تهران- ایسکانیوز: محمود مشحون بعد از 13 سال حضور در راس فدراسیون بسکتبال، سهشنبه گذشته دفتر کارش را به رمضانعلی دولو، تحویل داد تا پس از پشت سر گذاشتن بیش از یک دهه مدیریت بسکتبال، روزهای استراحتش را آغاز کند. مشحون که در طول مدت ریاست خود بارها مورد انتقاد بسکتبالیها قرار گرفت و شائبههای زیادی بر مدیرتش وارد بود، در گفتوگو با ایسکانیوز درباره اتهامات به روشنگری اقدام کرده است. رئیس سابق فدراسیون بسکتبال، تنها ساعتی پس ازتحویل فدراسیون به سرپرست جدید، پاسخگوی سوالات ایسکانیوز بود.
*بعد از 13 سال با همسرم ناهار خوردم
بعد از سالهای طولانی ریاست بر فدراسیون بسکتبال چه برنامهای برای روزهای استراحت دارید؟
با وجود اینکه در طول این سالها بسکتبال با گوشت و پوست و استخوانم عجین شده تصمیم گرفتهام مدتی استراحت کنم. البته این استراحت به معنای بیکار بودنم نیست. من یک کار آزاد دارم که مدتی است به دلیل درگیریهایم در فدراسیون از آن غافل شدهام و حالا که سرم خلوت شده تصمیم دارم کار شخصیام را به صورت جدیتر پیگیری کنم.
با این حساب قرار نیست هیچ فعالیتی در زمینه بسکتبال داشته باشید؟
فعالیت جدی خیر اما به دولو قول دادهام که در مسیر فعالیتش در فدراسیون هر کمکی که از دستم بر میآید به او بکنم. به هر حال این مسئله از مدتها قبل مسیر زندگی من را تعیین کرده و این نوع از زندگی، سبک متداول زندگیام بوده و چیز غیر منتظرهای نیست. همیشه تلاش داشتهام تا در زمینه کمک به بسکتبال فعال باشم و این هدفم را برای کمک به دولو ادامه میدهم هر چند همانطور که گفتم در این برهه قرار نیست فعالیت جدی در این زمینه داشته باشم.
قصد ثبتنام برای انتخابات ریاست فدراسیون بسکتبال را ندارید؟
واقعیت این است که در حال حاضر تنها حدود دو تا سه ساعت است که دفترم را در فدراسیون تحویل دادهام و ساعاتی بیشتر نیست که از این مسئولیت خلاص شدهام. بنابراین هنوز فکری در این رابطه نکردهام و باید ببینم در ادامه چه اتفاقاتی میافتد.
با این وجود، میلتان به کاندیدا شدن بیشتر است یا نشدن؟
از یک سو به حضور در کنار بسکتبال عادت کردهام و احساس میکنم خیلی زود دلم برای این فضا تنگ شود اما از سوی دیگر میبینم که باید وقت بیشتری را برای خانوادهام بگذارم و دوران پرمشغله این سالها را جبران کنم. شاید باورتان نشود اما امروز بعد از 13 سال در یک روز غیر تعطیل در کنار همسرم ناهار خوردم و دیدم که چقدر از زندگی عادی دور شده بودم. بنابراین فکر میکنم احتمال ثبتنام کردنم خیلی ضعیف باشد.
شناختتان از آقای دولو تا چه حدی است؟
او از بسکتبالیستهای قدیمی و فردی بسیار صادق، باتدبیر و یکی از دوستان خوب بنده است. مهمتر اینکه دولو یک فرد ورزشی است که بارها عمر و وقتش را صرف خدمت خالصانه به ورزش و به خصوص بسکتبال کرده است و امیدوارم در طول مدت حضورش در فدراسیون بسکتبال به عنوان سرپرست، عملکردی موفقیتآمیز داشته باشد.
او قصد ثبتنام برای حضور در انتخابات را ندارد؟
خیر. سرپرست تعیین شده طبق قانون نمیتواند برای ریاست فدراسیون ثبتنام کند و بر اساس همین قانون کاندیدا شدن دولو به طور کلی منتفی است.
