ریچارد هاس در فارین افرز نوشت: از دیرباز جهان صحنه نبرد طرفداران قانون و بی قانونی بوده است.با نگاه به دوران تاریخی و بررسی آن ها می توانیم درک کنیم کدام جبهه دست بالاتر را داشته است.امروزه نیز هر انسان آگاهی می تواند بفهمد که طرفداران بی قانونی پیروزی های بیشتری را کسب کرده اند.بسیاری از آن ها نیز در نتیجه انتخاب و اعمال اشتباه سیاستمداران و رهبران جهان بوده است.حداقل وظیفه ای که ما بر عهده داریم، اصلاح این اشتباهات است.

به گزارش ایسکانیوز، هاس در ادامه نوشت:سردمداران بی قانونی در خاورمیانه حضور دارند.حال و هوای امروز خاورمیانه شباهت بسیاری به جنگ های سی ساله در قاره اروپا در اوایل قرن هفدهم میلادی دارد.چیزی که پس از این بحران ها باقی می ماند،درست همانند آن زمان ها کشور ها و دولت شهر های بی ثبات و کوچک هستند که توسط شبه نظامیان و ترویست ها کنترل می شوند.درآمد های حاصل از فروش نفت و گاز نیز سوخت رسان ادامه این درگیری ها و وضعیت فعلی منطقه هستند.

در حال حاضر اروپا نیز در سایه جنگ و بی ثباتی قرار دارد، چرا که که فرد جاه طلبی به نام ولادیمیر پوتین،سعی دارد تزار روسیه نو باشد و نظم جهانی را دگرگون کند.به نظر می رسد کرملین به دنبال بازپس گیری اراضی از دست رفته پس از سقوط شوروی است.می توان گفت بحران اوکراین آخرین نمونه از تحرکات و آتش افروزی های مسکو نخواهد بود.

در آسیا مشکل کمی در خصوص بی ثباتی وجود دارد، اما این ترس نیز موجود است که بی ثباتی در قاره افزایش یابد، زیرا کشور های این قاره در حال بهبود شرایط اقتصادی خود و در نتیجه افزایش توان نظامی خود هستند.در همین حال با گذشت زمان،هیچ کدام از این کشور ها مشکلات دیرینه خود را حل نکرده اند . قاره ای که پذیرای دو کشور همانند کره شمالی و پاکستان است که هر دو دارای سلاح اتمی هستند و یکی صاحب یک رهبر دیوانه و دیگر ی مامن امن خطرناکترین تروریست های جهان است.در آینده نه چندان دور شاهد جنگ های عظیمی خواهد بود.

نظم بوجود آمده پس از جنگ سرد،در حال ناپدید شدن است.با این که عالی و طولانی نبود اما دل همه ما برای آن تنگ خواهد شد.

بسیاری از مشکلات امروز ما از روند جهانی سازی و باز شدن تدریجی مرز ها نشات می گیرد.روندی که موجب ترویج ویروس های ایدئولوژیک و فیزیکی خواهد شد.افزایش دمای کره زمین و گازهای گلخانه ای را نیز به آن بیفزایید.این ها مقدمات ظهور رهبران و احزاب پوپولیست و افراطی خواهند بود.مسائلی که جهان را با چالش های عظیمی رو به رو خواهند کرد.

در دهه نود،حمله صدام حسین به کویت با واکنش شدید جامعه جهانی روبه رو و در نهایت به نابودی کامل ارتش عراق و عقب نشینی آن از کویت منجر شد.امروز چه بلایی بر سر  دنیا آمده است که کسی در مقابل زیاده خواهی های روسیه در اوکراین واکنشی نشان نمی دهد.چرا کشور هایی چون آمریکا ،استرالیا،ژاپن و کره جنوبی در مقابل جاه طلبی ها و زور گویی های چین در خشکی،اّب و هوا سکوت کرده اند.این روزها کسی به فکر کمک به همنوعان خود نیست و علاقه ای به ایستادن در مقابل دیکتاتور ها ندارد.

با این حال به طور حتم کارهای خوبی هم در این سالها صورت گرفته است.دهه ها است که جهان شاهد نبرد ها و جنگ های بزرگ و بین المللی نبوده است و در آینده نزدیک نیز نشانه هایی برای وقوع یک جنگ بزرگ دیگر دیده نمی شود.چین و آمریکا با این که در بسیاری از زمینه ها با یکدیگر رقایت دارند، اما در مقابل در بسیاری از زمینه ها نیز با هم همکاری می کنند و می توان گفت اقتصاد دو کشور به یکدیگر کاملا وابسته است.

