ایسکانیوز - دین و اندیشه: آیا می توان به شرایطی رسید که تفسیر ما از قرآن، تفسیری مطلق و بی اشکال باشد؟ آیا انسان می تواند تمام تاثیرهای تاریخی و اجتماعی را از ذهن و ضمیر خود کنار بگذارد و به تفسیری جامع و بی نقص از قرآن دست یابد که آینه ی تمام نمای مفاهیم عمیق آن و خالی از غبار تاریخ باشد؟ حجت الاسلام دکتر محمدعلی ایازی در نشست معرفی و نقد کتاب «تفاسیر شیعه و تحولات تاریخی ایران»، ضمن بررسی این اثر، از لوازم اجتناب ناپذیر تفسیر می گوید. به باور ایازی، ما خاتم الکتب داریم که قرآن است، اما خاتم التفاسیر نخواهیم داشت.


HDHCD
 محمدعلی ایازی: نقد و بررسی کتاب یک سنت دینی است. قرآن کریم در سوره زمر اساس انتخاب اندیشه و عقیده را بر مبنای «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِين‌َ يَسْتَمِعُون‌َ الْقَوْل‌َ فَيَتَّبِعُون‌َ أَحْسَنَه‌» می داند. بر اساس این آیه شریفه، ما باید حرف های گوناگون را بشنویم و بتوانیم نیکوتر را انتخاب کنیم. طبق روایتی که مرحوم مجلسی در بحارالانوار نقل می کند امام علی می فرماید كُونُوا نُقَّادَ الْكَلَامِ». سنت نقد در جهت توسعه و کمال بخشی به کار است، نه تخریب و تضعیف. بر اساس این سنت حسنه، من کتاب فاخر دکتر فروغ پارسا را نقد می کنم.


بحث من در باب این کتاب، حول نگاه معرفت شناسانه ای شکل می گیرد که در کتاب بر آن تاکید شده است. نگاه معرفت شناسانه، نگاه کلانی است و به جزئیات نمی پردازد. بلکه جریان اندیشه را بررسی و تبیین می کند. کتاب «تفاسیر شیعه و تحولات تاریخی ایران» نیز بر اساس همین نگاه، به جزئیات و خصوصیات یک کتاب یا تفسیر نمی پردازد. بلکه می خواهد بررسی کند و دریابد که تفاسیری که در دو قرن ده و یازده نوشته شده اند، چه سیری را دنبال کرده اند. در بررسی معرفتی و جریان شناسی اندیشه، نمی توان به واقعیات توجه نداشت. این یک واقعیت است که هر دوره تاریخی و جریان مذهبی و کلامی و اجتماعی را در نظر بگیریم، قطعا متاثر از زمانه است. انسان ذهن سفید و خالی ندارد. من کتابی با عنوان «قرآن و تفسیر عصری» نوشته ام و در آن بر همین اصل تاکید کرده ام. انسان اصولا چنین است. در هر دوره یک مسئله برجسته می شود و افراد به شبهات و اشکالات خاصی که در دوره و زمانه اشان حاضر است نظر دارند. این یک امتیاز است که مفسران نیز با توجه به مسائل دوران خود به تفسیر قرآن بپردازنند. در احادیث آمده است که هر که دانش بیشتری داشته باشد، بهره گیری اش از قرآن نیز بیشتر خواهد بود. تبعا وقتی مفسر امروز، نسبت به مفسر دوران قبل دانش بیشتری دارد، نگاه جامع تری نیز به قرآن خواهد داشت.


اما نگاه معرفت شناسانه ای که عرض کردم، از دو منظر قابل تعمیم و پیگیری است. هم بر اساس منظر درون متنی و هم برون متنی. وقتی ما تفاسیر یک دوره تاریخی را بررسی می کنیم، از طرفی می توانیم محتوای متون و تفاسیر را بکاویم و از طرف دیگر آن را در بستر تاریخی ای که در آن تالیف شده است در نظر بگیریم. دکتر پارسا کوشیده است رویکرد دوم را اتخاذ کند.


دانش تفسیر پژوهی ما فراز و نشیب هایی داشته است. تا زمانی، کتب موجود در باب تفسیرپژوهی، صرفا شرح نگاری مفسرانند. یعنی بیشتر بر مبنای معرفی مفسران و نگارش شرح احوال آنان نوشته شده اند. پس طبعا رابطه میان شخصیت علمی تفسیری مفسر با دوره تاریخی اش را نشان نداده اند. اما مفسرپژوهان دوره ما می خواهند بررسی کنند که چه رابطه ای میان بافتار تاریخی- فرهنگی- اجتماعی و سیاسی زمان مفسر و تفسیر او وجود دارد و علاوه بر این خود او چه شخصیتی داشته است. برای مثال فردی که مهربان تر است بیشتر بر وجه رحمت دین تاکید می کند و خوانشی رحمانی از دین بدست می دهد اما فردی که طبعی خشن دارد، آیه های عذاب و جنگ را محور تفسیر خود قرار می دهد. متن خود سخن نمی گوید و این ما هستیم که او را به سخن گفتن در می آوریم. قلم از اندیشه بر می خیزد. برای مثال جریان تکفیری داعش، قطعا در شیوه ی تفسیر برخی از مفسرانی که با نگاه داعش به دین همدل هستند، تاثیر دارد. پس خصوصیت فکری و تاریخی و اخلاقی مفسر بر تفسیر او قطعا تاثیر بسیار دارد. این امر اهمیت کتاب دکتر پارسا را نشان می دهد.


