تهران-ایسکانیوز: آیت الله سید محمد خامنهای ریاست بنیاد صدرا که در ماه پایانی دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد طی حکمی به ریاست بنیاد ایران شناسی نیز منصوب شد، این روزها با مصاحبه خود تلاطمی در تاریخ ابتدای انقلاب اسلامی ایجاد کرده که با تخریبی قابل توجه خسارت هایی را نیز در فضای سیاسی به همراه داشته است.
کدورت 28 ساله سید محمد خامنه ای از آیت الله هاشمی رفسنجانی، برای سومین بار موج سیاسی عظیمی را در سطح جریانات سیاسی کشور به راه انداخته که واکنش های متعددی را نیز به همراه داشت که همچنان نیز نامه نگاری ها و جوابیه ها ادامه دارد.
بعد از مصاحبه ای که یکی دو هفته پیش مجله رمز عبور با محمد خامنه ای انجام داد، دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی پاسخی نسبت به اظهارات او ارائه کرد و چندی بعد بود که حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان دست به قلم شد و پاسخ هایی را خطاب به خامنه ای ارائه کرد. و امروز صبح دوباره پاسخی از سوی آقای محمد خامنه ای به کیهان رسید و همانجا حسین شریعتمداری جوابیه ای برای آن پاسخ تنظیم کرد. از سوی دیگر نیز حمید انصاری در گفت و گو با سایت جماران پاسخ هایی را سید محمد خامنه ای ارائه کرده است.
***
داستان این کدورت چند ده ساله به زمانی بر می گردد که آقای محمد خامنهای به همراه هفت نماینده مجلس طی نامه ای علیاکبر ولایتی وزیر خارجه وقت را به خاطر موضوع مک فارلین مورد سوال قرار داد. در بخشی از این سوال آمده بود: «شنیده می شود افرادی خارج از کادر وزارت امور خارجه با هیات آمریکایی تماس گرفته و مذاکره نموده اند، لطفاً اعلام دارید که این افراد ماموریتی از جانب وزارت امور خارجه داشته اند یا خیر.»
این نامه با واکنش جدی حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی مواجه شد و در نهایت 8 نماینده سوال کننده از درخواست خود در آن مقطع منصرف شدند. در همان دوران اعتراضی تلویحی نسبت به این ماجرا مطرح شد.
27 سال بعد و زمانی که آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 اعلام کاندیداتوری کرد، محمد خامنه ای برای دومین بار همین مطالب را عنوان کرد. و اکنون با گذشت یک سال از انتخابات 1392، کدورت او برای سومین بار سر باز کرده است.
***
بخشی از بیانات امام خمینی در 29 آبان سال 1365 در واکنش به نامه 8 نماینده مجلس وقت که دلخوری محمدخامنه ای را به چند دهه استمرار بخشیده به این شرح است:
«من نمی خواهم در این روز مبارک اسباب افسردگی اشخاص بشوم، لکن می خواهم عرض کنم چرا این قدر ما عقب افتاده هستیم؟ چرا ما باید به واسطه اغراض نفسانیه این قدر خودمان را ببازیم؟
چرا باید وقتی که دنیا به تزلزل درآمده است برای این بی اعتنایی ایران به کاخ سفید و سیاه، چرا ما باید توجیه کنیم مسائل آنها را؟ چرا ما باید این قدر غربزده باشیم یا شیطانزده؟ من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضیشان در نظر من پوچاند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر امریکا، فریاد میزنند سر مسئولین ما!...
چرا می خواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید؟ چرا می خواهید دو دستگی ایجاد کنید؟ چه شده است شما را؟ کجا دارید می روید؟ این تذهبون؟ من نمی توانم که آن طوری که می خواهم، با شما صحبت کنم و نمی خواهم در روز عید رنجش برای شما پیدا کنم، لکن شما انصاف بدهید که در یک همچو وقتی، وقت یک همچو اموری است؟! وقت یک همچو تأییدی است از کاخ سفید؟ وقت یک همچو تأییدی است از ریگان؟
لحن شما در آن چیزی که به مجلس دادید، از لحن اسرائیل تندتر است، از لحن خود کاخ نشینان آن جا تندتر است. شما چه شده است این طور شدید؟...
