ایسکانیوز : ماه محرم که میرسد و عشق حسینی وقتی در دل آدم میتپد، نه تاب ماندن میماند و نه مجالی برای استخاره. همین بود که سفر 8 روزه در اواسط آذر ماه به کربلا را برایم رقم زد؛ سفری که هر کسی را تبدیل به نویسنده میکرد و من روزنامه نگار را منفعل. قرار بود با هواپیما راهی سفر به سرزمین عشق شویم اما تقدیر چیز دیگری رقم زد و جا ماندن از هواپیما، راهی جز سفر زمینی به سمت مرز مهران را برایمان باقی نگذاشت.
پس از رسیدن به مرز مهران و حضور در نقطه صفر مرزی تجربه دوگانهای از دیدن پرچم کشوری که زمانی با ما در جنگ بود و امروز کشوری در حال ساخت است در ذهن تک تکمان شکل گرفت؛ حس غریبی از یادآوری شهدای جنگ تحمیلی.
پس از عبور از نقطه صفر مرزی و ورود به خاک عراق جمعیت فراوانی از زائران قصد عزیمت به شهرهای مختلف زیارتی را داشتند. جالب اینکه دوج و استون مارتین به عنوان تاکسی مورد استفاده قرار می گرفت و مسافران را به شهرهای عراق راهی می کرد.
سوار بر تریلی راهی سفر به شهر عشق
قسمت ما اما تریلی بود که به صورت مجانی برای انتقال زائرین استفاده میشد؛ سوار بر تریلی به سمت شهر دیگری در نزدیکی مرز به نام بدره به راه افتادیم.
پس از رسیدن به این شهر با اتوبوسی به سمت نجف به راه افتادیم که این مسیر برای خود دنیایی از دیدنی ها بود؛ از جمله خیل جمعیت زائران ایرانی در مسیر، پیاده روی مردم عراق از دیگر شهر های این کشور به سمت کربلا و راه انداختن خیمه های بین راهی برای پذیرایی از زائرین.
پس از حضور در نجف به سمت محل اسکان خود به راه افتادیم و بازهم تعداد زیاد زائران ایرانی در این شهر بود که اصلا اجازه حس غربت را به مسافران هموطن نمیداد.
روز اول در عراق به زیارت حرم امیرالمونین علی ابن ابی طالب رفتیم و نماز صبح را در این حرم نورانی اقامه کردیم و پس از آن به سمت شهر کوفه که حدود 10 کیلومتر است را به صورت پیاده طی کردیم و شهر هزار تو و مهم تاریخی کوفه رسیدیم.
پس از حضور در این شهر به دیدن مسجد کوفه که در خشت خشت آن اتفاقات مهم تاریخی صدر اسلام رخ داده بود رفتیم. از محراب حضرت علی(ع) و قبر مختار ثقفی انتقام گیرنده خون امام حسین و یارانش(ع) تا مکان قضاوت حضرت علی(ع) و دیگر اتفاقات رخ داده در این مسجد که به نوعی مرکز قدرت حکومت سلسله های مختلف صدر اسلام بوده است.
پس از دیدار این شهر آماده پیاده روی از خروجی شهر نجف تا شهر کربلا که مسافتی در حدود 80 کیلومتری است، شدیم.
این مسافت با ستون هایی شماره گذاری شده بود که از خروجی شهر آغاز و تا کربلا 1465ستون بود. از ابتدای این مسیرخیل عظیم زائران جاده سیاهی را به وجود آورده بود؛ موکب ها و حسینه هایی که از ابتدای مسیر به پذیرایی از زائران می پرداختند به وفور به چشم می خورد. شب را با اصرار یکی از مردم عراق در خانهی او گذراندیم؛ خانهای که صفا و صمیمیتش فراموش نشدنی است. حوضچهی آب گرم به گفته صاحبخانه مخصوص زوار امام حسین(ع) بود و ماساژ آب گرم در این حوضچه انجام میشد.