من درباره قرن ده و یازده سه جریان تفسیری را بررسی می کنم. می دانیم که از اواخر قرن 9 و شکل گیری فرهنگ دینی و شیعی، تفسیرنگاری فارسی یا ترجمه تفاسیر عربی بسیار باب شده است. اما اتفاقات سیاسی ای که در قرن 10 و 11 افتاده، سه جریان را برجسته می کند: جریان تفسیرهای کلامی، جریان حدیث گرایی و اخباری گری، و سوم تفسیر هایی که بر اساس شریعت گرایی یا فقه گرایی شکل گرفته اند.


دکتر پارسا از تفسیرهای فلسفی یاد می کند اما این تفاسیر در واقع کلامی اند نه فلسفی. اگر بخواهیم این سه جریان را بررسی کنیم، اینها ارتباطی با قضایای تاریخی و فلسفی قرن خود دارد. در یک دوره حکومتی بر سر کار آمده است و می خواهد به کمک ساخت ایدئولوژی، مشروعیت خود را توجیه کند. در این شرایط حتما گرایشات کلامی شکل می گیرد. اما این رویکرد کلامی چطور به رویکرد اخباری تبدیل شد؟در جامعه کنونی ما نیز شعایر بسیاری وجود دارد که شهید مطهری آنان را انحراف می داند. در واقع اتفاقات و شرایط موجود در زمانه است که باب ظاهر گرایی را باز می کند. برای مثال ملاصدرای فیلسوف شاگردی دارد که او آرام آرام در عین فیلسوف بودن، در آخر عمر تفسیر خود را با رویکرد اخباری می نویسد. تغییر تدریجی جریان های تفسیری متفاوت در کتاب دکتر پارسا خوب انجام نشده است و ایشان بر جریان شناسی تفاسیر در کتاب خود چندان توجه نکرده اند.


در ادامه سخنانم به چند نکته اشاره می کنم: نخست آنکه در جایی به تشیع صفویه و تشیع آل بویه اشاره شد. قطعا تشیع این دو با یکدیگر فرق داشته است. در دوره آل بویه علم کلام رونق داشته است. در این دوره حتی کرسی هایی را به مذاهب اهل سنت داده بودند و حتی می بینیم یک عالم شیعی، در رثای فوت یک عالم مسیحی قصیده می گوید. این رونق را ال بویه به وجود آورده است. اما صفویه دست به شمشیر برده است و می زند و می کشد. من این نوع شیعه گرایی صفویه را ابدا نمی پسندم. نکته بعد آن است که مهم است ما نشان دهیم که این تفاسیر گوناگون شکل گرفته در عالم شیعه، چه تاثیری را در حوزه ی عقاید و فهم ما از مسائلی چون  امامت، عصمت، توحید و ... گذاشته است.


امروز فهم ما از تفسیر به واسطه تحقیقات هرمنوتیکی تغییر کرده است. در عالم هرمنوتیک ما خوب و بد نداریم. پیش از این مسئله بر سر این بود که ببینیم کدام تفسیر، تفسیر به رای است و کدام یک نیست. اما امروز شیخ محمد حسین ذهبی تفسیر به رای را به دو حالت مذموم و ممدوح تقسیم می کند. علامه طباطبایی نیز می گویند که تفسیر شرایطی دارد. اگر مفسر آن شرایط را رعایت کرد، حتی اگر تفسیر او نادرست باشد نیز تفسیر به رای مذموم نخواهد بود.ممکن است شیخ طوسی تفسیری داشته باشد و علامه طباطبایی بر آن نقدهای بسیار داشته باشد اما این بدان معنا نیست که شیخ طوسی تفسیر به رای کرده است.


ما باید مبانی تفسیر را منقح کنیم و بدانیم چه کنیم که به اشتباه نیفتیم. نمی توان گفت که انسان با شرایط انسانی خود، می تواند به جایی برسد که دیگر تفسیرش متاثر از شرایط تاریخی نباشد. ما خاتم الکتب داریم که قرآن است. اما خاتم التفاسیر نداریم. یعنی هرگز نباید توقع داشت که به تفسیری نهایی و بی اشکال برسیم.

کد خبر: 203899

وب گردی

وب گردی