ادورادو کامپانلا در فارین افرز نوشت: در حالی که سیاستمداران اروپایی در تقلا هستند تا اقتصاد این قاره را از نابودی نجات دهند،باید با یک مسئله دیگر نیز دست و پنجه نرم کنند.موضوعی که می تواند منجر به ایجاد بحرانی عظیم تر شود.اروپا در حال حاضر مشکل کمبود نیرو نخبه دارد.بیش از 27 درصد شغل هایی که سالانه در اروپا ایجاد می شوند،خالی می مانند.به چه دلیل؟به دلیل این که کسی برای تصدی این شغل ها یافت نمی شود.تا سال 2020،تنها در بخش الکترونیک،شاهد کمبود 900 هزار نیروی حرفه ای خواهیم بود.آلمان نیز در بخش های علوم،مهندسی،ریاضیات و تکنولوژی دچار کمبود نیرو خواهد بود.چیزی در حدود یک میلیون شغل.

به گزارش ایسکانیوز، فارین افرز در ادامه نوشت: برخی از سیاستمداران متوجه این بحران خفته شده اند.برخی از آن ها بارها اعلام کرده اند که این کمبود افراد حرفه ای برای تصدی مناصب مهم،در نهایت به وجهه اروپا ضربه خواهد زد و این قاره برای پیشرفت به مشکل برخواهد خورد.با این حال راه حل این سیاستمداران بسیار اشتباه است و می تواند به بدتر شدن اوضاع کمک کند.آن ها سیاست هایی را به اجرا در آورده اند تا به واسطه آن قوانین مهاجرت را آسان کنند.به این امید که خارجی های تحصیل کرده به امید کسب این شغل ها به اروپا بیایند.اما چرا هیچ کدام از آنها در صدد تشویق جوانان اروپا برای بازگشت نیستند.بازگشت از مهاجرت باید اولویت اول بروکسل باشد.

می توانیم بگوییم اروپا با مشکل فرار مغز ها مواجه است.از آن زمانی که اتحادیه اروپا تشکیل شد و یورو وارد بازار ها شد،بیش از آن که افرادی وارد قاره اروپا شوند،اقدام به ترک ان کرده اند.در سال های قبل از شروع بحران مالی، 15 کشور عضو این اتحادیه بودند.هر کدام از آن ها سالانه به طور میانگین 120 هزار نفر کارگر تحصیل کرده ر ا از دست داده اند.بیشتر آن ها جذب ایالات متحده شدند.به عنوان مثال می توانیم به ایتالیا اشاره کنیم که از سال 2000 تا 2008 بیش از 1.5 میلیون کارگر حرفه ای خود را از دست داد.بسیاری از آن ها افرادی با توانایی های بسیار بالایی بوده اند.

کشورهایی مانند ایرلند،ایتالیا،یونان،پرتغال و اسپانیا که بیشترین ضربه را از بحران مالی خوردند،در این زمینه نیز پیشتاز بودند.بسیاری از تحصیلکردهای ساکن این کشور به امید یافتن موقعیت های مطمئن تر و بهتر وطن خود را ترک کرده اند.به عنوان مثال به طور میانگین سالانه  صد هزار کارگر حرفه ای پرتغال را ترک می کنند.بسیاری از آن ها به آمریکا مهاجرت نمی کنند و آفریقا و آمریکای جنوبی را به عنوان مقصد خود انتخاب می کنند.

در راه حلی دیگر برای جبران کمبود نیرو کار،اتحادیه اروپا با تقلید از ایالات متحده طرحی به نام بلو کارت را به اجرا گذاشت.طرحی درست همانند گرین کارت آمریکا به منظور جذب مهاجران با استعداد.تلاش اروپا به منظور جذب بیست میلیون مهاجر خارجی بود تا از آن ها در شغل های مهندسی،استراژیک و بیوتکنولوژی استفاده کند.با این حال نتایج خجالت آور بودند.در طول سال 2012 و 2013،تنها 20 هزار نفر موفق به دریافت این بلوکارت شدند.

امید کمی برای تغییر محسوس این آمارها در آینده نزدیک وجود دارد.حتی اگر اقتصاد اروپا نیز به ثبات برسد،مهاجرین با استعداد به احتمال زیاد مناطق جدیدی را برای مهاجرت خواهند یافت.شرایط حال حاضر اروپا باعث ظهور جنبش ها و احزاب پوپولیست و راست گرا شده است.

