تهران-ایسکانیوز: رسیدن به بخش اتاق عمل بیمارستانهای دولتی یکی از سختترین کارهاست و تا کسی گذرش به این بیمارستانها نیفتاده باشد نمیتواند درد و رنجی را که بیماران و همراهان آنها در پروسه رسیدگی به موقع وتکریم بیماران متحمل میشوند را حس کند.
پرسنل وظیفه پاسخگویی به همراهان را دارند؟
مرد خود را روی صندلی های سرد جابجا میکند و خیره میشود به دریچه کوچکی که رو به اتاق عمل باز میشود.دریچه از هفت دقیقه پیش که باز شد و زن پشت دریچه با صدایی بلند و با بیاحترامی یکی از همراهان را خطاب قرار داد میگذرد و هنوز کسی از بیمارانی که بیهوش در اتاقهایی با دیوارهای سبز بیهوش خوابیده اند خبری ندارد و همراهان از ترس بد اخلاقیهای پرسنلی که وظیفه پاسخگویی به همراهان را دارند نمیروند جلوی دریچه ای که به سمت اتاقهای عمل باز میشود بایستند.
از بستری شدن الهام روی تخت اتاق عمل تا الان که عقربههای ساعت یک بعد از ظهر را نشان میدهد دو روز گذشته و پزشکان و ماماهای اتاق عمل همچنان مصرند که زایمان باید طبیعی انجام شود و علیرغم توصیه پزشک الهام که تاکید کرده بود حتما بیمار باید سزارین شود به حرفهای همسر الهام اهمیتی نمیدهند و مرتب جمله« زایمان رو به پیشرفتاست » را تکرار میکنند.
این سه کلمه را همسر الهام بیش از چند ده بار شنیده و هر بار در پاسخ شان گفته که پزشک الهام تاکید بر سزارین دارد وحرفهایش ناشنیده گرفته شده و در نهایت و با جمله ای که حس مهربانی ندارد میشنود که باید این دستور مکتوب به ما اعلام شود یا با پزشکش تماس بگیر تا با اتاق عمل بیمارستان تماس بگیرد ونظرش را بگوید.
زنان و مردان سبز پوش نمیدانستند که مرد به هر زحمتی شده میتواند با پزشکی که محل خدمتش این بیمارستان است و در آن لحظه در حال جراحی در بیمارستانی خصوصی است تماس بگیرد و از او بخواهد تا با اتاق عمل تماس بگیرد بلکه الهام کمتر درد بکشد و زودتر سزارین شود .
دریچه باز میشود و زن سبز پوش با صدای بلند میگوید: آقای بیات همراه الهام ....
مرد با عجله میایستد و به خیره میشود و به دهان زنی که نامش را خوانده و میشنود که دکتر همسرتان تماس گرفت و به او گفتیم که زایمان رو به پیشرفت است و او هم قبول کرد طبیعی زایمان کند. درد الهام و انتظار مرد ادامه پیدا میکند.
قلب جنین به شدت در حال افت است
40 ساعت از زمانی که الهام به اتاق عمل رفته میگذرد که صداهای نامفهومی از دریچه سبز به گوش میرسد صدا میگوید: همراه الهام ....
مرد با عجله خود را به دریچه سبز میرساند و میشنود که قلب جنین به شدت در حال افت است و باید عمل در کمتر زمان ممکن صورت گیرد مرد مستاصل به زمانی که همسرش در حین زایمان درد کشیده است ، به استرس خودش و رفتار نامناسب پرسنل بیمارستانهای دولتی فکر میکند.
10 دقیقه بعد صدای زن سبزپوش از دریچه بیرون میزند که حال الهام و نوزاد خوب است . آقای بیات دستهایش را بالا میگیرد و خدا را سپاس میگوید.
صندلیهای پشت اتاق عمل محل اقامت همراهان بیماران
صندلیهای پشت اتاق عمل های بیمارستان شریعتی و دیگر بیمارستان های دولتی گاهی محل اقامت بیماران و همراهان آنها میشود. یکی ازمراجعه کنندگان شهرستانی جایی برای اقامت ندارد و مجبور است شبها را پنهانی در پشت در اتاق زایمان به صبح برساند.
