ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در ابتدا مانند پیروزمندان به نظر می رسید. اما حالا برای زمانی طولانی اوکراین را از دست داده است.

آیا ولادیمیر پوتین  در آغاز سال جدید همچنان لبخند به لب دارد؟ آیا وقتی که به 12 ماه گذشته - سالی دراماتیک برای روسیه و اروپا- نگاه می کند، خشنود است؟ این مرد کرملین حتما دلایل خوبی دارد. او به جهان نشان داد، که روسیه برای چه کاری با استعداد و قدرتمند است. او کریمه را برای یک شهر روسی شدن ترغیب کرد، کودتا مانند و بدون ضرر و زیان این شهر را فتح کرد. پوتین دیگر نباید درباره ناوگان دریای سیاه روسیه نگران باشد.  الحاق شبه جزیره ای که زیر دریایی هسته ای اتحاد جماهیر شوروی در آن قرار داشت، یک دارایی استراتژیک مهم برای پوتین است. حال او می تواند تمام دریای سیاه تا سواحل ترکیه را تحت کنترل خود درآورد.

پوتین در شرق اوکراین مشخص کرد که قادر به تسلط بر کشور همسایه است. اوکراین از لحاظ نظامی به قدری ضعیف است که نمی تواند به پیروزی دست یابد. غرب نیز نمی تواند بلافاصله با زور اسلحه دخالت کند. پوتین این رفتار را پیش بینی کرده بود و از آن سو استفاده کرد. او درگیری های شرق اوکراین را تضعیف کرد و دوباره آتش جنگ را شعله ور کرد.

بنابراین روسیه به وسیله پروپاگاندا یک ساختار خیالی فاشیستی از دولت اوکراین ارائه داد و اکثر مردم روسیه را متقاعد کرد که روسیه مادر اوکراین و به دنبال ساخت "روسیه جدید" است. و ادعای ترس از محاصره که پوتین برای کشور خود مطرح کرده بود از سوی اروپا یک توجیه غیرقابل پذیرش محسوب می شود.

اخیرا رئیس جمهور روسیه مشکل سیاست داخلی خود را با بازگشت از کریمه حل کرد. دقیق تر می توان گفت: نه هر مشکلی، بلکه یک مشکل بزرگ. مشکل دیگر این است که دیگر روس ها مثل گذشته او را نمی خواهند ، حتی اگر آنها هنوز او را به عنوان یک رهبر کاریزماتیک قبول داشته باشند.. پوتین به عنوان مصرف کننده در نظر گرفته می شود. در حال حاضرپوتین دوباره مانند دوران اوج خود محبوب است. ماجراجویی او در کریمه سرو صدای زیادی به پا کرد و یک پوتین- مانیا (شیدایی) را موجب شد. در آغاز سال گذشته به طور مشخص  کمتر از نیمی از مردم روسیه از رئیس جمهور خود راضی بودند، و حالا شاید بیش از 70 درصد. پوتین از بین رفتن مشروعیت دولتش را هوشمندانه متوقف کرد.

تاکتیک خوب اما استراتژی بسیار بد

موقعیت اقتصادی روسیه که درهفته های گذشته زیاد درباره اش نوشته شده، اسف باراست. سقوط قیمت نفت که از سوی ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی حمایت می شود، وضعیت را برای روسیه دشوارتر کرده است. همچنین تحریم ها اقتصاد روسیه را به شدت تضعیف کرد. تورم به ده درصد نزدیک شده، اقتصاد دیگر رشد نمی کند و رکود اقتصادی شدید است. چشم انداز سال آینده حتی تیره و تارتر است.

زمانی که سر و صدا ها در جنبش میدان در کیف تشدید شد و یانکویوچ فرار کرد، پوتین به سرعت واکنش نشان داد و تاکتیکی هوشمندانه را به کار برد. اما استراتژی او شکست خورد. او در آن زمان باور نداشت که غرب اینگونه واکنش نشان دهد. این اولین اشتباهش بود. پوتین اتحادیه اروپا را تحریک کرد تا سیاست خارجی خود را تغییر دهد. اتحادیه اروپا به رهبری برلین، اتحاد خود را مهم تر از رابطه با یک کشور دانست. این موضوع قابل توجه است زیرا در آن زمان بدیهی نبود.

پوتین خود اوکراین را مسئول اتفاقات گذشته می داند از آنجا که اوکراینی ها قدرت پوتین را دست کم گرفتند. طبیعتا اقتصاد و سیاست اوکراین خیلی بد نیست اما وضعیت آن هنوز مخاطره آمیز است. مسکو کارهای زیادی می تواند انجام دهد تا موقیعیت سیاسی و اقتصادی را در اوکراین بی ثبات کند. اما یقینا پوتین به یک موضوع مهم دست یافت. اوکراینی ها امروز به دلیل مبارزه علیه مسکو خود را بهتر از هر ملت دیگری درک می کنند. چیزی که مردم اوکراین در 25 سال استقلال همچنان با آن درگیر بودند و به نظرشان متناقض می آمد، به کمک تجاوز پوتین در عرض چندماه به آن دست یافتند. اینکه این روند تا چه حد موفق خواهد بود، هنوز مشخص نیست. تنها می توان گفت پوتین برای مدتی طولانی اوکراین را از دست داد.

مارکوس ونر

مترجم : ملینا حاجبی

 

 
کد خبر: 176105

وب گردی

وب گردی