*در مورد ارسلان با جمشیدی حرف زدم
نکته جالب درباره سه ثبتنام کننده فعلی انتخابات این است که ایلیاوی، جمشیدی و میرزا آقابیک، سه نفر از سه طیف مختلف هستند. کاندیدا شدن این سه نفر را چطور ارزیابی میکنید؟
به هر حال هر کدام از این سه نفر به نحوی برای ثبتنام انتخابات ریاست فدراسیون ورود کردند. ایلیاوی با وجود انتقاداتی که به نحوه ریاست من داشت، در نهایت بزرگواری اصول ورزش پهلوانی را رعایت کرد و در دفتر من حاضر شد و به قول ورزشیها برای ثبتنام کردن رخصت گرفت. هر چند هیچ نیازی به این کسب اجازه نبود و او با این کار منش اخلاق مدارانه و پهلوانیاش را به خیلی از افراد درس داد. در مورد آقای میرزا آقابیک هم باید بگویم ایشان با همان خصلتی که با آن شناخته شده بیتوجه به همه چیز با سبک خودش با دوربین و خدم و حشم برای ثبتنام در فدراسیون حاضر شد. آقای ارسلان جمشیدی هم بعد از ثبتنام چندساعتی در کنار من بود و در مورد برخی مسائلی که در آنها شبهه زیاد بود با هم بحث کردیم و به نتایجی رسیدیم که حتی جمشیدی به من گفت بنده به خاطر شما از ثبتنامی که کردهام انصراف میدهم.
با توجه به اینکه ارسلان جمشیدی پدر همسر ارسلان کاظمی است. درگیری اخیر ارسلان با شما هم مورد بحث در این جلسه بود؟
بله اتفاقا یکی از جدیترین بحثهایمان درباره ارسلان بود. من برای او کارهای زیادی کردهام و از رفتار او ناراحت هستم و گلایههایم را با جمشیدی در میان گذاشتم که با او صحبت کند. زمانی که ارسلان در اسپانیا بود من هر روز با او صحبت میکردم. او حتی از من خواست که با بچیروویچ صحبت کنم و با وجود اینکه این کار شدنی نبود به او بگویم ارسلان را در پست 5 قرار ندهد. من برای ارسلان قدمهای زیادی برداشتم ولی فکر میکنم او تمام آنها را فراموش کرده است.
این روزها صحبتهایی هم درباره احتمال ثبتنام امیر خوش خبر سرپرست فعلی تیم ملی والیبال شنیده میشود. حضور او را در این سمت چطور میبینید؟
خوش خبر یکی از ورزشکاران خوشنام و موقر است و سالهاست که سابقه فعالیت مدیریت اجرایی را در ورزش داشته است. با توجه به اینکه او ا بسکتبالیستهای حرفهای ایران هم بوده فعالیتش در راس فدراسیون بسکتبال قطعا میتواند مثمرثمر باشد. او در والیبال بسیار موفق عمل کرده و ما افتخار میکنیم که یکی از مسئولان موفق والیبال هم بسکتبالی است.
اما شنیده میشد، دوری ناگهانی او از بسکتبال و شروع فعالیتش در والیبال به دلیل اختلافش با شخص شما بوده است؟
رفتن خوشخبر به سمت والیبال هیچ ارتباطی به من نداشت و تعجب میکنم چرا این مسئله را به من نسبت دادهاند. زمانی که من رئیس فدراسیون بسکتبال شدم خوشخبر در در تبریز بسکتبال بازی میکرد و بعد از این دوران فعالیتش در تبریز تصمیم گرفت به سمت والیبال برود. بنابراین به هیچ وجه نمیتوانم بپذیرم که دلیل رفتن خوش خبر به والیبال مشکلش با من باشد.
*جایگاهم مزاحم بعضیها بود
در طول چند سال اخیر مورد انتقادات تندی بودید که حتی برخی از انتقادات به اتهام علیه شما هم کشید. حالا که دوران کارتان در فدراسیون به اتمام رسیده و دیگر ذینفع نیستید چه پاسخی به این مسائل میدهید؟
در طول مدت فعالیتم در فدراسیون، عدهای بودند که همیشه جایگاه من را مزاحم خودشان میدیدند و هر بار به نحوی میخواستند عملکرد مرا زیر سوال ببرند. با این حال هر آدمی در خلوتش میتواند با وجدان خودش خلوت کند و کارنامهاش را مرور کند. بر همین اساس با تمام قدرت میگویم بابت مدیریت 13 سالهام در فدراسیون بسکتبال پیش وجدان خودم آسودهام. در طول این سالها هر روز از ساعت 9 صبح تا حدود 10- 11 شب در فدراسیون حاضر بودهام و برای کمک به بسکتبال تمام تلاشم را کردهام و تمام افرادی را که به دنبال اتهام زدن به من بودهاند را به خدا واگذار میکنم.
