پولیتیکو نوشت: جنگ اوکراین دیگر درباره اوکراین نیست.این بحران روسیه را تغییر داده است.این چیزی است که رهبران اروپایی و دیپلمات ها به آن باور دارند:ولادیمیر پوتین و دولت او با سوء استفاده از اوضاع جهان بنیان دیکتاتوری امپریالیستی خود را در مسکو مستحکم کرده است.در میان آنان که باور دارند در آینده روسیه تحرکات بیشتری را در اروپا سازماندهی خواهد کرد و موجب بر هم خوردن ثبات قاره کهن خواهد شد،وزیر خارجه سابق لهستان است.کسی که از سال 2007 تا سپتامبر سال جاری این وظیفه را بر عهده داشت.

به گزارش ایسکانیوز، پولیتیکو در ادامه نوشت: او می گوید:"به نظرم رژیم روسیه از زمان تصرف کریمه دچار تغییر و تحول بسیار شده است."سیکورسکی در ادامه مصاحبه اش با "پولیتیکو" می افزاید:"آن موقع، زمانی بود که همگان سر های خود را برگرداندند و به حقیقت پی بردند.ما ناپلئون پس از اتریش را دیدیم.این هیتلر پس از سقوط پاریس است.زمانی که همه چیز در دستان ولادیمیر پوتین قرار گرفت."

سیکورسکی یکی از پر افتخارترین افراد بروکسل است.او یکی از کسانی است که سهمی بسزا در شکل دادن به اتحادیه اروپا داشتند.اظهارات او در مورد روسیه همواره مورد توجه رسانه ها بوده است.او که اکنون در پارلمان لهستان خدمت می کند،اعتقاد دارد غرب به حدی درگیر بحران اوکراین شده است که هیچ توجهی به مسائل مهمتر در مناطق شرقی تر ندارد.

ظهور یک نئو-امپریالیسم

طرفداران سیکورسکی در اقلیت هستند و نمی توان گفت او تنهاست.افراد قدرتمند در روسیه، هر روزه چهره های بیشتری  را می بینند که شاید تاریکی را به روسیه بیاورند.زمانی لیبرال ها،طرفداران رابطه با غرب و آزادی خواهان در اطراف پوتین حرکت می کردند و به او مشاوره می دادند.اما امروز آن ها جایگاهی در کرملین ندارند.پوتین هر روز بیشتر به مقامات اطلاعاتی و نظامی نزدیک می شود.برخی از دیپلمات های اروپایی این سوال را مطرح می کنند که آیا پوتین هنوز حرف آخر را می زند یا نه.یکی از منابع در کرملین می گوید:"حلقه افراد نزدیک به پوتین هر سال کوچک تر می شود.اکنون کار به جایی رسیده که او به سخنان هیچ کس جز اطلاعاتی ها و ارتشی ها گوش نمی دهد.

ترس بار دیگر به مسکو بازگشته است.بسیاری از مقامات روسی از ترس شنود، دیگر از گوشی های هوشمند استفاده نمی کنند و تلفن های دست و پا گیر و قدیمی را جایگزین کرده اند.زمانی که می خواهند چیزی بگویند نیز باطری را از جایش خارج می کنند تا از خاموشی گوشی اطمینان حاصل کنند.برخی از آن ها فکر می کنند سازمان های اطلاعاتی بیست و چهار ساعته آن ها را کنترل می کنند.

اداره وزارت دفاع توسط سرویس های اطلاعاتی

وزیر خارجه سابق سوئد نیز همانند سیکورسکی فکر می کند.در نظر او اقدامات پوتین در اوکراین که با بهانه های ناسیونالیستی آغاز شد،شور و حال ملی گرایانه را بین مردم افزایش داده است و این بهترین بهانه برای غصب بیشتر قدرت بوده است.اما نمی توانیم از قدرت عظیم پوتین و این حکومت مطمئن باشیم.همان طور که اکنون احساس می کنیم کرملین بر هر چیزی اشراف دارد،این نظام به راحتی می تواند فرو بریزد.آن ها هیچ ایداه ای ندارند که جهان به چه سمتی خواهد رفت و آینده چه راز هایی با خود خواهد داشت.رژیم سیاسی روسیه بنیانی ضعیف دارد.در حال حاضر آن طور که به نظر می آید ارتش بیشترین سود را از وقایع اخیر برده است.این به این خاطر است که آن ها هر آن چیز را که می خواستند در یافت کرده اند.

