تهران- ایسکانیوز: تداوم ریزش سهام در بازار سرمایه و ابهام از آینده این بازار موضوعی است که با عباس هشی عضو شورای عالی جامعه حسابداران ایران و هیات علمی دانشکده شهید بهشتی پیرامون آن گفت و گویی داشته ایم .

a58becaa7aa292d6586d86c529ebe820

به نظر شما دلیل اصلی اعتراض مردم نسبت به روند حاکم در بورس چه بود ؟

مردم ثروتشان را به شکل سپرده در اختیار بانکها قرار داده اند یعنی به نظام سپرده بانکی اعتماد کرده اند بانکها نیز در عمل این پولها را به شکل وام در بخشهای مختلف اقتصادی به کار انداخته اند مردم پاسخ این اعتماد را می خواهند بورس نیز اینگونه است مردم سهام خریده اند و به بورس اعتماد کرده اند از بورس پاسخ این اعتماد را می خواهند لذا زمانیکه می بینند با ریزش سهام به جای افزایش آن مواجه شده اند نسبت به سرمایه خود احساس خطر کرده اند.

نظارت و بازرسی بر جریانات حاکم در بورس چگونه صورت می گیرد آیا این نظارت می توانست مانع از ایجاد وضعیت کنونی شود ؟

بازرسی بورس توسط حسابرسها صورت می گیرد که به دو شکل پیگیری می شود یا باید نظارت از طریق حسابرس ها حضوری باشد که حسابرسی حضوری برای بورس هزینه دارد و بورسی ها هم انجام نمی دهند یا از حسابرسان سازمان حسابرسی استفاده کنند که در حال حاضر نیز سازمان بازرسی و حسابرسی زیر نظر وزارت اقتصاد و دارایی است و عملکرد این نظام مالی نیز از طریق حسابرسی بانکها چون بانک ملی یا صادرات که باز خودش زیر مجموعه وزارت اقتصاد و دارایی است انجام میشود.

از سویی دیگر زمانیکه تدوین تمامی قوانین نظارتی از طریق وزارت اقتصاد و دارایی است در حالیکه اعضای هیات وزیران یا معاونان آنان خودشان یا از اعضای هیات مدیره بانکها هستند یا جامعه تشکیل دهنده هیات مدیره سازمان بورس کشور که در حال حاضر نیز یکی از نمایندگان از بانک ملی و دیگری از بانک صادرات به عنوان نماینده در این بخش فعال است می بینید که تمامی مسئولیتها بر عهده وزارت اقتصاد و دارایی است و اول و آخر هر عملکرد نظارتی بازهم در بورس خلاصه می شود در حالی که مدیران بورس به نوعی کارمندان وزارت اقتصاد و دارایی محسوب می شوند و به عبارتی اول و آخر همه چیز به آن سازمان دولتی معطوف می شود.

از سویی دیگر اگر از بخش خصوصی انتظار داشته باشیم تا به عنوان سیستم نظارتی و نماینده بخش خصوصی فعال بوده و پاسخگو باشد حسابرسی های بخش خصوصی اتفاقا فعالیت دارند اما همین بخش تنها قشری است که در برابر هر ضرر و زیانی که به کسی وارد میشود مسئولیت تضامنی دارد که حمایت نمی شود.

از این روی با هر تغییر و تحولاتی این حسابرسان هستند که سریع عوض میشوند یا اگر خلافی روی دهد باز هم این حسابرسان هستند که بازخواست می شوند حتی اگر گزارشی از هر گونه خلاف یا عملکرد فرای قانون یا غیر قانونی گزارش شود باز این حسابرسان هستند که عوض خواهند شد و میبینیم که مدیران در هیچ بخشی پاسخگو نیستند و از پاسخ و نظارت نیز مصون هستند چرا که اکثریت این مدیران مدیران دولتی یا شبه دولتی هستند که اتفاقا سئوال می پرسد و نه اینکه ملزم به پاسخگویی باشند. از طرفی دیگر این سهام ،تنها ثروت مردم است که با هر خلاف یا عملکرد ضعیفی بالا و پائین می شود از این روی مردم حق دارند که اعتراض کنند.

در حالی که در این بازار سرمایه و معاملات ، برخی به اطلاعات پنهان دسترسی دارد میدانند چه زمانی و از کجا چه سهام هایی بالا و پایین می شود میروند و نسبت به جابه جایی سرمایه خودشان اقدام می کنند لذا باز این مردم هستند که ضرر می کنند متاسفانه با همه اقداماتی که در بورس صورت گرفته و سعی شده که از نشر اطلاعات پنهان جلوگیری شود و جلوی معاملات پنهان گرفته شود باز هم در عمل این رویه ادامه دارد .

تغییر مدیران ایا می تواند شوک مثبتی باشد تا شاید نگاهی نو دراین بازار حاکم شود ؟

یکبار با توجه به سقوط بورس در سال 74 این اتفاق افتاد که آقای احمد میر مطهری جایگزین شدند و پس از ایشان هم آقای عبد تبریزی بر سر کار آمدند و ایشان هم همان رویه ای که در بورس قبل از 74 شکل گرفته بود را ادامه دادند منتها عملکردهای نظارتی و سیستم نظارتی را تشدید کردند اما بنا همان بنای اولیه است که بود.

