ایسکانیوز - دین و اندیشه: «حماسه حسینی» سال هاست به دلایل گوناگون، یکی از مشهورترین آثار تحلیلی درخصوص واقعه عاشورا، در میان ما مردم ایران، است. دلایل متعدی سبب می شود که نتوان به معرفی مجموعه ای از آثار تاثیرگذار در تحلیل واقعه عاشورا پرداخت و یادی از «حماسه حسینی» نکرد: از یک سو همین نامبرداری، از سوی دیگر موقعیتی علمی که این کتاب درکنار دیگر آثار برجسته مانند «شهید جاوید» مرحوم نجف آبادی و «حسین وارث آدم» مرحوم شریعتی داشته، و از سوی سوم تاثیر ژرفی که در ادبیات عاشورایی، به ویژه درمیان روحانیت ما گذاشته است و البته مهم تر از همه، محتوای تامل برانگیز خود کتاب.


حماسه حسینی


نکته قابل ملاحظه این است که «حماسه حسینی» یک کتاب مدون نیست. کتاب حاضر مجموعه ای از سخنرانی ها و یادداشت های مرحوم مطهری در خصوص تئوری واقعه عاشورا و پراکسیس اجتماعی آن است که از حدود سال 1347 تا 1356 ارائه شده است. نظم حاضر کتاب، حاصل رای «شورای نظارت بر آثار شهید مطهری» است که پیش از هر چیز، بر سیر تاریخی ایراد سخنرانی ها پایبند بوده است: سخنرانی های سال 48 حسینیه ارشاد و 50 مسجد جاوید که به ترتیب سه بخش اصلی جلد نخست این مجموعه را فراهم آورده است.


اما به نظر می رسد اگر بخواهیم مجموعه دو جلدی (و سابق بر این، سه جلدی) «حماسه حسینی» را به عنوان یک نظام مدون در اندیشه مرحوم مطهری ترسیم کنیم، ناگزیریم ترتیب دیگری را غیر از ترتیب مطالب کتاب اتخاد نماییم. متن زیر، درصدد ارائه ترتیبی دیگر در میان بخش بندی های کتاب است که قسمت عمده مطالب آن را در بر دارد. تلاش من این است که بجای ارائه تفسیری جامع از «حماسه حسینی» و القای حس بی نیازی از خواندن کتاب، برعکس، اهمیت خواندن و قضاوت درباره این اثر را نشان دهم و امیدوارم در پایان، تا حدی به این مهم رسیده باشم.


حماسه حسینی؟ [1]


مطهری تصویری دو بُعدی از واقعه عاشورا می بیند: در یک وجه جنایت، مصیبت و رثایی که متناسب با این «تراژدی» است، و در وجه دیگر غیرت، شجاعت و افتخاری که از دل این «حماسه» برای بشریت حاصل می شود. بنابر این عاشورا یک حماسه قومی و حتی مذهبی نیست، عاشورا حماسه ای انسانی و «مقدس» برای تمام بشریت است.


پس دو نکته در نخستین گام تحلیل او از عاشورا مهم است: یکم آنکه روایت ما از عاشورا باید روایتی حماسی باشد، و دوم آنکه این حماسه را باید حماسه حق پرستی و اصلاح گری دانست، که البته نتیجه و خروجی آن این است که در مخاطب آگاه خود «روحیه انقلاب و ثوره ایجاد کند» و «حس مقاومت در مقابل ستم و ستمگر به وجود آورد». آنچه مقوم این روحیه حماسی است و در کل این واقعه در میان شهدا و اسرا دیده می شود یک چیز است: امر به معروف و نهی از منکر یا همان عنصر درون-دینی «تبلیغ در اسلام». و هر تفسیری مخالف این رویکرد چیزی از جنس همان «تحریفات در واقعه تاریخی کربلا» است.