در حالی که کرملین امن و امان است ،سرویس های امنیتی در خارج دیوار های کرملین به شکار مخالفان حکومت مشغول اند.هیچ اپوزیسیون قدرتمندی اصل رژیم را تهدید نمی کند.رهبران اصلی اعتراضات از کشور فرار کرده اند،آنان نیز که مانده اند یا زندانی هستند یا تحت کنترل اند.آن مردمی که سال 2011 خیابان های مسکو را به تسخیر خود در آوردند،اکنون از کشور مهاجرت کرده اند.آنان نیز که ماندند احتمالا در سال های آینده به مهاجرین می پیوندند.

ترسی در میان مردم وجود دارد که دولت مخالفان باقی مانده را تشویق به مهاجرت می کند.در حال حاضر چهار میلیون نیرو ارتش و پلیس نمی توانند به هیچ وجه کشور را ترک کنند.یکی از منابع آگاه گفت:"آن ها دارند مرز ها را می بندند."

حتی میلیاردر ها نیز در این ترس سهیم هستند.دستگیری یکی از میلیاردر های مخالف پوتین که به خاطر استقلال و سخنان خود معروف بود،ترس آن ها را دو چندان کرده است.روسیه دیگر نمی خواهد تمام تلاش خود را معطوف رشد اقتصادی کند.آن ها الگوی ایران را به چین ترجیح می دهند.آنها برای احساسات ملی گرایانه اهمیت بیشتری قائل اند، تا اقتصاد.

پوتین بلافاصله پس از روی کار آمدن،تلویزیون ملی روسیه را به کنترل خود در آورد.با این حال هیچ کدام از خبرگزاری ها و شبکه ها به دولت تعلق نداشتند و سطح سانسور روزنامه نیز بسیار پایین بود.با این حال این اوضاع تغییر کرده است و تلویزیون ملی روسیه تبدیل به دستگاه پروپاگاندا و دروغ پراکنی کرملین تبدیل شده است.

دولت قوانین جدیدی برای تسهیل کنترل مردم تصویب کرده است و تحقیقات علمی گسترده ای را برای پیشرفت سیستم های نظارت و جاسوسی آغاز کرده است.بسیاری از روزنامه های کشور در معرض تعطیلی هستند و مردم از این می ترسند که فیسبوک،اسکایپ و توییتر نیز در معرض فیلتر شدن باشند.

در بروکسل بسیاری تصور می کنند دلیل اصلی پوتین برای یورش به اوکراین، ترس از جهانی سازی بود.او تصور می کرد اینترنت و قدرت گرفتن  طبقه متوسط جامعه تهدیدی علیه حکومت او هستند.اما در حقیقت او خود را همانند گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی می بیند.در نظر او گورباچف یک احمق بود و پس از تسلیم در برابر غرب،در مقابل اتوبوس انداخته شد.

دیدگاه روسیه نیز دوباره حالتی همانند جنگ سرد را پیدا کرده است.یکی از نمایندگان مجلس روسیه نیز همین عقیده را در مقابل ایالات متحده دارد.او می گوید امریکا هنوز به روسیه، به چشم شوروی دهه هشتاد نگاه می کند.

مقامات اتحادیه اروپا نیز قصد دارند طبق قرارداد های تجاری خود با روسیه عمل کنند ،ولی  هیچ گونه قرارداد یا توافق جدیدی با روسیه عقد نخواهد شد.دلیل آن نیز وقایع اوکراین است.در نتیجه روسیه به چین نزدیک شده است.مسکو سعی دارد سنگاپور،شانگهای و هنگ کنگ را جایگزین لندن،زوریخ و برلین کند.آن ها فکر می کنند ضرر هایی که به خاطر قطع رابطه با غرب متوجه اقتصاد این کشور شده است،با نزدیکی به چین جبران خواهد شد.

