یکم : سخت است و گاه طاقت‌فرسا... و به جرات می‌توان گفت کسی که وارد حوزه نوشتن می‌شود به سادگی نمی‌تواند دست از نوشتن بردارد و به کار دیگری مشغول شود.

 دوم: نوشتن کار آسانی است به شرطی که معتاد نوشتن شده باشی و تمام هم و غمت شده باشد تهیه خبر و گرفتن گزارش و نوشتن یادداشت و تحلیل و..

 سوم: نوشتن کار آسانی است اما نوشتن از دردها و آسیب‌های اجتماعی و رنج‌های مبتلابه جامعه مطمئنا کار آسانی نیست. نوشتن از اماکن و افراد خاص (مراکز نگهداری از معلولان، خانه سالمندان، کمپ‌های ترک اعتیاد، زندان‌ها، شیلترها و...) جسم و روحت را درگیر می‌کند و یک زمانی می‌رسد که می‌بینی آن ها جزیی از  زندگیت شده‌اند و ناخودآگاه به آن ها و مشکلات و درگیری‌های آن ها فکر می‌کنی.

چهارم: خیلی سریع اتفاق می‌افتد، خیلی سریع‌تر از آن که فکرش را بکنی و یک وقت می‌بینی که همه فکر و ذکرت شده نوشتن و نوشتن و باز هم نوشتن.

پنجم: خبرنگار که باشی حتی نوع نگاه و تفکرت فرق می‌کند اسم خیابان‌ها، خراب بودن آسفالت‌ها، نیمه‌تمام ماندن پروژه‌های آموزشی به جا مانده از دولت قبل، معماری خانه‌ها، راه رفتن و حرف زدن مردم، زیباسازی شهر، مبلمان شهری، نقاشی‌های دیواری، تکدی‌گران، کودکان کار و خیابان، بازار و باربرانش، کلانتری‌ها و دادسراها، اتوبوس‌ها و مترو و دست‌فروشانی که از ترس ماموران اجناسشان را پنهان می‌کنند. اسید، اسید، اسیدی که می‌ریزند توی چشمت و وادارت می‌کنند که بنویسی.

 ششم: افتادن در جرگه خبر و خبرنگاری اتفاق خوبی است که نصیب کمتر کسی می‌شود و نوعی اعتیاد به شمار می‌رود. کاش معتادان حوزه نوشتار را دریابند.

 هفتم : ما ... معتادیم !

....................................

*خبرنگار سرویس اجتماعی 
کد خبر: 128154

وب گردی

وب گردی