لذا اگر قرار است مشکل بورس حل شود باید رویه قبلی آن دستخوش تغییرات شود در حالی که در شرایط فعلی فقط مدیران عوض می شوند و هر مدیری هم که بر سر کار می آید بر اساس همان رویه اولیه بورس پیش رفت و چه بسا تنها شیوه مدیریتی متفاوتی از خودش نشان می دهد. در زمان آقای عبدو نیز کارهای نظارتی در بورس تشدید شد اما یک اشکال اساسی در بورس وجود داشت و آن اینکه هر کسی که به بورس آمد به نوعی کارمند وزارت اقتصاد و دارایی تلقی میشد لذا به جای آنکه انتظار استقلال بورس از وزارت دارایی مطرح شود بیشتر شیوه مدیریتی آن تغییر کرد.

نظارت تا چه حد توانسته حق و حقوق سهامداران کوچک را تامین کند؟

اگر نظارت تشدید شود این قشر ضعیف بوده و هست که باید پاسخگو باشد . تجربه نشان داده هر بار در بورس اعمال نظارت تشدید شد این فشار به قشر ضعیف بورس که همان بازرسهای بورس بودند وارد شد و قشر اصلی این تشکلها که هیات مدیران بورس بودند از پاسخگویی نسبت به اشتباهات صورت گرفته مصون ماندند . چرا که آنها از حمایت ارگانها یا موسساتی که نمایندگان آن بودند برخوردار بودند فلان مدیر نماینده یا عضو هیات مدیره فلان شرکت دولتی یا شبه دولتی بود که از پاسخگویی نسبت به اشتباه خود مصون بود.

از نظر شما در حال حاضر شاخص بورس در چه شرایطی قرار دارد و چه ارزیابی از آینده دارید؟.

شاخص بورس یا خود بورس نماد موفقیت اقتصادی یک کشور است بورس سرمایه بخش خصوصی است که هر وقت رو به بالا باشد میتوان به آینده بازار سرمایه امیدوار بود هر چند که سودهای موقت هم خوب هستند و جملگی آینده اقتصاد کشور رانشان می دهند. اما در شرایط فعلی متاسفانه از آنجایی که در دولت قبلی گچ زیر پای این شاخص ها گذاشتند و از طریق بازی با نرخ ارز و دخالت های غیر مستقیم یا صادرات ، ارز را گران تر فروختند موفق شدند به شکل موقتی با ارز صادراتی قیمت ها را بالا ببرند یا با فروش به موقع سهام یک رویکرد مناسب و موقتی در بورس ایجاد کنند که منجر به قدرت اقتصادی اما موقتی شود.

در دولت روحانی با همه نگرانی که وجود داشت از آنجایی که شاخص ها از قبل قلابی بالا رفته بود تا دی ماه و بهمن ماه حتی طرفداران این دولت هم نسبت به این وضعیت علاقمندی نشان دادند اما وقتی صحبت از عوارض سنگ و خوراک شد حتی آقای طیب نیا نیز به عنوان وزیر اقتصاد موضع گرفت و گفت دخالتی نمیکنم و دیدیم که دقیقا از همان زمان از بهمن ماه با کاهش شاخص ها روبرو شدیم . به مرور زمان نیز با اوج بازارهای زیرزمینی از قبیل خرید و فروش ملک و مسکن و دلار که مالیاتی نمی پردازند این بازار داغ تر شد و مردم هم با فروش سهام به سمت این بازارها رفتند البته شرکتهای دولتی و بزرگتر بیشتر از همه به این رویه تمایل پیدا کرد اما کسی متوجه نشد

آیا میتوان با این وضعیت به آینده بورس امیدورا بود ؟.

انتظار از رئیس بورس جدید زیاد است این در حالی است که رئیس جدید نه قادر به معجزه است و نه علم کیمیاگری می داند چرا که بورس خوب اوضاع خوب می خواهد. در حال حاضر نیز شاید مردم عادی دارندگان 90 درصدی از ثروت حداقلی کشور باشند اما این حداکثر دارندگان ثروت در جامعه همین شرکتها هستند که با 10 درصد سرمایه در بورس، بزرگترین سرمایه داران بورس هستند لذا باید اوضاع این شرکتها خوب شود تا اوضاع بورس هم خوب شود.

آیا این اتفاق به زودی رخ خواهد داد ؟

وزیر دارایی که سهل است اگر هزاران متخصص هم به این سیستم تزریق شود باز هم هیچ کاری نمی توان کرد چرا که رونق اقتصادی ابزارهای دیگری دارد این در حالی است که به رغم پتانسیل و عملکرد قوی دولت در دیپلماسی هسته ای در وزارت دارایی و اقتصاد که تصمیم گیرنده نهایی در بخش بورس است بدنه مدیریتی و تصمیمات همان بدنه مدیریتی دولت هشتم و نهم و چه بسا ریشه ای تر از این صحبت ها از دهه 60 است پس زمانیکه این بدنه متاثر از تصمیمات مدیران و سیاستگذاری های دهه 60 است در وضعیت اقتصادی فعلی نمیتوان انتظار معجزه داشت که راهی را پیش گیرد که خلاف رویه یا تصمیم گیری های 15 سال گذشته است.

 
کد خبر: 201840

وب گردی

وب گردی