روسیه نیز دیگر آن شوروی دهه های پیش نیست که نیمی از مردم جهان را زیر بیرق خود به حرکت در آورد.امروزه این کشور برای تامین هزینه های خود به صادرات نفت و گاز متکی است و تحریم ها علیه صنعت انرژی این کشور می تواند به  تغییر رفتار های پوتین در آینده منجر شود.در حقیقت روسیه را نمی توان یک ابرقدرت جهانی به حساب آورد.این کشور هیج جذابیتی برای افرادی به غیر از روس زبانان و ساکنان این کشور ندارد و از هیچ ایدئولوژی خاصی نیز پیروی نمی کند .

اشتباه است که حوزه جنوب شرقی و شرق آسیا را ازدید پنهان نگاه داریم.کشور های این منطقه در دهه های اخیر شاهد رشد اقتصادی بوده اند و بازیگران این منطقه با وجود داشتن اختلافات زیاد،همواره دیپلماسی را به جنگ ترجیح داده اند.البته کره شمالی را فاکتور بگیرید.می توانیم اصلا این کشور را به حساب نیاوریم زیرا که هیچ چیزی شبیه دنیای خارج ندارد و هیچ سنخیتی با چهان مدرن ندارد.

آمریکای شمالی برای بار دیگر می تواند موتور اقتصادی جهان باشد.در آمریکا جنوبی نیز اوضاع خوب است و کشور ها در صلح به سر می برند و بسیاری از ان ها در سالهای گذشته توانسته اند شرایط اقتصادی خود را بهبود ببخشند.آفریقا نیز به راه خوبی حرکت می کند و بسیاری از کشور های این قاره شرایطی بسیار بهتر از یک دهه گذشته دارند.

اوباما یک بار گفت:جهان همواره به هم ریخته بوده است.نمی توانیم منکر این شویم که اوضاع امروز بسیار بهتر از زمان جنگ سرد است."اما باید به  اوباما بگوییم جهان وضعیت بهتری در زمان جنگ سرد داشت.با این که شوروی و آمریکا با یکدیگر رقابت نظامی و اقتصادی داشتند، رهبران  حاکم بر دو کشور همواره در تلاش بودند نبردی نظامی بین دو کشور صورت نگیرد.

سیاست های حال حاضر آمریکا در خاورمیانه این سوالات را در میان رهبران جهانی بوجود آورده است که تا چه حد می توان به واشنگتن و وعده هایش اعتماد کرد.

این مشکلات امروز از کجا جاری می شوند،در خصوص خاورمیانه که باید بگویم،فساد های گسترده،فقر عظیم و نظام های دیکتاتوری در این کشور ها موجب جذب اقشار ضربه دیده به جریان های افراطی می شود که در نهایت نبرد بی سرانجام آنها با دولت به عقب افتادگی بیشتر کشور می انجامد.نبرد دیگر نیز بین افراطیون و معتدلان دینی منطقه است.چیزی که با دخالت های خارجی به هیچ وجه بهبود نمی یابد.

عراق ر ا ببینید.سیاست های آمریکا و اعدام صدام،نه تنها شرایط عراق را بهتر نکرد.بلکه امروز آن را به یکی از بحران زده ترین کشور های جهان بدل کرد.حضور آمریکا مقدمه ای بود بر جنگ های شیعیان و سنی های این کشور.

تغییر نظام سیاسی در کشور های دیگر نیز جواب نبود.مصر را در نظر بگیریم که آمریکا در نهایت از مبارک خواست که از سمت خود کناره گیری کند.حال وضعیت امروز مصر را ببینید.مصر در آن روز ها آمادگی تغییرات سیاسی را نداشت.در لیبی نیز به همین منوال.قذافی اگر هم مردی دیوانه بود.دیگر به دنبال ایجاد شر و جنگ در دنیا نبود و حتی شرایط اقتصادی کشورش را بهبود بخشیده بود.اما حمایت هوایی ناتو از انقلاب و ترک ناگهانی این کشور توسط آن ها باعث ایجاد خلا قدرتی شد که امروز افراطیون و طرفداران القاعده آن را پر کرده اند.

این در حالی است که مدت ها است واشنگتن در سیاست های خود برای ایجاد ثبات در جهان و کمک به مردم کشورهای مختلف شکست خورده است.
کد خبر: 120896

وب گردی

وب گردی