رابطه خوب فدراسیون با پتروشیمی هم سوژهای بود که شبهاتی را درباره شما ایجاد کرد. چه رابطهای بین و شما و پتروشیمی بود؟
در پاسخ به این سوال باید بگویم در طول این سالها هر بار من را به یک تیم نسبت دادهاند. یک سال پیکانی بودهام، یک سال ذوبآهنی و در سالهای دیگر مهرامی و فولاد ماهانی و ... آخر هم خودم نفهمیدم بالاخره طرفدار کدام تیم هستم. اما در مورد پتروشیمی که امسال من به جانبداری از آن متهم شدهام از همه جالبتر است. این اتهام در حالی به من زده شده که باشگاه پتروشیمی به فدراسیون نامهای زده و مدعی شده ما به ضرر آنها عمل کردهایم و با تصمیماتمان به این تیم آسیب زدهایم. واقعا نمیدانم چطور جانبدار تیمی هستم که از طرف همان تیم متهم به ضرر رساندن به آن هستم. واقعا برای من چه فرقی میکند که مهرام باشد یا پتروشیمی یا فولاد ماهان باشد یا ذوب آهن؟! متاسفانه بعضی از افراد بدون فکر و تحقیق مسائلی را مطرح میکنند که فقط باعث میشود افکار عمومی به خطا و اشتباه بیفتد.
*با لیگ ملی جلوی مربیان تبلیغاتی را گرفتم
این شائبه با استفاده پتروشیمی از بیشتر از سه بازیکن ملیپوش تقویت نمیشود؟
هنوز هم میگویم هیچ تیمی نمیتواند بیشتر از سه بازیکن ملی در ترکیب خودش داشته باشد اما باشگاه پتروشیمی با استفاده از سهمیه بازیکنان خارجیاش بازیکنان بیشتری دارد و به جای استفاده از خارجیها ملی پوش جذب کرده است. البته این مربوط به لیگ حرفهای است و ارتباطی به لیگ ملی که تیمها باید تماما از بازیکن ایرانی استفاده کنند ندارد.
اصلا این ماجرای لیگ حرفهای و لیگ ملی چیست؟ فکر میکنید چه دلیلی دارد که تیمها در دو لیگ شرکت کنند؟
در یک فلاش بک به عقب میبینیم که در دورهای باشگاهها محلی برای تبلیغ عدهای خاص از مربیان شده بود. آنها با حضور در تیمهای متمول و داشتن بودجه کلان بازیکنان قدرتمند خارجی جذب میکردند و مسلما در مبارزه با تیمهای کم بودجه که از بازیکنان جوان ایرانی استفاده میکردند پیروز می شدند و در نهایت این موفقیت را به نام خودشان ثبت میکردند. زمانی بود که لیگ بسکتبال ایران به لیگ اسپانیا تبدیل شده بود و خارجیها آنقدر زیاد بودند که خیلی از بازیکنان مستعد ایرانی زیر سایه آنها میماندند و هدر میرفتند. این آرزوی من بود که بتوانم در لیگ بسکتبال ایران موقعیتی ایجاد کنم که حق یک سری از تیمهایی که تا پیش از این در مقابل بودجه یک سری از باشگاهها مظلوم واقع شده بودند را بگیرم. لیگ ملی همان موقعیتی است که من از مدتها قبل به دنبال آن بودم. امسال اتفاقات قبل نمیافتد و قابلیتهای اصلی تیمها در لیگ ملی مشخص میشود.
این کار بیشتر با هدف گرفتن حق بازیکنان جوان و تیمهای کم بودجه بوده یا استعدادیابی و کمک به تیم ملی؟
یک بخش از این کار با هد عدالت محوری بوده و بخش دیگر سازندگی جوانان. ما حاصل اهمیت به جوانان را با کشف بازیکنانی مثل مشایخی، زنگنه،اصلانی و ... دیدیم و به این نتیجه رسیدیم که باید آینده تیم ملی را با شناسایی چهرههایی مثل آنها بسازیم اما بر همین موضوع هم انتقاد وارد میکنند و فکر میکنند برگزاری لیگ ملی عایدی برای من دارد. این در حالی است که برگزاری لیگ ملی الگوی من نبوده و ما با برگزاری جلسات مشاوره با کارشناسان مطرح و مربیان بسکتبال بینالمللی به این نتایج رسیدیم.
