شهریور ماه 1389 پدرشوهر معصومه عطایی به دلیل اینکه معصومه از شوهرش جدا شده بود بر روی صورت او اسید پاشید. معصومه هر دو چشمش را از دست داد و بارها تن به عمل جراحی سپرد اما هرگز سلامت خود را به دست نیاورد. در حال حاضر او بدون حمایت دولت وسازمان های دولتی روزگار را به سختی می گذارند و دیگر به فکر زیبایی از دست رفته اش هم نیست چرا که پولش را ندارد. او به جای قصاص پدرشوهرش حضانت فرزندش را گرفت و به جمع دیگر زنان قربانی نقص قوانین مجازات اسیدپاشان و قوانین مدنی ایران پیوست. با او درباره وضعیت فعلی اش مصاحبه ای کوتاه انجام داده ایم.
هزینه ها را مردم تقبل می کنند
معصومه عطایی درگفتگو با خبرنگار ایسکانیوز درمورد وضعیت کنونی اش گفت: همچنان عمل های زیادی دارم دیگر حساب تعدادشان از دستم در رفته است فکر کنم تا حالا 26 عمل کرده ام. لیزر پوستم را نیز به خاطر هزینه اش رها کردم.
او در مورد نحوه تامین هزینه عمل های جراحی اش می گوید: تاکنون با کمک مردم توانسته ام هزینه ها را تامین کنم و از 4 تیرماه امسال منتظر تامین هزینه یکی از عمل های چشمم بودم قرار بود 4 تیرماه عمل کنم اما هزینه اش جور نشد و عمل تا آذرماه به تعویق افتاد که بازهم به دلیل نداشتن هزینه لازم عمل با تاخیرمجدد مواجه شد. اکنون هزینه اش با کمک مردم تامین شده و قرار است بهمن ماه عمل جراحی انجام شود.
تامین اجتماعی حتی اجازه نداد خویش فرما بیمه شوم چه رسد به حمایت

0.886815001397558823_parsnaz_ir
این قربانی اسیدپاشی خاطرنشان کرد: دولت هیچ هزینه ای را تقبل نکرده است و من از بس نامه نگاری کردم و بی نتیجه ماند خسته شدم. بارها به رئیس جمهور وقت آقای احمدی نژاد نامه نوشتم و معاون ایشان به من نامه ای برای مراجعه به تامین اجتماعی دادند. من هنوز نامه ها را نگه داشته ام.تامین اجتماعی از بیمه کردن من سرباز زد و گفت در این وضعیت شما خرج زیادی دارید و ما شما را بیمه نمی کنیم. حتی خواستم خودم را به شکل خویش فرما بیمه کنم اما قبول نکردند گفتند باید سلامت کامل داشته باشید تا بتوانید خودتان را بیمه کنید!
عطایی گفت: یک نامه هم برای دریافت مستمری ماهیانه از تامین اجتماعی به من دادند اما باز تامین اجتماعی قبول نکرد و گفت این مستمری تنها به کسانی تعلق می گیرد که یک سال سابقه بیمه تامین اجتماعی داشته باشند.
همچنین معاون رئیس جمهور وقت فردی را مامور رسیدگی به پرونده من کردند که بعد از چندماه دیگر حتی جواب تلفن های مرا هم نداد چه رسد به پیگیری کردن.
کمک بهزیستی یک دهم قیمت داروها هم نیست
این قربانی اسیدپاشی افزود: هم اکنون تحت پوشش بهزیستی هستم و مبلغ 48 هزار تومان ماهانه به من می دهند که حتی یک دهم مبلغ داروهای من هم نیست. مثلا یکی از داروهای من هر بسته اش 24 هزار تومان قیمتش است و دیگری هر بسته اش بین 15- 18 هزار تومان بسته به داروخانه ای که از آن دارو تهیه می کنم.
عطایی ادامه داد: هزینه لیرز پوست هر جلسه 150 تا 180 هزار تومان بود که یک هزینه یک سالش را خیری تقبل کرد اما بعد از یک سال این کمک را قطع کردند که طبیعی است هزینه کمی نبود. من هم دیگر به فکر زیبایی پوستم نیستم زیرا هزینه اش را ندارم.
این قربانی اسیدپاشی بیان کرد: الان من در تهران به خاطر مراجعاتی که باید هر ماه به پزشک داشته باشم، ساکن شده ام و اجاره یک سال منزلم را یک خانم خیر دیگر تقبل کرده اند که با سرامدن مدت مقرر نمی دانم باید چه کار کنم. سال اول من مدام بین تهران و اصفهان به خاطر معالجات و عمل هایم در رفت و آمد بودم که به معنای واقعی عذاب بود. من عمل چشم انجام می دادم و چون عمل های چشم بستری ندارد باید بعد از عمل سوار اتوبوس می شدم و می رفتم اصفهان. البته همان سال سه ماه در موسسه مهر طه همراه فرزند و خواهرم مستقر شدم. تا ان که خیری پیدا شد که هزینه های کرایه منزل را تقبل کرد.
هم اکنون با خواهر و پسرم زندگی می کنم و به علت نابینایی به خواهرم برای انجام کارهای روزمره وابسته هستم. برای هزینه های زندگی هم نیاز به کمک دارم چرا که نمی توانم کار کنم و مخارج زندگیمان را تقبل کنم.
کد خبر: 172898

وب گردی

وب گردی