یسکانیوز: افزایش جمعیت به خودی خود عاملی خطرناک برای محیط زیست است. منابع زیست محیطی، یعنی آب، هوا و خاک محدود هستند و بر میزان آنها اضافه نمی‌شود. بنابراین وقتی جمعیت اضافه می‌شود، مقدار کمتری آب، خاک و هوا به ازای هر فرد انسانی می‌رسد و حتی ممکن است انسان برای رفع این کمتر شدن به سهم سایر ساکنان زمین دست درازی کند. یعنی محیط زیست را به انواع طریق ممکن تخریب کند. بنابراین از نظر زیست محیطی جمعیت زمین نه تنها نباید اضافه شود، بلکه بهتر است که کمتر هم شود.

اگر در چارچوب حاکمیت‌های ملی بیاندیشیم نیز افزایش جمعیت از لحاظ زیست محیطی به نفع کشورمان نیست. هرچند عده ای ممکن است از کمبود نیروی کار کافی در طی دهه های آینده صحبت به میان آورند و عدم توانایی جامعه در نگهداری از سالخوردگانی که حاصل ازدیاد زاد‌ و ولد در دهه نخست بعد از انقلاب ایران را مطرح کنند، به‌ هر صورت این امر به زیان محیط زیست و حتی خود هموطنان ما در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهد بود. در پاسخ این دوستان باید بگویم که مدل هایی در کشورهای مختلف دنیا وجود دارد که می‌تواند مشکل کمبود نیروی انسانی را برطرف کند، ولی آسیب های زیست محیطی ناشی از انفجار جمعیتی را به ندرت می‌توان برطرف کرد. برای مثال کشور انگلستان، کمتر از نیم قرن پیش با مشکلی مواجه بود که ناشی از کاهش شدید نرخ رشد جمعیت در آن کشور بود. کشور انگلستان نیروی کار کم داشت. افرادی که بتوانند در مدارس پیشرفته این کشور تدریس کنند یا در بیمارستان‌ها از بیماران نگهداری کنند یا حتی پزشک، دندانپزشک یا از آن هم فراتر کارگر ساختمانی در این کشور به شدت کمیاب شده بود. انگلیسی ها برای حل این مشکل، دست به مهاجر‌پذیری زدند. از اسپانیا، ایتالیا، پرتغال یا حتی هند و پاکستان نیروهای کار خود را استخدام کردند و به این شکل از این معضل اجتماعی رهایی یافتند. من در مورد ایران قصد نسخه‌پیچی ندارم. به هر حال سیاست‌های کلان را تصمیم‌گیرندگان هر کشور می‌گیرند.

من فکر می‌کنم که ایران به افزایش جمعیت هم تا حدی نیازمند است، ولی در شرایط حاضر زیرساخت لازم برای این افزایش جمعیت وجود ندارد. یعنی اگر جمعیت کشور را ظرف 30 سال یا حتی 60 سال آینده به 150 میلیون نفر برسانیم، بیش از نیمی از این جمعیت، خانه، بهداشت، آموزش، کار و حتی غذا نخواهند داشت. لازم است توضیح بدهم که بیش از 90 درصد بیمارستان های ایران بیش از 35 سال قدمت دارند و ما حتی در این سال‌ها قادر نبوده ایم بیمارستان به حد کافی بسازیم. ما تخت لازم را برای این زایمان ها که قرار است جمعیت کشور را دو برابر کنند نداشته و نداریم. همینطور فضای آموزشی مناسب و کافی برای فرزندانی که در طی این سالهای افزایش جمعیت به دنیا خواهند آمد نداریم. در‌حالی‌که با جمعیت کنونی نرخ بیکاری بالاست، چطور خواهیم توانست زمانی که جمعیت را با سیاست‌های کلان به دو برابر میزان امروز رساندیم، نرخ بیکاری را پایین بیاوریم و فرصت اشتغال بیافرینیم؟ این‌ها سئوالات اساسی هستند که حین تصمیم‌گیری درباره جمعیت کشور خود باید به آن‌ها دقت داشته‌باشیم. بنابراین من معتقدم که باید اول چاه را بکنیم و بعد منار را بدزدیم. این به این معناست که نخست زیرساخت های اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، بهداشتی و از همه مهم تر محیط زیستی را مهیا سازیم و بعد شهروندان را تشویق به افزایش جمعیت کنیم. بهتر است از خود بپرسیم که آیا این سیاست های تشویقی و به تازگی حتی قهری آیا امکان‌پذیر هستند یا این دست پروژه‌ها از همین ابتدای امر و صرف‌نظر از نتیجه آنها در هر صورت محکوم به شکست اند؟

