عکس ستارخان

ایسکانیوز : امروز صدمین سال درگذشت ستارخان است... مبارزی پی گیر ،انسان دوست،متدین و مشروطه خواه...‌درباره این مردتاریخی کتاب ها نوشته اند و فیلم ها ساخته اند...از جمله تاریخ هجده ساله آذربایجان به قلم احمدکسروی، دو مبارز مشروطه رحیم رئیس نیا و عبدالحسین ناهید و رمان تبریز مه آلود نوشته سعید اردوبادی...نیز فیلم سینمایی ستارخان به کارگردانی علی حاتمی و بازی علی نصیریان و فیلم مستند عیار مشروطه کاری ازمرکز سینمای مستند و تجربی...به پاس احترام به شخصیت مردمی او خیابانی درغرب تهران به نامش شد و پارک ها و مجسمه ها و تابلوها و شعرها و سخنرانی ها و پایان نامه ها و موزه ها و رمان ها و تمبرهای یادبود در تبریز و شهرهای دیگر ایران ... نام اصلی او ستار قره داغی است ،زاده روستای بی شک از توابع قره داغ و سومین پسر حاج حسن بزاز...اسب سواری و تیراندازی را از کودکی دوست می داشت.بعدها با خانواده اش به تبریز کوچیدند ، محله امیرخیزی ...ستار از همان دوران بود که کینۀ خوانین و حاکمان وقت قاجار را بر دل گرفت، آن هم زمانی که برادرش اسماعیل توسط قوای دولتی اعدام شد.
ستارخان، لوطی و عیار بود و با مأموران حکومتی در داخل و خارج شهر در می افتاد. پول از ثروتمندان می گرفت و به فقرا می بخشید و... در کار فروش اسب هم بازارش سکه بود. اگر چه این مرد آذری هیچ وقت مکتب نرفت و استاد ندید اما در مکتب مردم و آموزه های زمان شاگردی کرد و تجربه اندوخت و زمانی که به صف تفنگداران مظفرالدین میرزا درآمد به نام  «ستارخان» معروف شد. او هیچ وقت زندگی آرامی نداشت و مدام در حال ستیز و درگیری بود تا این که فتیله ی چراغ مشروطه تبریز که روشن شد، چشمانش برق زد. انگاری هدف ناشناس و گم شده اش را پیدا کرده بود.

ستارخان اولین ضرب شست را در مبارزه با قشون محمدعلی شاه که وارد تبریز شده بود، نشان داد و نگذاشت تبریز دست او و سربازانش بیافتد. این قشون بعد از به توپ بستن مجلس عازم تبریز شده بودند ...حیدرعمواوغلی و سایرانقلابیون آذربایجان و شهرهای دیگردراین نبرد به او کمک بسیاری نمودند. پس ازاین نبردها به دعوت انجمن ایالتی آذربایجان لبیک گفت و از همین انجمن و سران آن به واسطه رشادت هایش لقب "سردار ملی "را دریافت کرد و بعدها به واسطه مبارزات در برابر مهاجمین دولتی و ارازل و اوباش محلی شهرتش از مرزها گذشت و نامش با تیتر درشت به نشریات اروپایی و آمریکایی هم راه یافت و برخی جملات او منتشر شد ...از آن جمله زمانی که به پاختیانوف کنسول روسی که می خواست بیرق از کنسولگری خود به سر در خانه ستارخان بزنند و او را تحت الحمایه دولت روس اعلام کند، گفته بود: ژنرال کنسول، من می خواهم که هفت دولت زیر بیرق ایران بیایند، من زیر بیرق بیگانه نمی روم !
با شروع پادشاهی محمدعلی شاه قاجار که عامل سفارتخانه روس بود ...و در اولین گام مجلس را به توپ بست و مشروطه خواهان را به گونه های مختلف زمین گیر نمود ... ستارخان و باقرخان با نفوذ خودشان شعله های مبارزه را روشن نگاه داشتند ...

