ایسکانیوز: در دنیای فعلی، با وجود آنکه همچنان دولت‏ها مسئولان مستقیم سیاست اجتماعی هستند، اما مردم به عنوان یکی از مهم‏ترین مؤلفه‏ های سیاست اجتماعی در بسیاری از کشورهای صنعتی شناخته می‌شوند.


سیاست های اجتماعی هر جامعه ای روش های مختلفی را در برخورد با آسیب های اجتماعی پیشنهاد می کندو شیوه برخورد با این مشکلات اجتماعی ارتباط مستقیمی با این سیاست ها دارد. در مورد راهکارهای اصلاح وبهبود آسیب های اجتماعی هم دیدگاه های مختلفی وجود دارد. عده ای روش انکار و پرده پوشی را تجویز می کنند وعده ای دیگر به روش های پلیسی وسرکوب اعتقاد دارند. جوامعی هم وجود دارند که به این مسائل نگرشی علمی و منطقی دارند وسعی می کنند با قبول وجود این آسیب ها، علت آن ها را با استفاده از روش های علمی بشناسند و برای حذف یا به حداقل رساندن آن ها از روش های منطقی سود ببرند.


الگوهاي مختلفي براي توضيح علل و عوامل مشکلات اجتماعي وجود دارد و عمدتاً اين علل و عوامل در مورد مشکلات مختلف مشترک هستند. اگر در جامعه يي روند مشکلات اجتماعي و جرائم روبه افزايش مي رود، در تحليل علل رخ داده، الگوي واحدي وجود دارد. در ميان اين علل و عوامل يک دسته از عوامل به علل خرد مربوط مي شود، مثلاً تعدادي از کساني که در معرض استفاده از مواد مخدر قرار مي گيرند، سابقه اختلال رواني دارند. در مورد کارتن خواب ها هم اين موضوع صدق مي کند. دسته دوم ، عواملي است که با نهادهاي اجتماعي سروکار دارند. به طور مشخص مي توانيم از نهاد خانواده نام ببريم. در ريشه بسياري از مشکلات اجتماعي عوامل خانوادگي نقش پررنگي دارند. بسياري از افرادي که درگير مشکلات اجتماعي مي شوند از خانواده يي مطلقه هستند يا مشکلات ديگر خانوادگي دارند.


در اين سطح به سازمان هايي که ارائه دهنده يک دسته از خدمات هستند هم مي توانيم اشاره کنيم. يعني سازمان هايي که بايد افرادي را که داراي اختلالات رواني مزمن هستند ساماندهي کنند به درستي عمل نمي کنند و تعدادي از ين افراد همچنان بي خانمان مي مانند، يا اگر سازمان هاي مرتبط قرار است خدمات بهداشت يا مسکن را تامين کنند به درستي عمل نمي کنند، بنابراين افرادي که بايد تحت پوشش آنها باشند، دچار مشکل مي شوند. اين سطح، سطح مياني است و سطح ديگر سطح کلان است. سطح کلان يعني حوزه سياست هاي اقتصادي، اجتماعي و سياست هاي قضايي.


گاهي اين سياست ها به صورتي اجرا يا پيگيري مي شوند که خود مشکل ساز مي شوند. مثلاً سياست هاي اقتصادي به نحوي است که باعث افزايش بيکاري، فقر و نابرابري مي شود يا سياست هاي قضايي به نحوي است که مشکلات اجتماعي را تشديد مي کند اما در اين ميان نکته  مهم سوءاستفاده ها يي است که از اين سه سطح مي شود. يعني سیاست زدگی سیاست های اجتماعیمانع از آن می شودتا تاثیر سازمان هايي که در شکل گيري «مشکل اجتماعي» نقش دارند مشخص شود و عوامل را به عوامل فردي کاهش مي دهند و اعلام مي کنند کارتن خواب ها اختلال رواني دارند يا معتاد هستند. در واقع به اين طريق يک دسته از عوامل که مرتبط با فرد است را پررنگ مي کنند و به مابقي عوامل توجه نمي کنند، در صورتي که اين برخورد، برخوردي غيرعلمي است و پاسخ دهنده ارزيابي جامع از مشکل نيست.


در بحث کارتن خوابی عمده ترین مشکل نداشتن سرپناه و امکانات اوليه زندگي است. عوامل مختلف اجتماعي مي تواند در به وجود آمدن اين مشکل نقش داشته باشد. اين عوامل قطعاً با سياستگذاري هاي کلي اجتماعي هم در ارتباط هستند. به عنوان مثال زماني پديده کارتن خوابي شکل مي گيرد که افراد آسيب پذير مانند افراد و خانواده هاي کم درآمد، افراد مبتلابه ناتواني هاي جسمي و رواني مزمن در شرايط بد اجتماعي مانند مواجهه با شدت گرفتن بيکاري يا گراني توان حداقلي خود در حل مشکلات را نيز از دست بدهند و به سرعت به افراد آسيب ديده تغيير شکل و هويت دهند و نتوانند حداقل امکانات را تامين کنند پس شرايط بد اقتصادي جامعه، رشد بيکاري و کاهش درآمد خانواده ها مي تواند منجر به به حاشيه رفتن افراد شود. در ارتباط با عوامل فردي مي توان مشکلات خانوادگي را هم در نظر گرفت. بسياري از مسائل درون خانواده ها مثل خشونت هاي خانوادگي مي تواند به خروج زنان و کودکان از خانه و در صورت قطع يا فقدان حمايت هاي خانوادگي و اجتماعي به بي سرپناهي آنها منجر شود. در مورد کودکان هم وضع به همين منوال است.


........................................................................


*عضو کمیسیون فرهنگی واجتماعی شورای شهر تهران

کد خبر: 149442

وب گردی

وب گردی