با این حال رهبران اروپایی این را یک رویای احمقانه می دانند.به گفته آن ها دهه ها طول خواهد کشید روسیه تاسیسات جدیدی بسازد تا نفت و گاز انتقالی به اروپا را به یک کشور ثالث بفروشد.در نهایت نیز بانک های چینی قدرت بانک های غربی برای اهدای وام به روسیه را ندارند،چین نمی تواند و هیچ گاه به روسیه پول نخواهد داد.

روسیه با تمام لابیگری های خود تاکنون توانسته در حدود 170 میلیون دلار از بانک های بزرگ چین،یعنی بانک چین و بانک سازندگی چین وام بگیرد.این در حالی است که تا پایان سال 2015،روسیه باید مبلغی حدود 134 میلیارد دلار بدهی را به غرب پرداخت کند. اکنون که جنگ اوکراین دیگر چندان در کانون توجه جامعه جهانی قرار ندارد،رهبران اتحادیه اروپا می خواهند بدانند برنامه های تسخیر کریمه از چه زمانی تدوین شده بود. در مقابل رهبران روسیه نیز حمله به کریمه ر ا محصول اتفاقات آن زمان و تظاهرات های حامیان غرب در کیف می داند.

دلیل آنها برای چنین ادعا هایی،سخنان پوتین در جلسه ناتو بود.او اوکراین را سرزمینی خواند که در تاریخ همواره جزئی از خاک روسیه بوده است.در همین حال منابع اطلاعاتی اوکراین به این موضوع اشاره دارند که نیروهای ویژه روسیه از سال 2012 و یا حتی 2010 در کریمه حضور داشته اند.گزارش های دیگری نیز وجود داشت مبنی بر سخنان ماموران اطلاعاتی روسیه درباره آغاز تصرف کریمه در تابستان .سیکورسکی نیز می گوید ما به یقین رسیده بودیم که روسیه قصد یورش به کریمه را دارد و تمام محاسبات خود را انجام داده است.

در عین حال برخی عقیده دارند این محاسبات نمونه ای از تهدید یاناکوویچ بود،برای اینکه او بداند در صورت امضای توافق تجاری با اتحادیه اروپا،چه سرنوشتی در انتطارش خواهد بود.از آن زمان روسیه سعی در دخالت دادن لهستان در تسخیر اوکراین داشته است.سیکورسکی می گوید:"او می خواست ما نیز به او یاری برسانیم،او از ما خواست نیرو به اوکراین اعزام کنیم.او این پیشنهاد را به نخست وزیر داد،هنگامی که به مسکو سفر کرده بود.نخست وزیر نیز سوال او را بی جواب گذاشت.زیرا می دانست که همه چیز در حال ضبط شدن است."

کرملین دست به یک قمار زد و تصور کرد می تواند با این سخنان موجب جریحه دار شدن احساسات امپریالیستی در لهستان شود.سیکورسکی می گوید،آنها پنج منطقه را به ما پیشنهاد دادند و ما در جواب گفتیم،به هیچ وجه در این توطئه شرکت نخواهیم کرد.

هیچ کس نمی داند نقطه ترمز پوتین کجاست.آیا پس از کریمه می خواهد دریای بالتیک را به آتش بکشد و روسیه نو را بسازد.این مایه ترس است که روس ها نمی توانند حق مالکیت اوکراین را به رسمیت بشناسند.پوتین باید بداند شوروی سقوط کرده است.تزار ها نیز رفته اند.تاریخ تزاری به نام ولادیمیر پوتین اول نخواهد داشت.رهبران اروپایی فکر می کنند پوتین در همان کریمه متوقف خواهد شد.اما آن ها نیز مطمئن نیستند.هیچ کدام از اروپاییان نمی دانند چه اتفاقی خواهد افتاد.با این که اتحادیه اروپا بیش از 57 هزار دیپلمات در اقصی نقاط جهان دارد نتوانست جنگ اوکراین و بهار عربی را پیش بینی کند.بیشتر کارمندان سفارت های اروپایی نمی توانند به زبان های محلی صحبت کنند. این مسائل در نهایت به ضرر اروپا تمام خواهند شد.
کد خبر: 117791

وب گردی

وب گردی