***
در بخشی از این مصاحبه که به نقل از نگارنده با اصرار زیاد، رضایت محمد خامنه ای را کسب کرده ، می آید:« ریشههای تمایل باند آقای هاشمی رفسنجانی برای ارتباط با امریکا از ابتدای پیروزی انقلاب چه بود؟
این موضوع ریشه عمیقی دارد و به نگاه آمریکا به نظام و انقلاب اسلامی برمیگردد، وقوع انقلاب اسلامی ایران برای غرب استکباری واقعه باورنکردنی و سنگین و گیجکننده بود. آمریکا به سبب سیاست غلط، نزدیک بین و عجولی که دارد بلافاصله برای براندازی انقلاب و نظام دست به کار شد. .....
این فکر از اول انقلاب هم وجود داشت و شهید کردن شهید مطهری بر همین اساس بود چون به طور طبیعی همه آگاهان میدانستند که جانشین امام یا شهید مطهری یا آقای منتظری و یا آقای بهشتی است و دشمن فکر میکرد در صورتی که راهی با توافق با آنها پیدا نشود باید آنها را از سر راه برداشت، پس از شهادت استاد مطهری نگاه به سمت این 2 نفر دیگر رفت. آقای منتظری شخصاً دست دوستی با آمریکا نمیداد ولی در اطراف او کسانی بودند که با ساواک سابقه همکاری داشتند و به آمریکا ندای همکاری داده بودند.
مرحوم شهید بهشتی هم با وجود تمامیتخواهی باز مردی دشوار و علی رغم ظاهری لیبرالیستی، متدین و به انقلاب وفادار بود. و خودش را به غرب نمیفروخت و شهادت او نشان داد که اولاً از همکاری با وی مأیوس بودند ثانیاً مانع توجه و کار کردن آنها روی دیگران از جمله شیخ اکبر هاشمی میشد که آمریکا در گوشه چشم او را هم نامزد کرده بود و بخوبی نقاط ضعف او را میدانست. بنابراین گزینه مورد نظر فقط هاشمی و بیت مرحوم منتظری بود.
چون آمریکا طبق معمول همواره بیش از یک گزینه و نامزد را در نظر میگیرد و مستقلاً و بدون اطلاع دیگری روی او مطالعه میکند، همانطور که امروز هم یکی از دلایل وقوع سفر مکفارلین به ایران و میهمان هاشمی شدن او و بعد از آن افشای آن توسط بیت منتظری همین رقابت پنهانی بیت منتظری و حواشی هاشمی بر سر تماس و معامله و حتی قرارداد با آمریکا و اقمار او بود. یعنی سفر مک فارلین را بیت منتظری قاپیدن آمریکا توسط رقیب میدانستند و لذا پته هاشمی را بر آب زدند تا به تصور آنها از طرف امام مطرود و منزوی و حتی محاکمه و رسوا شود و خودشان در مقام طرف معامله با آمریکا باقی بمانند.
بخت با هاشمی یار بود که چند نفر نماینده وطندوست احساس مسئولیت کردند و تن به قضا دادند و سؤال خود را مطرح کردند و با یک توطئه همهجانبه بلایی که رسیده بود از سر هاشمی گذشت و به آن چند نماینده مظلوم خورد و سیدمهدی هاشمی هم سرش را بر سر این قمار از دست داد و توسط گروه رقیب به محاکمه و اعدام سپرده شد.
چرا مک فارلین و هیأت همراه به تهران سفر کردند، تحلیل آمریکاییها از این سفر چه بود؟
باند هاشمی از مدتها پیش با آمریکا ارتباط داشتند مثلاً کنگرلو مشاور سیاسی میرحسین یکی از آنها بود. اقوام نزدیک هاشمی هم به اروپا در رفت و آمد بودند. اصل ارتباط هاشمی و اطرافیانش با آمریکا از چند طریق بود، اولاً ساواکی فراری محکوم به اعدامی قربانیفر که نقش دلال اسلحه را بازی میکرد و طرف سازمانی او همان مشاور موسوی بود، دوم برادرزاده هاشمی که به بهانه تهیه اسلحه با قربانیفر آشنایی پیدا کرده بود و مورد توجه آمریکاییها و امید آنها به وساطت مستقیم قرار گرفته بود......
***
پس از انتشار اظهارات سیدمحمد خامنهای در یک نشریه، آیت الله هاشمی رفسنجانی بیانیه ای برای شفاف سازی به برخی اتهامات پرداخت که البته پاسخ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تنها در قامت دفاع از آنچه به شخص خود تاخته شده نبود و از حق انقلاب، امام و واقعیت دفاع می کرد.
