سیدفاضل موسوی، دبیر کمیسیون اصل٩٠ مجلس هشتم و از جمله نمایندگان اصلاح‌طلب آن مجلس است که به هر ترتیب ممکن، امکان حضور در مجلس نهم را پیدا نکرد. به بهانه افشای حمایت‌های مالی رحیمی از برخی نمایندگان این مجلس، از موسوی درباره فضای حاکم بر مجلس هشتم پرسیدیم. او در گفت‌وگو با «شرق» از نحوه تعامل دولت‌های نهم و دهم با این مجلس و موانعی که مجلس اصولگرا بر سر راه منتقدان دولت ایجاد می‌کرد، گفت و البته تصریح کرد موارد بسیاری وجود دارد که اگر روزی اراده‌ای برای پیگیری آنها وجود داشته باشد، اصلاح‌طلبان مجلس هشتم می‌توانند اسناد و مدارک آنها را ارایه کنند.
 این‌روزها با روشن‌شدن ابعاد جدید مناسبات دولت‌های نهم و دهم با مجلس، سوالات زیادی درباره آن دوره مطرح شده است. شما به‌عنوان کسی که در کمیسیون اصل٩٠ مجلس هشتم حضور داشتید، از این مسایل چه روایتی دارید؟
من قبلا هم گفته بودم هزینه‌هایی که دولت نهم و ‌دهم بر کشور تحمیل کردندبی‌سابقه بود. الان هم معتقدم هنوز ابعاد و عمق این هزینه‌ها برای مردم مشخص نشده و شاید در آینده معلوم شود که چه هزینه‌هایی در این دوره به کشور تحمیل شد. موردی که اخیرا درباره آقای رحیمی مطرح شده یک مورد از موارد بسیار آن دوره است که نمی‌دانم اراده‌ای برای طرح و پیگیری همه آنها وجود دارد یا خیر. چون روی هرنقطه‌ای که دست گذاشته شود، قطعا مشکلات و مسایل بسیاری عیان خواهد شد.
 با توجه به اینکه شما نماینده مخالف دولت احمدی‌نژاد بودید و در اوایل مجلس‌ هشتم هم رحیمی معاون پارلمانی این دولت بود، برخوردی با او داشتید که حاوی نکته‌ای خاص باشد؟
ما قبل از اینکه رحیمی معاون پارلمانی شود هم سال‌ها بود او را می‌شناختیم و وقتی معاون پارلمانی شده بود، یادم است یک‌بار به شوخی به او گفتم خوب داری پیشرفت می‌کنی! رحیمی هم گفت شما که ما را تحویل نمی‌گیرید! بعد هم یک شماره‌تلفن به من داد و گفت در هر ساعتی از شبانه‌روز هرکاری داشتی فقط کافی است یک تماس بگیری. اما من به‌دلیل اینکه اصولا او و رییس دولت را قبول نداشتم هیچ‌گا‌ه نه با آنها تماس گرفتم و نه در طول دوره مجلس‌هشتم به دیدن احمدی‌نژاد رفتم.
 در کمیسیون اصل٩٠، موردی که مربوط به روابط خاص رحیمی یا سایر دولتی‌ها باشد، وجود نداشت؟
مسایل زیادی بود که قابل گفتن نیست، اما یادم است یک‌بار یک‌کلاسه به کمیسیون فرستاده شد و در آن پرونده‌ای قطور درباره یک فرد بود. ما پیگیری کردیم و دیدیم بسیاری از مواردی که در آن پرونده آمده صحت ندارد و بعد علت موضوع را جویا شدیم. متوجه شدیم که در دولت برای هریک از افرادی که دولت احتمال می‌داد در آینده برایش ایجاد خطر کند، پرونده تشکیل می‌شود و از راه‌های مختلف، این پرونده‌ها را به کمیسیون اصل٩٠ یا سایر مراجع قضایی ارسال می‌کنند.
در واقع در آن دولت برای افراد غیرهمسو با خودشان پرونده‌سازی می‌کردند و رحیمی هم در تهیه و ارسال این پرونده‌ها به مراجع مختلف نقش پررنگی داشت. ما همان ‌موقع به دوستان هشدار دادیم و گفتیم که این روش‌ها خطرناک است و به جای خوبی ختم نمی‌شود، اما آن زمان به ما می‌گفتند که شما سیاه‌نمایی می‌کنید.
