ایسکانیوز-دین و اندیشه: اهمیت مهندس بازرگان به گونه‌ای است که حتی منتقدان ایشان نیز بر جایگاه او صحه می‌گذارند. همین اهمیت شناخت او را برای علاقمندان به تاریخ سیاسی معاصر و دوستداران سیر اندیشه دینی اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. به همین مناسبت نشریه پایتخت کهن در شماره اخیر خود که به مهندس بازرگان اختصاص دارد، تلاش کرده تا وجوه متفاوت شخصیت او را با طرح سه پرسش  از دوستان و همرزمان او روشن سازد. این سه پرسش به شرح زیرند:


نقش مهندس بازرگان را در جریان به وجود آمدن نحله روشنفکری دینی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
هاشم صباغیان: بدون اغراق می‌توان گفت آقای مهندس بازرگان مبتکر روشنفکری دینی در ایران است و ایشان از 1324 با مرحوم طالقانی و دکتر سحابی سه تایی با هم هماهنگ بودند. طالقانی وقتی به حوزه رفت مسیر حوزه را که دید، متوجه شد که فضای تازه و نویی نیست و قرآن فراموش شده است. بنابراین از حوزه که بیرون آمد جلساتی داشت به عنوان بازگشت به قرآن و به پیشنهاد آقای مهندس بازرگان روش ابداعی برگزید. تا قبل از آن هر روحانی بالای منبر می‌رفت، صحبت که می‌کرد، تمام می‌شد و می‌رفت. مستعمین برای آنها حقی قائل نبودند. بازرگان به مرحوم طالقانی پیشنهاد داد بعد از صحبت پرسش و پاسخ بگذارد و بدین ترتیب مرحوم طالقانی اولین روحانی بود که در جلسات شب‌های جمعه در مسجد هدایت تهران که اکثر مستمعین آن در سال‌های 36 و37 دانشجویان بودند (از جمله خود من.) بعد از سخنرانی اگر کسی نسبت به سوال‌های ایشان مطلبی داشت مطرح می‌کرد و در این مطرح کردن یا پاسخش را همان جلسه می‌گرفت یا اگر پاسخ کافی نداشت می‌گفت من جلسه بعد پاسخ می‌دهم. به این دلیل پایه روشنفکری دینی توسط این سه بزرگوار بوده که پیشنهاد دهنده اصلی‌اش مرحوم مهندس بازرگان بود.


جعفر شجونی: در زمانی که من جوان بودم ، آیت‌الله طالقانی من را برای سخنرانی به مسجد هدایت استانبول دعوت کرد و من آنجا درباره استفاده همگانی ازیک سلسله مباحث عمومی صحبت کردم. در این ده شب دیدم که عده‌ای از دانشجویان می‌آمدند و مهندس بازرگان هم بود. در آن زمان به تیپ روشنفکر دانشجویی که پای منبر می‌امدند علاقه‌مند شدیم و بعدها از این افراد مبارزه دیدیم و حرف‌های خوبی زدند و به زندان افتادند. در زندان قصر با دکتر شیبانی، دکتر سحابی، مهندس سحابی، مهندس بازرگان بودم و من به این افراد علاقه‌مند شدم. امام هم وقتی بر رژیم شاه پیروز شد دید باید از این افراد بهره‌برداری کند زیرا جو جامعه این افراد را آدم‌های مبارزی می‌دانست. امام فرموده بود پست‌های مهم مملکتی را روحانیون نگیرند. لذا امام وقتی به ایران آمد به قم رفت و تدریس را به ریاست ترجیح می‌داد.