بخشی از متن بیانیه بدین شرح است:
آنانی که عبارت تنبیهی و سؤالی «این تذهبون؟!» را در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی شنیدهاند، خوب میدانند که امام عزیز این عبارت را زمانی بر زبان جاری کردند که گروهی با تجاهل و تغافل، نسبت به حقانیت انقلاب اسلامی، در صدد آمریکایی جلوه دادن مبارزات مردم و نهضت روحانیت در ایران بودند.
... سالها گذشت و ناگهان یکی از همان مخاطبان عتابآلود امام خمینی(ره) در ماجرای مک فارلین، در تناقضی آشکار، اول میگوید: «من قبول نکردم که آن نامه [به وزیر امور خارجه] را امضا کنم، قهراً امضا کردم و به دام آنها افتادم.» در ادامه میگوید: «کار درستی کردهایم.» این آقا که نامش در تاریخ انقلاب اسلامی یکبار، آن هم به خاطر حمله به دلسوزان انقلاب و به عنوان مخاطب امام راحل در «این تذهبون؟» آمده، ماجرای مک فارلین را که امام عزیز آن را باعث «به عزا نشاندن کاخ سفید» میدانند (صحیفه، ج 20، ص 160)، موجب «افتضاح» ایران میخواند!
گویا این شخص با سؤاستفاده از فضای غبارآلوده زمان که یاران و اهل بیت امام عزیز را به جرم وابستگیهای علمی و نسبی مینوازند و دیگران به تماشا نشستهاند و فعلاً سکوت اختیار کردهاند! متوسل به نشریهای وابسته به جریان انحرافی میشود که فهرست مطالب آن در 7 شماره نشان میدهد که از الفبای رسانهای، فقط توهین و تهمت را به عنوان «رمز عبور» از راه اندیشههای امام و زنده نگه داشتن القائات جریان انحرافی، آموخته است که البته بر گردانندگان آن نشریه هرجی نیست.
کاش دایره توهینهای آقای محمد خامنهای و افرادی امثال ایشان که معلوم است به خاطر سرباز کردن یک دمل چرکین 28 ساله است، با هر دلیل و انگیزهای، محدود به آیتالله هاشمی رفسنجانی بود و مانند بعضی از گروههای دیگر، با توهین و تهمت به «هاشمی عزیز» (در تعبیر امام راحل) روح بغضآلود خود را تسکین میداد، اما گویا کینههای او نسبت به شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی آنقدر عمیق است که ابایی ندارد برای تخریب ایشان دانسته یا ندانسته اندیشههای امام را به آتش بکشد و بر تفکرات مدبرانه ایشان، خاکستر فریب بپاشد و بگوید که انقلاب از اساس طرح آمریکاییها بود!! ابایی ندارد آیتالله دکتر بهشتی را که با عمّامه در آتش کینه نفاق سوخت و به تعبیر امام راحل به تنهایی یک ملت بود و مظلوم شهید شد و هنوز هم مظلوم است، با «ظاهری لیبرالیستی» و «تمامیت خواه» بخواند. ابایی ندارد مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی، فرزند برومند امام (ره) را مستقیم و یا با عبارت «جماران نشینان» شریک توطئه آمریکاییها و القاء کنندگان مطالب خلاف واقع و گزارشهای دروغ به امام معرفی کند. ابایی ندارد حتی برادرش، آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب و 80 مجتهد فقیه مجلس خبرگان را در انتخاب رهبری پس از امام، فریب خورده آمریکا بنامد و بالاتر از همه ابایی ندارد که بگوید امام از اوّل تا آخر مبارزه و پیروزی، تحت تأثیر گروهی بودند که برای آمریکا کار میکردند و امام تصمیمات مهم خود را براساس القائات دیگران و اطرافیان میگرفتند!!
***
پس از جدال مکتوب محمد خامنه ای و آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، شریعتمداری البته با چند روزی تاخیر دست به قلم شد و به هر دو طرف شاکی و متهم تاخت.