لازم است توضیح دهم که سبد کالایی که هم اکنون دولت تصمیم گرفته‌است به محرومان جامعه اختصاص دهد، درخواست مشترک سازمان FAO و WHO بوده‌است. سازمان بهداشت جهانی و سازمان غذا و کشاورزی به دولت ایران گوشزد کرده‌اند که بخشی از جمعیت ایران دچار کمبود حاد پروتئین هستند و از دولت خواسته‌اند که بین این افراد گوشت و لبنیات توزیع کند. حال فرض کنیم که جمعیت را به دو برابر میزان امروز رساندیم، لاجرم، مسائل زیربنایی مانند تغذیه نیز دوبرابر خواهند شد. برای رفع مشکل تغذیه با شرایط زیرساخت کنونی، مجبور خواهیم شد که از منابع زیرزمینی به شکلی غیرمعقول برداشت کنیم تا بتوانیم با پول آنها برای شهروندان غذا بخریم. همچنین مجبور می‌شویم از زمین‌های بیشتری استفاده کشاورزی کنیم که این خود بلایی زیست‌محیطی به معنای واقعی کلمه است. زمین‌های بیشتری تبدیل به مرتع می‌شوند و پوشش گیاهی آنها بی هیچ ملاحظه‌ای نابود خواهد شد.

اما بحث اصلی آب است، مایعی حیات بخش که اگر نباشد زندگی نیز معنا و مفهومی نخواهد داشت. وزارت نیرو اخیرا به دفعات اعلام کرده‌است که حتی آب شرب نیز به اندازه کافی موجود نیست و ممکن است آب حتی در شهرهای بزرگ نیز جیره‌بندی شود. تهران، پایتخت ایران، آب شرب خود را از چهار سد برداشت می‌کند. سد لتیان، کرج، امیرکبیر و ماملو. اگر هر چهار سد مذکور از همه ظرفیت خود نیز بهره ببرند، نمی‌توانند آب تهران را تامین کنند. در این صورت اگر با این حجم ناچیز نزولات جوی و این طرز سوء‌مصرف که البته باید اشاره کنم که عمدتا مربوط به بخش کشاورزی است، جمعیت از 75 میلیون به 150 میلیون برسد، یک فاجعه رخ خواهد داد. باید تاکید کنم که منابع آبی ثابت هستند و بلکه روز به روز هم در اثر سوءمصرف، کمتر و کمتر می‌شوند و به جرات می‌توانم بگویم که حداقل در حوزه آب با فاجعه‌ای غیرقابل توصیف مواجه خواهیم شد و من معتقدم که محیط زیست تکافوی این همه دهان باز را نخواهد داشت. حتی می‌خواهم گام فراتر بنهم و بگویم که جمعیت کل دنیا باید کم شود.

چندی پیش در قاهره کنفرانس جمعیت جهانی دائر بود. کشورها سیاست‌های جمعیتی خود را در سطح جهانی مطرح می‌کردند. جالب است بدانیم که سیاست ایران هم راستای سیاست واتیکان بود. واتیکان بیش از آنکه یک حکومت باشد، یک نهاد دینی است که بیش از دو میلیارد کاتولیک جهان گوش به فرمانش هستند. واتیکان با هر گونه جلوگیری از بارداری به شدت مخالف است. من در این باره قضاوتی نمی‌کنم و قضاوت را به خود مخاطبان واگذار می‌کنم. فقط به این بسنده می کنم که درباره دوست پژوهشگرم جناب آقای پروفسور الن وایزمن صحبت کنم. این دوست عزیز کتابی به نام جهان بدون انسان1 به نگارش درآورد که یکی از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان نیز مستندی از آن را پخش کرد. موضوع این کتاب شرح حال جهان در وضعیتی است که بنا به هر دلیلی انسان یکباره از بین برود و پیش بینی می‌کند که چه بر سر جهان خواهد آمد. این کتاب در واقع قصد دارد نشان بدهد که ما چه بلایی بر سر محیط زیست آورده‌ایم و قابل زندگی بودن کره زمین نیازمند حضور مداوم ما و صرف هزینه های هنگفت برای آن است.

این موضوعات را مطرح کردم تا مشخص کنم که اگر ما تصمیم بگیریم که جمعیت را اضافه کنیم، بر خلاف رویه اصلی جهانی عمل کرده‌ایم و این یعنی فقر، گرسنگی، بی خانمانی، بی سوادی، بیماری و نهایتا از میان بردن زندگی در کشورمان و بر روی کره زمین. آخرین سخن این‌که زمین تاب این افزایش جمعیت را نخواهد آورد.

*استاد دانشگاه و فعال و مشاور سازمان حفاظت از محیط زیست
کد خبر: 120397

وب گردی

وب گردی