به نظر شما مهندس بازرگان از بعد از کودتای ننگین 28 مرداد 32 تا سال 57 و پیروزی انقلاب اسلامی و پایان دولت موقت چه تاثیری از خود بر جای گذاشت؟
صباغیان: ایشان از کسانی بود که می‌شود گفت از مبتکرین پیروزی انقلاب بود و در روشنگری‌هایی که می‌کرد دستگاه حکومت شاه را به مردم می‌شناساند و هم می گفت که باید به این فکر بود که شاه نماینده استعمار است و باید کاری کرد که دستش کوتاه و منافع ملی ما تامین شود. بازرگان روی منافع ملی خیلی تکیه داشت و می‌گفت باید نیرویمان را صرف این کنیم که منافع ملی ما تامین کند. برای این کار هماهنگی‌های لازم به وسیله دوستان نهضتی ما که خارج از کشور بودند و در اطراف امام بودند انجام می‌شد و مهندس نظراتش را به وسیله آنها منتقل می‌کرد. آن سه نفر که در اطراف امام بودند و برنامه ریزی‌ها را انجام می‌دادند شامل دکتر یزدی، مرحوم صادق قطب زاده  و صادق طباطبایی بودند. در نخست‌وزیری دولت موقت دیگران هم کاندیدا بودند اما تقریباً به اتفاق آرا شورای مرکزی (که اسامی‌اش منتشر نمی‌شد) ایشان را تعیین کردند و وقتی ایشان انتخاب شد به شورای مرکزی گفت من را خوب می‌شناسید یا نه، من در چارچوب مصوبات جمع حرکت می‌کنم و دنبال نظر فرد نخواهم بود. از خصوصیات دیگر ایشان این بود که گفت کار را باید پله پله بالا برد تا پله اول مستحکم نشود نباید به پله دوم رفت که نام این سیاستشان را سیاست گام به گام گذاشتند که بعداً در دولت‌های بعدی این سیاست مورد توجه گروه‌های زیادی از روشنفکران و کسانی که می‌خواستند در راه منافع ملی اقدام کنند، قرار گرفت.


شجونی:مرحوم بازرگان از یک خانواده متدین بود و اهل مبارزه بود. بازرگان از دل جبهه ملی درآمده بود. جبهه ملی مبارزه داشت به خصوص در ملی کردن صنعت نفت اما از آیت‌الله کاشانی و شهید نواب صفوی کمک می‌گرفت.در زندان قصر در اتاقی بودم که آیت‌الله طالقانی و مهندس بازرگان و دکتر سحابی حضور داشتند و من با این افراد محشور بودم. در آستانه پیروزی انقلاب و در تابستان 57 جلسه جامعه روحانیت منزل من بود که به 120 نفر ناهار دادیم. در آن جلسه علیه شاه و رژیم اعلامیه‌ای به جمع دادیم که امضا کنند، وسط صحبت‌ها ناگهان مرحوم بازرگان گفت این حرف‌ها چیست، شما چه کار می‌کنید و من با کارهای شما موافق نیستم و یک نفر را بفرستید نوفل لوشاتو به آیت‌الله خمینی بگوید قرار است ما تا کجا پیش برویم، مگر شاه می‌رود. اگر شاه برود باید امریکا برود و شاه باید بماند، سلطنت کند نه حکومت. وقتی دانشجویان پیرو خط امام لانه جاسوسی را گرفتند، مهندس استعفا کرد، امام هم استعفایش را پذیرفت. آنگونه که امام می‌خواست ریشه سلطنت را بکند نهضت ملی و نهضت آزادی در این مسیر نبودند. شما می‌توانید حرف‌های من را نپذیرید اما کتاب‌های انقلاب و تاریخ را بخوانید و ببینید حرف من درست است.


ویژگی منحصر به فرد مهندس بازرگان از دید شما چیست؟
صباغیان: با وجود اینکه سنش از اکثر کسانی که عضو شورای نهضت آزادی بودیم بالاتر بود اما ما را واقعاً فرزند خود  می‌دانست. یکی از خصوصیات بارز مهندس بازرگان این بود که تابع نظر جمع بود. اگر نظر یا نوشته‌ای داشت و در شورای مرکزی مطرح می‌کرد اما شورای مرکزی آن را نمی‌پذیرفت او تمکین می‌کرد. گاهی نظر او با اصلاحات پذیرفته می‌شد و گاهی اصل پیشنهاد ایشان پذیرفته نمی‌شد. با این حال ایشان نظر اکثریت را می‌پذیرفت و این حرف عمیقی است که کسی با این کوله بار مبارزاتی چنین خصوصیت اخلاقی داشته باشد. مهندس همچنین روی قرآن کار کرده بود و از مفسرین به نام قرآن بود اما با این حال تابع اکثریت بود.
شجونی: مهندس بازرگان اولاً اهل قرآن بود، هر روز قرآن می‌خواند و اهل عبادت بود. اهل اخلاق و انسانیت بود. جز خوبی از ایشان ندیدیم.

کد خبر: 203499

وب گردی

وب گردی