تهران- ایسکانیوز: رضا میرکریمی در نشست نقد و بررسی فیلم «کودک و سرباز» در سینماتک خانه هنرمندان ایران گفت: عجله جوانان برای ساختن فیلم را درک نمیکنم.
به گزارش خبرگزاری ایسکانیوز، در هفتاد و هفتمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران، فیلم «کودک و سرباز» اثر رضا میرکریمی دوشنبه 24 آذر در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد و پس از پخش فیلم رضا میرکریمی کارگردان فیلم و احمد طالبینژاد منتقد سینمایی در حضور کیوان کثیریان مدیر سینماتک خانه هنرمندان ایران به نقد و بررسی این فیلم نشستند.
در ابتدای این نشست طالبینژاد به بیان حس و حال خود پس از تماشای مجدد این فیلم پرداخت و گفت: اکنون که پس از پانزده سال فیلم را دیدم، آن حس خوب و خاطره خوش برایم دوباره زنده شد. به نظرم این امر به درونمایه و اجرای بسیار خوب فیلم برمیگردد که باعث میشود فیلم زنده باقی مانده و تاریخ مصرف نداشته باشد. میرکریمی توانسته در این فیلم بدون شعارزدگی، حس اعتماد و توکل را به خوبی در فیلم نشان بدهد.
وی فیلم «کودک و سرباز» را فیلمی جزئینگر دانست و ادامه داد: فیلم به خوبی به جزئیات پرداخته، گرهافکنی مناسبی دارد و روند شکلگیری شخصیتها هم خوب است. از همین فیلم بود که توجهام به رضا میرکریمی جلب شد.
در ادامه رضا میرکریمی کارگردان فیلم، برگزاری چنین برنامهای را تجدید خاطرهای هیجانانگیز دانست و گفت: بخشیهایی از این فیلم را در شرایط بسیار دشواری ساختیم، اما چنین زحماتی هیچگاه هدر نمیرود و سرمایه و وقتی که درست مصرف شود باعث میشود یک پلان تا سالیان سال دیده شود. در آن زمان به من مجوز تهیهکنندگی نمیدادند و از وحید نیکخواه آزاد که بهشکل صوری تهیهکنندگی این فیلم را بر عهده گرفت تشکر میکنم.
طالبینژاد بحث را با ذکر این نکته ادامه داد که چند موضوع قابل بحث در فیلم وجود دارد، از جمله اینکه این فیلم اگرچه تا حدودی آرمانگراست اما در مقایسه با فیلمهای بعدی میرکریمی که آرمانگراتر هستند، پایانی تلخ و ناتورالیستی دارد. در واقع تم رستگاری در همه فیلمهای میرکریمی دیده میشود و طبق آن انتظار میرود که شخصیت کودک در فیلم نیز دچار تحول شود، ولی این اتفاق نمیافتد. ضمن اینکه به نظر میرسد این پایانبندی تعارضی با آغاز فیلم دارد که گویی قرار است شاهد فضایی تازه و سرزنده باشیم. در واقع پایانبندی ناتورالیستی فیلم با رئالیسم در حال رشد در آغاز فیلم کمی مغایرت دارد. در ابتدای فیلم گویی کارگردان میگوید رنگهای کدر را از خود دور کنیم و آسمانیتر بنگریم.
میرکریمی چنین چیزی را نتیجه تلاقی دیدگاه خودش و محمد رضاییراد دانست که پیش از این نیز مجموعه «بچههای مدرسه همت» را در کنار هم ساخته بودند. وی ادامه داد: من اصراری بر چنین پایانبندی نداشتم و همسفری این دو شخصیت فیلم، بهعنوان ماموریت کوچک قصه برایم کافی بود و دنبال اهداف بزرگتری نبودم. ضمن اینکه در آن دوران بحث بزهکاری کودکان خیلی مطرح میشد و شاید این پایانبندی هم میتوانست به این شکل در اذهان باقی بماند. این دو شخصیت در پایان فیلم دیگر آن دو شخصیت ابتدای فیلم نیستند، آنها تجربههایشان را به هم منتقل ساختهاند و آنچه برایم ارزش داشت همین رابطهی میان این دو نفر بود.
کارگردان فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» در ادامه نشست و در پاسخ به سوال یکی از حضار در خصوص چگونگی پیگیری روند فیلمسازی یک کارگردان در صورت نوشته شدن فیلمنامه بهدست شخصی دیگر گفت: حتی اگر کارگردان خود نویسنده فیلمنامه نباشد اما از انتخابهای او میتوانید به نگاه و دنیای ذهنی او پی ببرید. ساخت سریال «بچههای مدرسه همت» به همراه محمد رضاییراد موجب نزدیکی ما به هم شده بود و این باعث شد در این فیلم هم با هم همکاری کنیم و او نویسندگی را برعهده بگیرد.