*با پمینا به اصفهان تلنگر میزنیم
یکی از اتفاقات عجیب در لیگ بسکتبال امسال این بود که با منحل شدن تیمهای اصفهانی، یک هفته مانده تا شروع لیگ تیم دسته اولی «پنمینا» مجوز حضور در لیگ را گرفت و بدون هیچ برنامه ریزی قبلی درلیگ حاضر شد. درباره حضور عجیب این تیم در لیگ چه صحبتی دارید؟
اصفهان همیشه نقش ویژهای در قهرمان پروری داشته و این نقش در بسکتبال هم معمولا پررنگ بوده است. زمانی تیم ملی در ردههای سنی مختلف 10 تا 12 نماینده در تیم ملی داشت اما حالا شرایط به شکلی شده که تنها اوشین ساهاکیان و آرن داودی نمایندگان اصفهان در تیم ملی هستند. این مسئله باعث نگرانی ما بود و به دنبال پیدا کردن راهکاری برای جبران این موضوع بودیم. این برای اصفهان خوب نبود که به عنوان یکی از پتانسیلهای معرفی بازیکن در زمینه بسکتبال با افت رو به رو شود. با منحل شدن ذوب آهن و فولاد ماهان نگرانی ما در این زمینه بیشتر شد و برای از بین نرفتن پتانسیلهای اصفهان تصمیم گرفتیم پمینا را به عنوان تنها نماینده اصفهان وارد لیگ کنیم.
اما عدهای از منتقدان معتقدند تیمی که آمادگی حضور در لیگ را نداشته فقط به زنگ تفریح سایر تیمها تبدیل میشود و عملا نقشی در حفظ پتانسیل اصفهان نخواهد داشت.
فعلا که اینطور نبوده و پنینا در بازی این هفته عملکرد خوبی داشته اما حتی اگر در یک فصل حرکتی برای حفظ پتانسیل اصفهان انجام نشود اما حداقل تلنگری به بسکتبال اصفهان میزند.
فکر میکنید حفظ پتانسیل ورزشی استانها هم باید بر گردن فدراسیون باشد؟
حقیقتا اینطور نباید باشد و مسئولیت اصلی این کار باید بر عهده استانداریها و تربیتبدنی استانها باشد. باور کنید اگر بودجه کلانی که در استانها صرف مبارزه با اعتیاد یا چیزهای دیگری از این دست شود، نتیجه بهتری در بر خواهد داشت. این خیلی اتفاق بدی است که شهرکرد نمایندهای در بسکتبال نداشته باشد و خراسان رضوی تیم قابل قبولی را راهی لیگ نکند. متاسفانه تیمی مثل ثامن مشهد از مسیر جوانگرایی گذشتهاش فاصله گرفته و چیزی به افت بسکتبال این استان هم باقی نمانده است.
ما زاپاتا را از افرا نگرفتیم، او خودش آمد
در این چند سال چه برنامه ریزی برای تیمهای پایه داشتهاید؟
یکی از مهمترین اقدامات ما در زمینه تیمهای پایه بوده است.در حال حاضر ما دو تیم 20 نفره زیر 12 سال داریم که تاکنون در بابل، آمل و هرمزگان اردو برگزار کردهاند. ضمن اینکه برنامه ریزی هم برای برپایی اردوی برون مرزی در کشورهای همجوار در فرورین ماه برای آنها داشتهایم.
زمانی که زاپاتا را از تیم افرا گرفتید و او را به عنوان سرمربی تیم نوجوانان معرفی کردید این شائبه به وجود آمد که شما به دلیل اختلافات به وجود آمده بین افرا و فدراسیون برای ضربه زدن به این تیم زاپاتا را جذب کردید.
اصلا چنین چیزی مطرح نبود و اصلا ما زاپاتا را جذب نکردیم. این خود او بود که برای شکایت از افرا پیش ما آمد و گفت آنها من را اخراج کردهاند و پولم را هم ندادهاند. او حتی جای خواب نداشت و به ما گفت من حاضرم در ردههای پایه به شما کمک کنم. با این حال ما او را خیلی راحت نپذیرفتیم. آقای نگهداری به طور کلی درباره عملکرد او در ردههای پایه تحقیق کرد و استعلام او را گرفت و بعد از آن به عنوان سرمربی انتخاب شد.
به عنوان سوال آخر. مشکل شما با اسپانسرهای بی شمار بسکتبال چه بود؟
من هیچ مشکلی با هیچ اسپانسری ندارم و نداشتم. حالا هم که کارم در فدراسیون بسکتبال به پایان رسیده و دیگر برایم مهم نیست میگویم به والله رفتن آنها از بسکتبال هیچ ارتباطی به من ندارد. خودشان آمدند و به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند تیمداری کنند و بعد خودشان از همان راهی که آمدهاند می روند. تکلیف تیمهایی که برای اهداف غیرورزشی میآیند مشخص است. بعضی از تیمها برای کمک و سرمایهگذاری به ورزش میآیند و برد و باخت و پول را با هم میخواهند اما تیمهای دیگری هستند که بعد از مدتی متوجه میشوند تیمداری به این سادگی نیست.
کد خبر: 146687