تلخیها و شیرینیهای سفر
در طی این مسیر در گفت و گو های دوستانه با مردم از خبرهای مختلفی مانند باز شدن مرز، حضور بدون پاسپورت و ویزای تعدادی زیادی از زائران، احساس امنیت و طرز برخورد دوستانه مردم عراق با زائران ایرانی مطلع شدیم. زائران از خستگی خم به ابرو نمی آورند و می گفتند به عشق امام حسین(ع)، زیارت هرچه با بلای بیشتر، اجر بیشتر. برخی هم زبان به انتقاد میگشودند؛ ازاینکه خوب اطلاع رسانی نشده و از اینکه گفته شده امکانات برای زائران اربعین فراهم شده است. خیلی ها دقیقا نمی دانند این سوی مرز باید چه کنند، کجا بروند، چگونه بروند، آیا مستقیم به کربلا بروند یا ابتدا بروند نجف و بعد راهی کربلا شوند، بعضی از زائران از تدارک گلایه داشتند که حتی برای گرفتن وضو هم مشکلاتی دارند، بعضی هم از گرانی کرایه های تاکسی شکایت می کردند.
پس از 3 روز پیاده روی و حضور در کربلا با جمعیت عظیم در شهر با مساحت حدودی 52856 کیلومتر مربع رو به رو شدیم که باعث شگفتی می شد.
شهر مقدس کربلا در 105 کیلومتری جنوب غربی بغداد و در کنار صحرای غرب فرات قرار دارد. کربلا در 44 درجه و 40 دقیقه طول شرقی و 33 درجه و 31 دقیقه عرض شمالی قرار دارد. از شمال به استان الانبار، از جنوب به استان نجف و از شرق به استان حلّه و بخشی از استان بغداد و از غرب به وادی شام و عربستان سعودی محدود میشود.
شهر کربلا از ثروتمندترین شهرهای عراق است و منابع اصلی درآمد آن از زائرین اماکن مذهبی، کشاورزی و به ویژه محصول خرما است که به دلیل وجود حرم امام حسین (ع) در شهر کربلا، ۱۰۰ مسجد و ۲۳ مدرسه دینی در این شهر ساخته شدهاست. همچنین کربلا، مدفن بسیاری از مشاهیر، پادشاهان و رجال سیاسی ایرانی در زمان های مختلف بوده است.
در این شهر هم مردم عراق موکب ها و حسینیه هایی برای پذیرایی و اسکان زائران تدارک دیده بودند که اسکان ما هم در یکی از همین چادرها و با برخورد محترمانه مسئولان مسن آن موکب همراه بود.
پس از زیارت در روز اول و دیدن جاهای دیدنی شهر بازهم شب را در همان چادر سپری کردیم که نصفه های شب با صدای انفجاری از خواب پریدیم و تقریبا همه چادر ها بیرون آمدند ولی خوشبختانه اتفاقی رخ نداده بود اما انفجار در نزدیکی شهر کربلا رخ داده بود که منبع آن مشخص نبود.
در روز اربعین منسوب به عراقی ها و پس از دیدن عزاداری آن ها قصد بازگشت را داشتیم که این بازگشت هم با درد سرهایی همراه بود. در ابتدا وحشت پیدا نکردن وسیله برای بازگشت به مرز ما را فرا گرفت، بازهم مسیری حدود 3 کیلومتر را پیاده طی کردیم اما خوشبختانه پس از آن تریلی دیگری از راه رسید و ما را تا 20 کیلومتری شهر نجف رساند.
پس از رسیدن به ترمینال خاکی، باز هم با مشقت فراوان مینی بوسی برای رفتن به کربلا کرایه کردیم و به سمت این شهر به راه افتادیم و پس از رسیدن به این شهر باز هم با اتومیبیل به سمت مرز مشترک ایران و عراق به راه افتادیم که نیمه های شب به این مرز رسیدم و پس از طی مراحل گذر از مرز وارد خاک ایران شدیم.
سفر به کربلا گرچه دشوار بود اما تجربهای فراموش نشدنی بود که سالهای سال حسرت و آرزوی آن با هر زائری همراه است؛ امید که قسمت باشد تا دوباره در این راه حضور یابیم.
کد خبر: 170789