به همین دلیل است که سیاستمداران اروپایی باید شرایط را برای بازگشت اروپاییان مهیا کنند.در این دوران بحران های اقتصادی، بازگشت این افراد می تواند یک پیروزی بزرگ برای اتحادیه اروپا باشد.به علاوه به لحاظ اقتصادی نیز بسیار به صرفه تر است.این افراد وابستگی روحی زیادی به سرزمین اروپا دارند،در صورت بازگشت آن ها احساس مسئولیت بیشتری برای پیشرفت جامعه خود خواهند کرد. اما در مقابل مهاجرین وابستگی بسیار کمی به اروپا دارند و علاقه ای به درگیری در مسائل سیاسی ندارند.در همین حال اکثریت قاطع آن ها قسمت عمده ای از درآمد های خود را برای خانواده های خود ارسال می کنند که موجب خروج پول از اروپا می شود.

سیاستمداران اروپایی باید قوانینی را تصویب کنند که موجب جذب اروپاییانی شود که این قاره را ترک کرده اند.باید به آنها معافیت های مالیاتی و خدمات اجتماعی تعلق بگیرد و تسهیلاتی ویژه برای ورود به بازار کار برای آنها مهیا شود.در همین حال برای کاهش هزینه ها،این سیاست ها تنها باید به قشر مشخصی از مهاجرین تعلق بگیرد.به عنوان مثال مهندسین،دانشمندان و برنامه نویسان کامپیوتری با سنی کمتر از 40 سال.به این دلیل که این افراد بیشتر از بقیه استعداد ایجاد شغل های جدید و شرکت های تازه را دارند، آن ها هستند که با ایده های خود می توانند اقتصاد را متحول کنند.

با این حال باهوش ترین و با استعداد ترین این مهاجران،به همین راحتی ها حاضر به بازگشت نخواهند شد.آن ها باید مطمئن شوند که بهترین فرصت ها و تسهیلات در اختیار آن ها قرار خواهد گرفت.این ها نیازمند تحول در بنیان و ساختار اقتصادی اتحادیه اروپا هستند.سیاستگذاران اروپایی باید موانع را از سر راه این افراد بر دارند.باید شرایط لازم برای آن ها در انستیتو ها و دانشگاه ها فراهم شود تا به راحتی تحقیقات خود را ادامه دهند.اروپا نباید از تغییرات بترسد.باید از ان ها استقبال کند.

تعامل با خارج اروپا به طور مشخص به مقابله با چالش های اقتصادی این قاره کمک نمی کند.دو دلیل وجود دارد که کشور های عضو اتحادیه به طور مساوی از مزایای بازگشت از مهاجرت بهره مند نمی شوند.مسلما کشور های ثروتمندی که شرایط بهتری دارند و می توانند موقعیت های بهتری را مهیا کنند، مقصد اول مهاجرین احتمالی خواهند بود.اگر جنوبی ها تصمیم به بازگشت بگیرند، به نظر شما به همان جنوب باز خواهند گشت؟ یا شمال را مقصد خود بر می گزینند.

دلیل دوم، به وجود آمدن بحران ها و درگیری های اجتماعی خواهد بود.آنها که از کشور نرفته اند،در مقابل آنان که باز می گردند واکنش نشان خواهند داد.آن ها به هیچ وجه از این که ببینند آنان که کشور را در هنگام بحران ترک کردند،حال قرار است بازگردند و بهترین موقعیت ها را کسب کنند.به هیچ عنوان خرسند نخواهند شد.این وظیفه بر دوش سیاستمداران اروپا است که تعادل و توازن را ایجاد کنند و از بوجود آمدن فاصله طبقاتی جلوگیری کنند.

در نهایت اروپاییان باید متوجه شوند که تغییرات رادیکال نمی تواند مشکلات این قاره را حل کند. بازگرداندن این مغز های فراری به میهن کار آسانی نخواهد بود.اما اروپا چاره دیگری ندارد.در غیر این صورت افراد با استعداد بدون در نظر گرفتن پاسپورتی که در دست دارند،اروپا را از لیست خود حذف خواهند کرد.
کد خبر: 115916

وب گردی

وب گردی