47076_151742521518014_3505728_n

 

 

تهران-ایسکانیوز،پلاس+/

می­گویم :"گیاه­خوارم" طوری نگاهم می­کند که خودم فکر می­کنم به جای گیاهخوار گفته­ام : "آدمخوارم". دوباره می­گویم :"گیاه­خوار. گوشت نمی خورم." می گوید :"خب، این که گوشت نیست، ژامبونه."

به یاد حرف خواهرزاده دوست خواهرم می­افتم که چند وقت پیش، از خاله­اش پرسیده بود که بدن ما از گوشت درست شده یا از مرغ؟ از این که میزان فعالیت وبازده مغز دوستم با آن بچه 4-5 ساله زیاد تفاوت ندارد، زیاد تعجب نمی­کنم. نمی­دانم چرا با وجودی که هیچ وظیفه­ای ندارم تا متقاعدش کنم، که نه –حالی­اش کنم- که ژامبون هم از گوشت درست شده­است، باز دست از تلاش بر نمی­دارم. ولی او کماکان معتقد است که گوشت یعنی همان ماهیچه­ای که لای باقلا پلو می­گذارند یا در نهایت، استیک خام آب دار را هم، می­توان گوشت حساب کرد. او هم -بدتر از من- اصرار دارد که به من بقبولاند درست می­گوید. این اصرار وحالت تهاجمی از خصوصیات گوشت­خواران است. کافی است، نگاهی اجمالی بیاندازید به حیوانات گوشت­خوار وحیوانات گیاه­خوار واین رفتار را تعمیم دهید، آن وقت متوجه تفاوت بشوید. (بیشتر از این توضیح نمی­دهم که حوصله حذف واضافات جناب سردبیر واحیانا عذر خواهی از گوشت­خو­اران محترم که روحیه لطیفشان! خدشه دار شده را ندارم) انسان­های گیاه­خوار همیشه مهربان، منطقی، آرام ومنعطف بوده­اند وهیچ وقت سعی نکرده­اند چیزی را فراتر از حق خود بخواهند، چه بسا که در بیشتر موارد حتی از گرفتن حق خودشان نیز، ناامید شده­، گوشه انزوا طلبیده، وبا نان وپنیر وسبزی وگردو، روزگار گذرانده­اند.

775098_862

 

بگذریم، این حرف­ها درد کسی را دوا نمی­کند، ولی حتی اگر یک نفر،حتی اگر یک وعده در هفته، سعی کند دست ازاین عمل خشونت آمیز بردارد، برای من – به عنوان عضوی از جامعه گیاه­خواران- کافی است، آن وقت با افتخار به چشم­های گوساله­ها و مرغ­ها وگوسفند­ها نگاه می کنم وحس تقدیر وسپاس­گزاری آنها را با دنیایی عوض نخواهم کرد.

اصلا شما تا به حال تروریست، آشوب طلب،قاتل زنجیره­ای، دیکتاتوری را دیده­اید که گیاه­خوار باشد. گیاه­خواری، روح را لطیف می­کند وبه جز یک مورد استثنا ، ما در گیاه­خواران به مورد مشکوکی بر نمی­خوریم. این یک مورد هم به نظر من یک استثنا است، البته اگر واقعیت داشته باشد وبا سند سازی وجعل حقیقت ،چنین دروغ بزرگی وارد تاریخ نشده باشد.

می-گویند "هیتلر" گیاه­خوار بوده است. من این را با کمی تامل می­پذیرم، چرا که احساس می­کنم این فقط یک ادعای پوچ وبی منطق است. به نظر من هیتلر، شایعه گیاه­خواریش را بین مردم رواج داد تا بتواند نظر عده­ای را به خاص بودنش جلب کند وبه تعداد طرفدارانش اضافه کند.

در دنیایی که سر یک تکه ران مرغ، سر یک میز کوچک غذا دعوا به راه می­افتد،طبیعی است که امثال من گیاه­خوار که فقط ناظر این صحنه­ایم، جلب توجه کنیم، من وتویی که هیچ وقت، به هیچ میز یا سفره­ غذایی حمله نکرده­ایم، ونگران نبوده­ایم که مبادا قسمت خوشمزه ماجرا- البته اگر واقعا خوشمزه باشد که نیست- نصیب دیگران شود.

