تهران-ایسکانیوز،پلاس+/
میگویم :"گیاهخوارم" طوری نگاهم میکند که خودم فکر میکنم به جای گیاهخوار گفتهام : "آدمخوارم". دوباره میگویم :"گیاهخوار. گوشت نمی خورم." می گوید :"خب، این که گوشت نیست، ژامبونه."
به یاد حرف خواهرزاده دوست خواهرم میافتم که چند وقت پیش، از خالهاش پرسیده بود که بدن ما از گوشت درست شده یا از مرغ؟ از این که میزان فعالیت وبازده مغز دوستم با آن بچه 4-5 ساله زیاد تفاوت ندارد، زیاد تعجب نمیکنم. نمیدانم چرا با وجودی که هیچ وظیفهای ندارم تا متقاعدش کنم، که نه –حالیاش کنم- که ژامبون هم از گوشت درست شدهاست، باز دست از تلاش بر نمیدارم. ولی او کماکان معتقد است که گوشت یعنی همان ماهیچهای که لای باقلا پلو میگذارند یا در نهایت، استیک خام آب دار را هم، میتوان گوشت حساب کرد. او هم -بدتر از من- اصرار دارد که به من بقبولاند درست میگوید. این اصرار وحالت تهاجمی از خصوصیات گوشتخواران است. کافی است، نگاهی اجمالی بیاندازید به حیوانات گوشتخوار وحیوانات گیاهخوار واین رفتار را تعمیم دهید، آن وقت متوجه تفاوت بشوید. (بیشتر از این توضیح نمیدهم که حوصله حذف واضافات جناب سردبیر واحیانا عذر خواهی از گوشتخواران محترم که روحیه لطیفشان! خدشه دار شده را ندارم) انسانهای گیاهخوار همیشه مهربان، منطقی، آرام ومنعطف بودهاند وهیچ وقت سعی نکردهاند چیزی را فراتر از حق خود بخواهند، چه بسا که در بیشتر موارد حتی از گرفتن حق خودشان نیز، ناامید شده، گوشه انزوا طلبیده، وبا نان وپنیر وسبزی وگردو، روزگار گذراندهاند.
بگذریم، این حرفها درد کسی را دوا نمیکند، ولی حتی اگر یک نفر،حتی اگر یک وعده در هفته، سعی کند دست ازاین عمل خشونت آمیز بردارد، برای من – به عنوان عضوی از جامعه گیاهخواران- کافی است، آن وقت با افتخار به چشمهای گوسالهها و مرغها وگوسفندها نگاه می کنم وحس تقدیر وسپاسگزاری آنها را با دنیایی عوض نخواهم کرد.
اصلا شما تا به حال تروریست، آشوب طلب،قاتل زنجیرهای، دیکتاتوری را دیدهاید که گیاهخوار باشد. گیاهخواری، روح را لطیف میکند وبه جز یک مورد استثنا ، ما در گیاهخواران به مورد مشکوکی بر نمیخوریم. این یک مورد هم به نظر من یک استثنا است، البته اگر واقعیت داشته باشد وبا سند سازی وجعل حقیقت ،چنین دروغ بزرگی وارد تاریخ نشده باشد.
می-گویند "هیتلر" گیاهخوار بوده است. من این را با کمی تامل میپذیرم، چرا که احساس میکنم این فقط یک ادعای پوچ وبی منطق است. به نظر من هیتلر، شایعه گیاهخواریش را بین مردم رواج داد تا بتواند نظر عدهای را به خاص بودنش جلب کند وبه تعداد طرفدارانش اضافه کند.
در دنیایی که سر یک تکه ران مرغ، سر یک میز کوچک غذا دعوا به راه میافتد،طبیعی است که امثال من گیاهخوار که فقط ناظر این صحنهایم، جلب توجه کنیم، من وتویی که هیچ وقت، به هیچ میز یا سفره غذایی حمله نکردهایم، ونگران نبودهایم که مبادا قسمت خوشمزه ماجرا- البته اگر واقعا خوشمزه باشد که نیست- نصیب دیگران شود.