درپشت اتاق سه نیمکت قرار دارد همان نیمکتهایی که پذیرای بیجا و مکانها نیز هست .نیمکتی که سه شب مسکن آن زوج جوان شهرستانی بود که قرار بود همسرش جراحی رحم شود.جوان شهرستانی میگوید: « همسرم را بستری و به اتاق عمل برده بودند و هنگام فراهم کردن مقدمات عمل فهمیده بودند که او مشکل قلبی دارد و به جای اینکه همان لحظه مشاوره قلب بگیرند ،عمل را تعطیل و انجام آن رامشروط به موافقت متخصص قلب کردند.»
چهار شنبه بود که زن بیپناه را از بخش زنان ترخیص کرده بودند. حالا این زوج مانده بودند و آوارگی و انتظار تا رسیدن شنبه برای ویزیت شدن توسط پزشک قلب بیمارستان!
جوان شهرستانی میگوید: «چراباید دربیمارستان شریعتی برای دریافت نظر یک پزشک دو روز انتظار کشید؟ اصلا قبول که ممکن است به هر دلیلی دریافت نظر پزشک قلب طولانی شود، چه لزومی داشت که زن بی پناه من برای دو روز ترخیص شود و دوباره بستری شود؟ مددکاران و مشاوران بیمارستان کجای این داستان بودند؟
جنینی در سطل
آن شب جنین در سطل آمد مانند کابوسی وحشتناک. جوانی کم سن و سال با غمی بزرگ بر دلش این را گفت.
با مادر همسرش از 30 ساعت پیش مهمان پشت در اتاق زایمان بودند اما نوع انتظارشان فرق میکرد انتظارشان برای در آغوش کشیدن فرزند نبود برای دیدن جنین هشت ماه و نیمهای بود که مرده بود و به توصیه پزشک باید به صورت طبیعی از رحم خارج میشد . این خود درد بزرگی بود و دردناکتر اینکه زن را در کنار سایر زائوها نشانده بودند تا زمانش برسد و جنین طبیعی خارج شود!
زن زار زار گریه میکرد و مرتب میگفت که به چه امیدی طبیعی زایمان کنم؟ اینها که کنارم خوابیدهاند میدانند که سرانجام صدای نوزادشان را خواهند شنید اما من به چه امیدی؟ نمیخواهم خارجش کنم. میخواهم برای همه عمرم با من بماند، من را از اینجا ببرید! سوالهایی مشابه از ذهن بیماران و همراهان می گذرد: چرا بیمارستان شریعتی با این همه وسعت و تخصص برای وضعیتهای خاص اتاق زایمان قرنطینه ندارد؟
بیات با بیان این مطلب می گوید: «آیا مدیران بیمارستان و مسئول بخش زایمان چیزی از روانشناسی و جامعه شناسی پزشکی میدانند؟ آیا چیزی از رابطه و تاثیرات متقابلِ بین این زن و جنین مرده و سایر زائوها می دانند؟
زن نمیخواهد قبول کند که نوزادش را یک ماه پیش از موعد مقرر از دست داده است. ساعت یک بامداد بود. جنین مرده متولد شد مادرش آرام شده بود. الهام و 5 زائوی دیگر جنین مرده را دیده بودند.
جوان و مادرش و مادرهمسرش آرزوی بر باد رفتهشان را دیدند. بعد از ساعتی جوان با سطلی در دست و نوزادی که در آن غوطهور است در اتاق زایمان را میکوبد.
هوراد به دنیا آمده بود و پدرش آقای بیات به این فکر میکرد که در سه روز اقامت سخت و نفس گیر در بیمارستان شریعتی تهران از رانت و پارتی بازی پرسنل بودن الهام درهمان بیمارستان استفاده کرده اند و وای به حال بیمارانی که پرسنل بیمارستان نیستند و دستشان هم به هیچ جایی بند نیست.
زهره حاجیان- سرویس اجتماعی