حالی که جزئیات توافقنامه چین و ایران هنوز علنی نشده است، اما به طور کلی تصور میشود که این توافقنامه نسبت به پیشنویس هجده صفحهای که سال گذشته توسط نیویورک تایمز منتشر شد، تغییر نکرده باشد. بر اساس پیشنویس مذکور، چین طی بیست و پنج سال آینده 400 میلیارد دلار در دهها زمینه از جمله بانکداری، مخابرات، بنادر، راهآهن، مراقبتهای بهداشتی و فناوری اطلاعات در ایران سرمایهگذاری و در ازای آن تامین منظم نفت خود را با تخفیفهای شدید در آن دوره را تضمین خواهد کرد. علاوه بر این، به گفته نیویورک تایمز، پیش نویس شامل مقررات مربوط به گسترش همکاریهای نظامی و تحقیقات مشترک و توسعه سلاحها و همچنین همکاری اطلاعاتی است.
اگرچه این [توافق] اعلام نظر قاطع و ابزار خوبی برای ارسال پیام است، اما باید دید که چقدر از برنامه بلند پروازانه آن در طول بیست و پنج سال آینده به اجرا در خواهد آمد؛ به ویژه اینکه سیاستهای پکن و تهران در یک خلا انجام نمیشود و تحت فشار عناصر و اهرمهای مختلف قرار دارد. واضح است که این توافقنامه برای چین با «ابتکار یک کمربند و یک راه» ارتباط دارد و این فرصت را برای ایران فراهم میکند تا این کشور را محکم در محدوده «ابتکار یک کمربند و یک راه» چین قرار دهد. این [توافق] همچنین ابزاری برای ارسال پیام به واشنگتن است که پکن از نفوذ در مناطق استراتژیک مورد نظر آمریکا نمیترسد.
برای ایران، این توافق راهی برای فرار از تلاش آمریکا برای مهار اقتصادی و استراتژیک این کشور است. این امر به ویژه در مقطع زمانی فعلی برای ایران مهم است؛زیرا تهران و واشنگتن درگیر یک تکاپوی پیچیده در مورد احیای برجام هستند و هر دو منتظرند ببینند چه کسی اول پلک میزند. ایران که مورد حمایت چین و روسیه –از امضاء کنندگان برجام- استدلال میکند از آنجایی که ایالات متحده تعهد خود را در قبال توافق به طور یک جانبه لغو کرد، ابتدا باید به توافق برگردد و همه تحریمها را لغو کند؛ سپس میتواند انتظار داشته باشد که ایران به تعهدات هستهای منطبق بر برجام بازگردد. یالات متحده اصرار دارد که ایران قبل از آنکه واشنگتن در فکر رفع تحریم ها باشد، ابتدا باید محدودیتهای اعمال شده توسط برجام را اجرا کند. فشار داخلی از داخل کنگره و خارج از آن بر عدم تمایل دولت بایدن برای انجام اولین گام میافزاید. تهران توافقنامه استراتژیک چین و ایران را راهی برای تقویت موقعیت چانهزنی خود در قبال ایالات متحده میداند و تظاهر میکند که ایران گزینههای اقتصادی و استراتژیک دیگری نیز دارد و برای حفظ نظام و منافع ملی خود، نیازی به اتکا به آمریکا و اروپا ندارد.
با این حال، توسعه روابط این دو کشور با محدودیتهای عمدهای روبرو است که نه چین و نه ایران نمیتوانند آن را نادیده بگیرند.
باوجود تنشهای فی مابین چین با ایالات متحده در برخی موضوعات استراتژیک -به ویژه در مورد منطقه هند-اقیانوس آرام- این کشور محصور در شبکهای از وابستگی اقتصادی به ایالات متحده است و اگر حمایت از ایران را مغایر منافع خود ببیند، از افزایش بیش از حد آن منصرف خواهد شد. علاوه بر این، پکن تمایلی به رویارویی استراتژیک با ایالات متحده در خاورمیانه نخواهد داشت؛ زیرا این امر میتواند تنشهای دو جانبه را در سراسر جهان به ویژه در دریای چین جنوبی افزایش دهد. ضمن اینکه، چین دارای منافع عمده اقتصادی در خلیج [فارس] است. دو دشمن اصلی ایران در منطقه -یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی- تامینکنندگان عمده نفت چین هستند و پکن نمیخواهد رابطش با آنها را به قیمت روابط خود با ایران خراب کند. لازم به ذکر است که وزیر امور خارجه چین در سفری که منجر به امضای توافقنامه استراتژیک در تهران شد، از ریاض و ابوظبی نیز بازدید کرد.
در نهایت میتوان تحلیل کرد که ایران علاقه دارد برجام را احیا کند و واشنگتن و متحدان اروپایی خود را به لغو تحریمهای اقتصادی سوق دهد؛ زیرا [ایران] به منظور بهبود و رونق اقتصادی خود، اساسا به ایجاد روابط اقتصادی با آنها به ویژه در حوزههای تجارت، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و انتقال فناوری نیاز دارد. گشادهدستی چین که میتواند به هزینههای طولانی مدت از جمله از دست دادن درآمدهای نفتی نیز منجر شود، نمیتواند در بلند مدت آنچه که روابط با غرب برایش به ارمغان میآورد، از رابطه با ایران به دست آورد.
چین و ایران هر دو علاقه دارند روابط دوجانبه خود را ایجاد کنند تا بتوانند اهرم فشار بیشتری را برای ایالات متحده فراهم کنند. هر چند که چنین ملاحظاتی محدودیتهای ذاتی نیز به دنبال دارد و به خودی خود نمیتواند به عنوان پایهای برای یک رابطه استراتژیک پایدار عمل کند. با این وجود، ممکن است ملاحظات کوتاه مدت نتایج طولانی مدت ایجاد کند و عادت به همکاری بتواند زندگی جدیدی را ایجاد کند. به همین دلیل مهم است که واشنگتن توافق استراتژیک چین و ایران را مورد توجه قرار دهد و این واقعیت را بپذیرد که وقتی ایران کاملا به توافق هستهای پایبند بود، این آمریکا بود که از آن خارج شد؛ لذا آمریکا باید بدون تأخیر و بدون اصرار بر پیش شرطها به برجام بازگردد.
انتهای پیام/
نظر شما