ایسکانیوز : لباس های نامناسب ، یقه چرک پیراهنی کهنه و مندرس ،صورتی پریده رنگ و خسته، دستهایی که سیاهی در شیارهای عمیقش خانه کرده وضعیت ظاهری بد و پرایدی زهوار در رفته تمام تصویری است که میتوان از راننده ای داد که در یکی از پایانههای تاکسیرانی کار میکند و به لطف گیر ندادن راننده های خطی می تواند مسافر کشی کند. اما آن چه مرا مجبور به نوشتن میکند حضور دو پسر بچه 4 و 7 ساله است که مجبورند صبح تا شب روی صندلی جلوی پراید بنشینند و همراه پدر مسافران را جابه جا کنند.
این تصاویر قصه خانه به دوشی مردی است که به جرم پایبند بودن به زندگی و توجه به ارکان خانواده مجبوراست که فرزندانش را با خود همراه کند و در این روزهای سرد و بارانی در خیابانها کارکند تا بلکه بتواند شکم خود و فرزندانش را سیر کند .
شاید اگر همراهی و کمک رانندههای تاکسی پایانه ای در غرب تهران نبود و آن ها اجازه نمیدادند یکی درمیان مسافران خط آریا شهر - باهنر را سوار کند وضعیت مرد از این بدترهم میشد.
زندگی مرد حکایتی غریب از نوعی گذران زندگی است که تا کسی نبیند کمتر باور میکند که مگر میشود این طورهم زندگی کرد ؟
علی و عرفان از کمترین امکانات زندگی مانند رعایت اصول اولیه بهداشتی نیز محرومند .آن ها گاهی - بیشتر زمانی که کوچکتر بودند - خود را خیس میکردند و بوی ناشی از آن مسافران را آزار میداد اما اگر کسی اعتراضی نمیکرد به دلیل سختی نوع زندگی مرد و بچه ها بود و این که تا چند دقیقه دیگر به مقصد میرسیم پس نیازی به اعتراض نیست ...
رضا 44 سال دارد و اهل یکی ازشهرهای جنوبی کشور اما شیارهایی که مهمان صورتش شده اند نشانه سالها رنج و درد و عذاب را نشان میدهد و مردی 60 ساله را تصویر می کند.
به زعم خودش تا همین چند سال پیش زندگی خوبی داشته و به همراه همسر و عرفان و علی زندگی خوبی را میگذرانده اما از زمانی که اعتیاد مهمان خانه آن ها میشود و زن را درگیر و مبتلا میکند همه معادلات زندگیشان به مرور به هم میخورد .
حالا مرد این جاست ،گوشه ای از همین شهر بی در و پیکر... و دارد با سختترین شکل زندگی میکند .
مرد هنوز به اصول خانواده پایبند است و بارها همسرش را در کمپهای ترک اعتیاد بستری کرده و امیدوار است که بهبودی پیدا کند سرخانه و زندگیش برگردد و دیگر مجبور نباشد که عرفان و علی را روی صندلی جلوی ماشین بنشاند و با خود در خیابانهای شهربچرخاند .
اما چه عاملی باعث میشود که زن با تجربه بارها ترک کردن دوباره اقدام به مصرف مواد مخدر کند واقعیتی است که نیاز به کار کارشناسی و بررسی صاحبنظران دارد .
آن چه مهم به نظر میرسد اراده و عزم زنی است که باید متوجه شود که سه جفت چشم منتظر حضور او در خانه است و سه جفت دست که منتظر نوازش اوهستند .
زن باید بفهمد که خانه ای در انتظار بوی خوش غذاست .زن باید بداند که علی و عرفان به دلیل گرایش و وابستگی نابه جای او به مواد در بدترین شرایط بهداشتی ، روانی ، غذایی به سر میبرند.این تصویری واقعی از زندگی مردی است که به پای زن معتادش نشسته ، همین ...!
...........................................
*خبرنگار سرویس اجتماعی
کد خبر: 153184