می­گویم نیست،چرا که یک بار،مجبور شدم در شرایطی قرار بگیرم که مرغ بخورم وچون حفظ جان از واجبات است، هیچ ایردی بر من وارد نیست، چرا که شرایط اضطراری بود – از من نخواهید بگویم، کجا؟ چرا؟ وچگونه؟ که قابل چاپ نیست- چیز دیگری هم برای خوردن نبود ومن اصلا احساس نکردم که لقمه لذیذی را زیر دندان گذاشته­ام و در همین صفحه هم، با کمال شرمساری و بدون هیچ گونه فشار وارعابی اعترااف می­کنم و کماکان از کرده خود پشیمانم. این را گفتم که به یاد ضرب االمثل روباه دستش به گوشت نمی­رسید، می­گفت بو می­دهد، نیفتید.

از این حرف­ها گذشته من که هنوز با قضیه هیتلر کنار نیامده­ام. حتی اگر بر فرض محال، هیتلر گیاه­خوار هم بوده، قاعده عوض نمی­شود.او می­تواند استثنا باشد. اگر نمونه­های دیگری سراغ دارید، بی­صبرانه مشتاق معرفی این چهره­های منفور گیاه­خوار، در این صفحه هستم. البته زیاد خودتان را خسته نکنید، چون چیز دندان گیری پیدا نخواهید کرد.

گفتند یافت می­نشود، جسته­ایم ما

گفت آن­که یافت می­نشود،آنم آرزوست.

دلم نمی­خواست صفحه پاک ودوست داشتنی گیاه­خواری ما، با نام هیتلر آلوده شود، حالا که شد، دستور غذای این شماره را اختصاص می­دهیم به غذای مورد علاقه یکی از مردان نیک روزگار که امروز دیگر در کنار ما نیست –البته قبلا هم زیاد در کنار ما نبود- ولی به هر حال این غدا را همه با یاد وخاطره یک نام سرو می­کنند: پاپ ژان پل دوم.

سوپ کاردینال

پاپ فقید، در دوره­ای که هنوز به مقام پاپ اعظم واتیکان نرسیده بود وتازه کاردینال شده بود، در دوره­ها، یا به عبارتی، روزه­های گیاه­خواریش، برای این که مواد مورد نیاز بدنش تامین شود، اغلب اوقات، این سوپ را می­پخت و نوش جان می­کرد.

پخت این سوپ هم مثل سایر غذاهای گیاهی دیگر بسیار ساده است. کرفس خورد شده –هر چقدر که دوست دارید- وهویج نگینی شده را در یک قابلمه آب ریخته وروی شعله می­گذارید تا حسابی بپزد.

وقتی هویج وکرفس، حسابی نرم شد، قارچ ورقه شده را به آن اضافه می کنید . نمک وفلفل هم که بسته به ذایقه خودتان است. چند دقیقه پس از اضافه کردن قارچ، یک کاسه ماست را –ترش وشیرین بودنش به سلیقه­تان بستگی دارد- حسابی به هم می­زنیم وبه غدایمان اضافه می­کنبم وصبر می­کنیم که نیم ساعت با هم خلوت کنند، البته روی شعله کم. بعد هم نوبت رشته فرنگی است که نوع خورد شده­اش برای این سوپ مناسب تر است. آخرین مرحله پخت این غذا افزودن نعنا داغ است. کره را در تابه می­ریزیم و وقتی حسابی داغ شد پودر نعنای خشک را به آن اضافه می­کنیم. همین که بوی نعنا داغ فضای آشپزخانه را پر کرد، آن را داخل سوپ ریخته وحسابی هم می­ زنیم تا کاملا با هم مخلوط شود. بعد شعله را خاموش می­کنیم ومی­گذاریم تا سوپ کمی خنک شود.

سوپ کاردینال، همیشه پس از کاملا سرد شدن وگرم شدن مجدد خوشمزه تر است، ولی اگر شما انقدر گرسنه­اید که تحمل صبر کردن نداری وگرسنگی شما را به آستانه جنون رسانده، همان لحظه که با نعنا داغ مخلوط شد دلچسب وگواراست.

برای تزیین سوپ می­توانید از برگ­های نعنای تازه یا قارچ وکرقس خام استفاده کنید.افزودن کمی ذرت هم به آن خالی از لطف نیست.

بخورید وبه روح هیتلر لعنت بفرستید.حالا گیاه­خوار بوده یا نبوده ، فرقی نمی­کند.هیتلر، هیتلر است. حتی اگر گیاه­­خوار باشد.

.....................................

*شاعر و ترانه سرا
کد خبر: 125898

وب گردی

وب گردی