 شهید-مطهری2


امر به معروف و نهی از منکر: تبلیغ حماسی [2]


در تحلیل ماهیت عاشورا، مرحوم مطهری ما را به دو نکته ملتفت می کند: عواملی و اتفاقاتی که پیرامون امام حسین(ع) افتاد؛ از ماجرای بیعت گیری یزید تا نامه های کوفیان و ...، و واکنش امام به این اتفاقات و اهداف و روشی که برای پاسخ دادن به این عوامل به کار می گیرد.


واکنش امام، اهداف و حدود و ثغور پاسخش به هر یک از عوامل، متفاوت بود و باید این نکته را درنظر داشت. منطق امام در امتناع از بیعت با یزید، منطق یک فردِ باشرافت بود که قصد بیعت نداشت. این منطق، در مقابل درخواست و نامه های مردم کوفه، منطق یک سیاستمدار صالح بود که تنها تا وقتی که مردم او را می خواستند حاضر به قیام بود، اما قصد نداشت خون خود را برای حکومت هدر کند. اما از طرف دیگر، برای اصلاح امت رسول، منطق یک شهید و یک انقلابی را داشت که حتی حاضر بود چیزی بیشتر از جان خویش (یعنی خانواده خود) را نیز فدا کند.


تلاش برای اصلاح امت رسول، یعنی همان امر به معروف و نهی از منکر، که در سخن معروف حسین بن علی(ع) به وضوح دیده می شود، در زمان یزید (که بزرگترین منکر زمانه، خلافت او بر مسلمین بود) و شرایط ویژه ای که امام پیدا کرده بود، تنها با آن واقعه جاودانه می شد و این منطق را نباید با قیام برای حکومت خواهی اشتباه گرفت. این بزرگترین نقد مرحوم مطهری به «شهید جاوید» مرحوم صالحی نجف آبادی است. تفاسیری که جریان نهضت حسینی را به راه دیگری برانند، تحریفات این واقعه تاریخی اند و اهمیت سلبی آنها برای مطهری، تاحدی بوده که سخنرانی ها و یادداشت هایی را صرفا به همین موضوع اختصاص داده است.


تحریف تاریخی در حماسه حسینی [3]


تحریف عاشورا برای مرحوم مطهری، در مهم ترین وجه خود به دو نوع تقسیم می شود: تقسیم لفظی و تقسیم معنوی. با بررسی مجموعه سخنان او، مشخص می شود که این تقسیم بندی کمی عمیق تر از آن چیزی است که خود او در ابتدای جلد نخست مجموعه به آن می پردازد.


تحریف لفظی، تحریفی است نه صرفا در متن واقعه، بلکه عوامانه و در حواشی آن: متناسب با روضه خوان ها و مداحان. اما تحریف معنوی، تحریف خواص و مفسرین واقعه عاشوراست: تحریف اهداف و بواطن نهضت حسینی. این تحریف دوم، پراکسیس نادرستی را به جامعه القا می کند که می خواهد سرلوحه شیعیان ایشان (نه صرفا شیعیان مذهبی، بلکه انسانی و اخلاقی ایشان) باشد.


مرحوم مطهری در بخش اول، شواهد و داستان های خواندنی بسیاری گفته است که خواندن آنها خالی از لطف نیست. اما این بخش دوم است که اهمیتی دوچندان دارد و شواهد ذکر شده این متفکر اسلامی، از تفاسیر مسیحی عاشورا (که نشان می دهد در هیآت ما چه اندازه دیده می شود)، تا تفاسیر مرحوم نجف آبادی و مرحوم شریعتی چنان تامل بر انگیز است که بیش از هر چیز، «وظیفه (یا به تعبیر بهتر، مسئولیت) ما در برابر تحریف ها» را نشان می دهد. اینکه از میان این تفاسیر، کدام یک، و تا چه حد تحریف است، چیزی است که بی شک «حماسه حسینی» یکی از پاسخ های آن است.


توضیحات:


1. بخش دوم از جلد اول و فصل ششم از جلد دوم.


2. بخش سوم از جلد اول و فصول دوم، چهارم و هفتم از جلد دوم.


3. بخش اول از جلد اول و فصول اول، سوم، پنجم و هشتم از جلد دوم.

کد خبر: 128941

وب گردی

وب گردی