این نشان می دهد حتی در بدترین شرایط... مبارزین آزادی خواه ایرانی نا امید نشدند ، دل به تقدیر نسپردند و منتظر دگرگونی اوضاع توسط این و آن هم نشدند...و دیدیم در اندک زمانی ورق برگشت و مشروطه خواهان وارد تهران شدند و حاکمیت ملی را بار دیگر زنده نمودند...
اما حاکمان دولتی ساکت ننشستند و پس ازکلی نقشه کشی برای ازبین بردن ستارخان و مجاهدانش ...اورا به همراه سالارملی "باقرخان " منافقانه به تهران مهمان دعوت کردند... هدف دولت مرکزی در واقع کنترل آذربایجان و خلع سلاح  فدائیان  بود... مردم که ازتشریف فرمایی مبارزان آزادی خواه با خبرشدند...استقبال باشکوهی در هنگام ورود سردارملی به تهران کردند...وهمین حاکمیت را بیشتر عصبانی کرد ...در سرتاسر خیابان های ورودی شهر، تابلوهای زنده باد ستارخان و زنده باد باقرخان به چشم می خورد. هنگام ورود به تهران در روز جمعه 4 ربیع الثانی، نیمی از مردم شهر از جمله فرزند آیت الله بهبهانی برای استقبال به سمت محله مهرآباد شتافتند و در طول مسیر چادرهای پذیرایی آراسته، با انواع طاق نصرت های زیبا و قالی های گران قیمت و چلچراغ ها و شیرینی و شربت رنگارنگ گستردند.

006
دوره، دوره بدی بود. کشور در آتش اختلاف و تفرقه می سوخت. میان اعتدالیون و مبارزان ،جنگ و درگیری بود. یمین السلطنه سالور در این باره در روزنامه خاطرات می نویسد: انقلابی و اعتدالی...؟ مسأله عمده عبارت است از حکایت مشروطه و مستبد کهنه شده... دولتی ها با حیله و تدبیر و ایجادتفرقه ستارخان را درباغ اتابک ...و باقرخان را درعشرت آباد اسکان دادند...تا سرفرصت نقشه ی خودرا عملی سازند....پس ازاین که مجلس لایحه ی خلع سلاح مبارزان مشروطه را تائیدکرد ...زمان موعود برای اجرای نقشه شوم دولت یا میزبان خائن فرارسید ...

****
بعدازظهر اول شعبان... قوای دولت مشروطه، که جمعاً سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم خان ارمنی، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت، باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چند بار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت... در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و پانصد مسلسل شصت تیر استفاده کردند و به فاصله چهار ساعت سیصد نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند...
در زمانی که همه فکر می کردند ستارخان نیز همانند بسیاری از مبارزان کشته شده است یکی از یارانش در حضور باقر خان به او گفت: قشون دولتی رحمی ندارند و به ما مزدور می گویند، ستارخان باناراحتی پاسخ داد : اگر مزدور هم باشیم مزدور مردمیم نه اجنبی ...!
باقرخان هم گفت : حکیم فردوسی هم وقتی شاهنامه را می نوشت در ایران غریب بود ...
ستارخان در حالی که به دور دست نگاه می کرد گفت : به زودی مردم آزادی خواه ایران تومار اجنبیان را در هم خواهند پیچید ...
درحین زدو خورد و درگیری ...ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود... اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و به منزل صمصام السلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند...
***
بعد از این وقایع ستارخان خانه نشین شد و اوایل اجازه درمان به وی داده نمی شد. پس از مدتی که زخم کاری شده بود، پزشکان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را کردند. بر اثر اصابت گلوله ،هر دو استخوان ساق پا شکسته بود و زخم دچار عفونت بود. دوبار پزشکان معالج (لقمان الدوله، حسین خان نظام الحکما و دو پزشک خارجی) اقدام به عمل جراحی و تمیز کردن زخم نمودند که تا مدتی شکستگی و جراحت بهبود یافت و سردار با وجود کوتاهی پا، لنگان لنگان و با عصا راه می رفت... پس از این حادثه ستارخان فقط تا 4 سال به زندگیش ادامه داد ودر حالی که 48 سال بیشتر نداشت...نگران چشم ازجهان فروبست ...آخرین عکس او راقبل ازمرگ با رفیق همیشگیش باقرخان دربالا می بینید ...
پیکر او را در بقعه باغ طوطی در شهرری به خاک سپردند. آرامگاه سردار ملی تا سال 1324 شمسی وضع حقیرانه ای داشت. در این سال بود که با برگزاری میتینگ طرفداران پر شور ستارخان بر سر مزار وی، آرامگاه موقتی برای او ساخته شد ولی یک سال بعد همین آرامگاه با خاک یکسان شد... اکنون هم سنگی ساده برمزارش قراردارد ...اخیراً  از طرف نواده های ستارخان و جمعی از مردم با کسب مجوزهای شرعی و قانونی درخواستی مبنی بر انتقال مزار این مبارز بزرگ مشروطه و راه آزادی به تبریز صورت گرفته که تا امروز به این درخواست مردم ترتیب اثری داده نشده است.

..................................

• معاون سردبیر

  سنگ مزار ستار خان
کد خبر: 143333

وب گردی

وب گردی