به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)،امیر کریمی(کارشناس و تحلیلگر فوتبال)؛ بدون مقدمه به اصل موضوع بپردازیم. آقای مجیدی کوبیدن مشت روی میز در کنفرانس خبری و بیان جمله ای که در هر شرایط تیم شما خواهد برد، این یعنی نشان از عزم راسخ یک تیم برای بردن و احیانا درس گرفتن از باختهای احتمالی و ساختن پلی از آنها برای برد این یعنی میخواهی بمانی و بجنگی. این یعنی خارج از فضاها و بهانه های معمول و اپیدمی شده در فوتبال ما. این یعنی وارد شدن به یک فضای کلنجار و کشمکش، اصلا قشنگ نیست که معاون ورزش یک مربی را در لفافه به چالش بکشد اما این خیلی زیباست که مجیدی بماند و حقانیت از جنس فوتبالی خود را به اثبات برساند. البته به این موضوع هم باید پرداخت که امثال مددی واقعا راضی به رفتن مجیدی هستند؟ اگر جواب بله هست پس آوردنش بهر چه بود؟ شاید باید پای حرف آنها هم نشست، اصلا قبل از جنگ چرا مدیران و مربیان با هم سنگها را وا نمی کنند، شاید ریشه در نگاهها و تفاوت ها باشد، تفاوتی از شکل اسطوره و مدیران دولتی.
پخته تر از قبل
خیلی وقت بود توصیفات زیادی از فرهاد مجیدی میشنیدیم. مخصوصا خارج از فضای فنی و برد و باخت. حالا اما باید تعریفی از یک سکاندار در یک تیم کرد چرا که اوست که فرمان یک کشتی را در موج های دریای فوتبالی در دست دارد، یک تیم احتیاج به ناخدایی دارد شجاع و گاهی ساختار شکن. برای فوتبالی که در بهترین شرایط برنامه ریزی برگزاری بازی های آن به این صورت هست که می بینیم و برای فوتبالی که برق بهترین استادیوم آن برای چندمین بار در حین پخش زنده می رود به زبان ساده باید پوست کلفت تر بود، سرسخت تر و جنگجوتر.
تفاوت
در تفاوتهای دوران مربیگری با بازیگری بارها گفته ایم و نوشته اند، در این رابطه همین بس که سرنوشت یک تیم و هوادارانش به تصمیمات و تفکرات سرمربی بستگی دارد. مجیدی خیلی زودتر از موعد به نظر مفتخر به نشستن روی صندلی سرمربیگری تیم استقلال شد و این را باید به حساب محبوبیت او در بین استقلالیها دانست. ولی تحلیل بعضی از کارشناسان از برخوردها و رفتارهای او در مقاطع گذشته سرمربیگری او عدم پختگی وی بود بعلاوه زودرنج بودن او از مشکلات اپیدمی موجود در این سبک تیمها. مجیدی نشان داده که گرفتن تصمیمات خلق الساعه ید طولایی دارد، از رفتنهای ناگهانی گرفته تا باقی موارد. تکرار میکنم بررسی شخصیت تاثیر گذار یک سرمربی را در دست بررسی داریم نه صرفا بار فنی او. اما در مورد مبحث بالا می توان بهترین مثال را همین سال گذشته دانست جاییکه شاید کمی با خویشتن داری او میتوانست کمی با پختگی ناشی از تجارب فوتبالی خود جام حذفی را به نام خود و استقلال کند. شاید و شاید، هنوز هفته قبل بازی فینال حذفی سال پیش از ذهن فوتبالی ها پاک نشده باشد، اتفاقا خیلی از هواداران استقلال هم به نوعی دچار کدورت ذهن باشند که اگر فرهاد می ماند و یک هفته تحمل می کرد، قطعا یک جام به افتخارات قبلی این تیم اضافه می شد و حداقل آبی بود روی آتش زبانه کشیده سختیهای هواداران استقلال.
تغییرات
تمام حرفهای بالا غرض از این موضوع بود که فرهاد استقلال حالا به نظر میرسد تغییر کرده، شاید اگر همین یک سال پیش بود و کشمکش با علی نژاد رخ می داد، با این اتفاقات او شبانه استعفا داده و یا حداقل درخواست جدایی را داده بود، اما حالا مجیدی سیگنالهایی از شکل ماندن، ساختن، جنگیدن را به استقلال میدهد، پالس هایی از جنس موفقیت احتمالی ، ساختن یک تیم ، ایجاد ساختار و رفتن برای روزهای خوب استقلال، بدون بهانه، بدون گله، بدون فرافکنی. هرچند تمام اینها جزو لاینفک فوتبال ما شده، فرقی ندارد آن تیم قهرمان باشد یا نباشد، در جدول بماند یا بیفتد، در هر صورت این تعریف و کشمکشها متاسفانه جزیی از فوتبال ماست. بله آقای مجیدی دقیقا حق با شماست استقلال جزو آن دسته تیمهایی هست که در روزهای سخت و سخت تر هم باید برنده به رختکن برود، اتفاقا مشت شما دقیقا مصداق همان تلنگری بود برای شاگردان شما در این تیم که ناکارآمدی های خود را پشت سنگر بهانه و توجیه پنهان نکنند، بله دقیقا آقای مجیدی، دقیقا.
انتهای پیام/
نظر شما