میگویم نیست،چرا که یک بار،مجبور شدم در شرایطی قرار بگیرم که مرغ بخورم وچون حفظ جان از واجبات است، هیچ ایردی بر من وارد نیست، چرا که شرایط اضطراری بود – از من نخواهید بگویم، کجا؟ چرا؟ وچگونه؟ که قابل چاپ نیست- چیز دیگری هم برای خوردن نبود ومن اصلا احساس نکردم که لقمه لذیذی را زیر دندان گذاشتهام و در همین صفحه هم، با کمال شرمساری و بدون هیچ گونه فشار وارعابی اعترااف میکنم و کماکان از کرده خود پشیمانم. این را گفتم که به یاد ضرب االمثل روباه دستش به گوشت نمیرسید، میگفت بو میدهد، نیفتید.
از این حرفها گذشته من که هنوز با قضیه هیتلر کنار نیامدهام. حتی اگر بر فرض محال، هیتلر گیاهخوار هم بوده، قاعده عوض نمیشود.او میتواند استثنا باشد. اگر نمونههای دیگری سراغ دارید، بیصبرانه مشتاق معرفی این چهرههای منفور گیاهخوار، در این صفحه هستم. البته زیاد خودتان را خسته نکنید، چون چیز دندان گیری پیدا نخواهید کرد.
گفتند یافت مینشود، جستهایم ما
گفت آنکه یافت مینشود،آنم آرزوست.
دلم نمیخواست صفحه پاک ودوست داشتنی گیاهخواری ما، با نام هیتلر آلوده شود، حالا که شد، دستور غذای این شماره را اختصاص میدهیم به غذای مورد علاقه یکی از مردان نیک روزگار که امروز دیگر در کنار ما نیست –البته قبلا هم زیاد در کنار ما نبود- ولی به هر حال این غدا را همه با یاد وخاطره یک نام سرو میکنند: پاپ ژان پل دوم.
سوپ کاردینال
پاپ فقید، در دورهای که هنوز به مقام پاپ اعظم واتیکان نرسیده بود وتازه کاردینال شده بود، در دورهها، یا به عبارتی، روزههای گیاهخواریش، برای این که مواد مورد نیاز بدنش تامین شود، اغلب اوقات، این سوپ را میپخت و نوش جان میکرد.
پخت این سوپ هم مثل سایر غذاهای گیاهی دیگر بسیار ساده است. کرفس خورد شده –هر چقدر که دوست دارید- وهویج نگینی شده را در یک قابلمه آب ریخته وروی شعله میگذارید تا حسابی بپزد.
وقتی هویج وکرفس، حسابی نرم شد، قارچ ورقه شده را به آن اضافه می کنید . نمک وفلفل هم که بسته به ذایقه خودتان است. چند دقیقه پس از اضافه کردن قارچ، یک کاسه ماست را –ترش وشیرین بودنش به سلیقهتان بستگی دارد- حسابی به هم میزنیم وبه غدایمان اضافه میکنبم وصبر میکنیم که نیم ساعت با هم خلوت کنند، البته روی شعله کم. بعد هم نوبت رشته فرنگی است که نوع خورد شدهاش برای این سوپ مناسب تر است. آخرین مرحله پخت این غذا افزودن نعنا داغ است. کره را در تابه میریزیم و وقتی حسابی داغ شد پودر نعنای خشک را به آن اضافه میکنیم. همین که بوی نعنا داغ فضای آشپزخانه را پر کرد، آن را داخل سوپ ریخته وحسابی هم می زنیم تا کاملا با هم مخلوط شود. بعد شعله را خاموش میکنیم ومیگذاریم تا سوپ کمی خنک شود.
سوپ کاردینال، همیشه پس از کاملا سرد شدن وگرم شدن مجدد خوشمزه تر است، ولی اگر شما انقدر گرسنهاید که تحمل صبر کردن نداری وگرسنگی شما را به آستانه جنون رسانده، همان لحظه که با نعنا داغ مخلوط شد دلچسب وگواراست.
برای تزیین سوپ میتوانید از برگهای نعنای تازه یا قارچ وکرقس خام استفاده کنید.افزودن کمی ذرت هم به آن خالی از لطف نیست.
بخورید وبه روح هیتلر لعنت بفرستید.حالا گیاهخوار بوده یا نبوده ، فرقی نمیکند.هیتلر، هیتلر است. حتی اگر گیاهخوار باشد.
.....................................
*شاعر و ترانه سرا
کد خبر: 125898