حسین شریعتمداری مدیر مسوول کیهان در این باره نوشت: هفته گذشته در حالی که اخبار و گزارشهای مربوط به شکلگیری و انجام راهپیمایی عظیم و بیست میلیونی اربعین حسینی(ع) به خبر اول جهان اسلام و بسیاری از دیگررسانهها و مجامع دنیا تبدیل شده بود و چشمها و دلها به چگونگی وقوع یکی از سرنوشتسازترین رخدادهای تاریخ دوخته شده بود، مجله «رمز عبور» در اقدامی نسنجیده و درخور ملامت و به بهانه روشنگری درباره ماجرای «مک فارلین»، مصاحبهای از آیتالله سیدمحمد خامنهای را به دست چاپ سپرد.
در بخشهایی از این مصاحبه علیرغم ابراز ارادت آیتالله سیدمحمد خامنهای به حضرت امام(ره)، نسبت به ساحت مقدس امامراحل(ره) و برخی از یاران ایشان جفای فاحشی شده است که با وجود شخصیت علمی و قابل احترام آیتالله سیدمحمد خامنهای، این بخش از مصاحبه ایشان بایسته نقد و گلایه جدی است و به آن اشاره خواهیم داشت.
2- آیتالله سید محمد خامنهای در چند جای مصاحبه خویش برخی از تصمیمها و نظرات حضرت امام(ره) را تحت تأثیر گزارشهای غلط و القائات اطرافیان ایشان معرفی میکند! که نه فقط اتهام ناروا و اهانت به ساحت مقدس امام راحل(ره) است، بلکه از رهگذر این اظهارنظر که بیرون از دایره حق و انصاف است، خط مبارک حضرت امام(ره) و رهنمودها و بینش و منش مکتوب و مضبوط آن حضرت را زیر سؤال میبرد و با القای این توهم که برخی از رهنمودها و تصمیمهای آن بزرگوار تحت تأثیر اطلاعات غلط اطرافیان ایشان بوده است - بیآن که متوجه باشد- دستورات و راهنماییها و رهنمودهای حیاتآفرین و گرهگشای حضرتش و یا لااقل برخی از آنها را نستجیربالله مخدوش! قلمداد میکند! و در اینباره گفتنی است که؛
... ظاهرا منظور ایشان از «کسانی در جماران» اشاره به مرحوم حاجسیداحمد خمینی است که باید گفت؛ امام راحلمان(ره) در موارد قابل ارائهای با نظر مرحوم حاجسیداحمد خمینی مخالفت کردهاند که این دلیل روشنی بر تاثیرناپذیری آن حضرت است و از سوی دیگر، حضرت روحالله درباره فرزند مرحوم خویش تأکید میفرمایند «من خدای قاهر حاضر منتقم را شاهد میگیرم که احمد از آن روزی که در کمک اینجانب در بیرون مشغول اداره امور من بوده تا الان که این ورقه- وصیتنامه- را مینویسم قدمی یا قلمی خلاف گفتار و نوشتار من برنداشته و با وسواس عجیب در کلیه گفتارهای من یا نوشتههای من سعی نموده که حتی یک کلمه، بلکه گاهی یک حرف را که با نظر او محتاج به اصلاح است بدون اذن من تصرف نکند» صحیفه امام(ره) جلد 20 ص 442.
آیتالله سیدمحمد خامنهای که در بخشی از این مصاحبه امضای نامه 8 نماینده را «به دام افتادن خود» میداند، در بخش دیگری نامه 8 نماینده را «ابراز غیرت دینی و اسلامی» دانسته و آنان را در نهیب حضرتامام(ره) «مظلوم» معرفی میکند!
6- آیتالله سیدمحمد خامنهای، عزل منتظری از قائممقام رهبری - که انبوهی از شواهد و اسناد غیرقابل انکار، به صراحت از ضرورت آن برای حفظ انقلاب و نظام از تسلط بیگانگان حکایت میکند - را هم توطئه یک جریان مرموز معرفی میکند و اعدام مهدی هاشمی- که قتل انسانهای بیگناه و پادویی برای بیگانگان فقط بخشی از جرایم و جنایات وی بوده است- را نیز به همان جریان نسبت میدهد! که در اینباره کافی است ایشان تنها نیمنگاهی به اسناد و سوابق ماجرا داشته باشند.
شریعتمداری در پایان یادداشت خود آیتالله هاشمی را هم مورد انتقاد قرار داده و نوشته است:« در بیانیه خود از سکوت رسانههای مدعی ارزشمداری در مقابل توهین به امام راحل(ره) که در مصاحبه یاد شده آمده است گلایه کردهاند، که کیهان بهدلیل پیش گفته، نسبت به مصاحبه مزبور بیتفاوت نبوده است.»
کد خبر: 173055