وی در ادامه سخنانش به انتقاد از جوانانی پرداخت که برای فیلمسازی عجله دارند و ادامه داد: عجله جوانان برای ساختن فیلم را درک نمیکنم، من نخستین فیلم کوتاه خود را در سال 1367 ساختم که موفقیتهایی نیز کسب کرد، و بعد از آن نخستین فیلم بلند خود را در سال 1379 ساختم. در این فاصله زمانی چندین فیلمنامه دارای مجوز نیز بهدستم رسید ولی چون احساس میکردم این فیلمها نمیتواند به من تعلق داشته باشد، از ساخت آنها صرفنظر کردم. اما در حال حاضر شاهدیم که جوانان بدون ساخت حتی یک فیلم کوتاه، برای ساخت فیلم بلند عجله به خرج میدهند.
در ادامه طالبینژاد به توصیف ویژگیهای این فیلم پرداخت و گفت: چنین فیلمهایی را نمیتوان داستانمحور دانست، چرا که در واقع دارای ساختار پازلمحور یا اشراقی هستند که هرچه در آنها پیش میرویم به کشف و شهود میرسیم. این نقطه قوت فیلم محسوب میشود و کارگردان بهخوبی توانسته قطعات پازل را کنار هم بچیند. فیلم در واقع در ژانر جادهای ساخته شده که ژانری مناسب برای بیان مفاهیم اخلاقی و عرفانی است.
این منتقد سینمایی ادامه داد: متاسفانه تصور غلطی از نظریه مولف در سینمای ایران جا افتاده است، بدین معنا که اگر کارگردان خود نویسنده فیلمنامه نباشد مولف محسوب نمیشود. فیلمسازان بزرگی همچون هیچکاک و جان فورد هم که نویسنده فیلمنامه نبودند اما بر روند نوشتن آن نظارت داشتند بهعنوان کارگردانان مولف در دنیا شناخته میشوند. چرا که در واقع آنچه در اینجا اهمیت دارد، حاکم بودن جهانبینی و دیدگاه فیلمساز در فیلم است.
طالبینژاد در پاسخ به سوالی در مورد واقعگرایی و آرمانگرایی در سینما گفت: اساسا در رئالیسم هنرمند به نفع ایدههای خود در واقعیت دخل و تصرف میکند. در ناتورالیسم نیز با واقعیت سر و کار داریم اما در اینجا مخاطب با یک بنبست روبرو میشود و این حق کارگردان است که برای بکارگیری هر یک از اینها دست به انتخاب بزند. بهعنوان مثال آنچه در داستانهای احمد محمود میبینیم، ناتورالیسم محسوب میشود و در عرصه سینما نیز فیلمهای شهیدثالث نمونهی خوبی بهشمار میرود.
سپس میرکریمی در پاسخ به سوالی در مورد بر عهده گرقتن تهیهکنندگیِ فیلمهای کارگردانان جوان و ضبط این فیلمها در شهرستانها گفت: متاسفانه مکانیزم درستی برای دیده شدن فیلمها وجود ندارد، اگرچه پخش فیلمهای سینمای هنر و تجربه نشان داد که امکان استقبال از چنین فیلمهایی نیز وجود دارد. ضمن اینکه برخی از فیلمها بهعنوان پدیدهای فرهنگی اگرچه کمتر اکران میشوند اما در جاهای دیگر بسیار دیده میشوند. به نظر من ضبط فیلم در اتوبانهای تهران به هیچوجه کار دشواری نیست، از اینرو ترجیح میدهم کار ساخت فیلم در شهرستانها و مکانهای کمتر دیده شده را ادامه دهم. گاهی اوقات جبر اجتماعی و ناامنیهایی وجود دارد که به فیلمساز اجازه نمیدهد قلمرو کارش را بزرگتر کند، گاهی اوقات نیز تنبلی فیلمساز است که عامل اصلی بهشمار میرود.
در انتهای نشست میرکریمی در پاسخ به انتقاداتی در خصوص چند پلان از فیلم و پرسش از ضرورت وجود چنین صحنههایی در فیلم گفت: این فیلم تجربه اول من در ساخت فیلم بلند بود و اشکالات برخی از صحنهها را میپذیرم. وقتی پس از چند سال فیلم را دیدم، احساس کردم با خیلی از جاهای فیلم مشکل دارم. اما همه این مسائل به مهارت کارگردان برمیگردد که تا چه اندازه به یک موضوع نزدیک شود و کجا بایستد، و چنین مهارتی نیز تنها از طریق ساخت فیلمهای متعدد حاصل میآید. اگر با دانش امروزم این صحنهها را طراحی میکردم قطعا جزئیاتی را به فیلم اضافه میکردم. صادقانه بگویم که این فیلم میتوانست خیلی بهتر از آنچه هست باشد. وی در خصوص بازیگران این فیلم نیز گفت: به غیر یکی دو نفر، بقیه بازیگران غیرحرفهای بودند.