 برای خود شما موردی پیش آمد که از سوی مسوولان دولت قبل با پیشنهاد خاصی مواجه شوید؟
یک‌بار در جلسه کمیسیون تلفیق برای بودجه سال٩٠، نمایندگان دولت درحال دفاع از تصویب و اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها بودند. من مخالف بودم و می‌گفتم که این روش اجرای قانون هدفمندسازی، یک‌سونامی به‌همراه خواهد داشت. آن روز گفتم اگر این شیوه را شروع کنید بعدا با هیچ روشی نمی‌شود این پول را قطع کرد. نوار آن جلسه موجود است و من آن روز گفتم با این شیوه هم مردم را تحقیر می‌کنید و هم این یک‌ظلم به کشور است که افرادی که می‌توانند کار کنند را به‌جای ایجاد شغل، به دریافت مستمری ماهانه سوق بدهیم. یکی از معاونان دولت هم در آن جلسه گفت ما حساب کرده‌ایم و به این نتیجه رسیده‌ایم که تا ١٥٠سال دیگر نفت داریم؛ چه اشکالی دارد که ٣٠سال هم از فروش نفت به مردم پول بدهیم؟ من بازهم مخالفت کردم و گفتم شما دروغ می‌گویید و اگر صداقت داشتید، به‌جای پول به مردم کارت انرژی می‌دادید و بقیه این پول را صرف ایجاد اشتغال و تولید می‌کردید، اما درنهایت یکی از نمایندگان دولت به من گفت که آقای موسوی، شما یک نامه برای ما بنویس و بگو برای کمک به مردم حوزه انتخابیه‌ات چه مقدار پول نیاز داری تا ما این پول را دراختیارت قرار دهیم. این شیوه یعنی بستن دهان مخالفان و مردم با پول، روش آنها بود.
 مشخصا درباره توزیع پول بین نمایندگان توسط معاون پارلمانی دولت، در زمان استیضاح کردان مسایلی مطرح شد. الان هم معلوم شده که پیش از آغاز مجلس هشتم، برخی نمایندگان از طریق رحیمی شارژ مالی شده‌اند. این مسایل، نمود بارزی هم در فعالیت‌های نمایندگان در مجلس داشت؟
من در زمان استیضاح مرحوم کردان هم چک‌های پنج‌میلیونی‌ای که از طریق معاونت پارلمانی دراختیار برخی نمایندگان قرار گرفته بود و هم رسیدهایی که درازای پرداخت این چک‌ها از نمایندگان گرفته بودند را دیدم، اما مسایل مربوط به حمایت‌های خاص از برخی نمایندگان که حالا یک‌بخش آن همین توزیع کمک‌های انتخاباتی بوده، در آن مجلس وجود داشت و باعث شده بود درصد قابل‌توجهی از نمایندگان در شرایط نابرابر بتوانند بالا بیایند. من معتقدم اسم این «رانت» است و شما نمی‌توانید از کسی که در شرایط نابرابر و با توسل به لابی و مهندسی و حمایت‌های خاص وارد مجلس شده انتظار داشته باشید در چارچوب خواست خدا و مردم و در چارچوب قانون حرکت کند. البته طبیعتا بین نمایندگان مجلس‌هشتم هم افراد سالم و دلسوز زیادی بودند، اما تاکید می‌کنم که درصدی از نمایندگان آن دوره، در شرایط نابرابر توانسته بودند به مجلس راه پیدا کنند و وامدار برخی گروه‌ها بودند.
 فکر نمی‌کنید اگر قرار به برخورد با این مسایل باشد، باید کسانی که از این مسایل آگاهی دارند و شاهد برخی از این روابط و اتفاقات بوده‌اند، مصادیق آنها را افشا کنند؟ آیا شما به‌عنوان یکی از این افراد لازم نمی‌بینید صریح‌تر درباره این مصادیق اطلاع‌رسانی کنید؟
ببینید، من عضو کمیته محرمانه کمیسیون اصل٩٠ بودم؛ یعنی جایی که به‌نوعی اسرار نظام در آن مطرح می‌شود و من هم امین دانسته شدم که در این جایگاه قرار گرفتم. ما سوگند خورده‌ایم که اسرار نظام را افشا نکنیم. این درست است که ما خیلی چیزها را می‌دانیم، اما الان ترجیح می‌دهیم آرامش کشور حفظ شود و امیدواریم که در یک فضای آرام و منطقی، مقدمات تشکیل یک مجلس مناسب فراهم شود، اما اگر روزی احساس کنیم گفتن برخی مسایل لازم است و بدانیم اراده‌ای برای پیگیری و رسیدگی به آنها وجود دارد، خیلی موارد هست که می‌توانیم به‌همراه مستندات ارایه کنیم. من به‌عنوان عضو کمیته محرمانه کمیسیون اصل٩٠، چیزهایی دیدم و از مسایلی باخبر هستم که نمی‌دانم چه اسمی روی آنها بگذارم. فقط می‌دانم که اگر پرده‌ها کنار برود، چه خواهد شد.
  در مجلس‌هشتم شاهد بودیم که گاهی استیضاح‌ها ناگهان متوقف می‌شد یا مثلا شکایت‌هایی که نمایندگان اصلاح‌طلب از دولت داشتند -تا قبل از خانه‌نشینی احمدی‌نژاد- ‌اصلا موردتوجه قرار نمی‌گرفت. این مسایل هم ربطی به نوع روابط آن دولت با برخی نمایندگان داشت یا مسایل دیگری هم دخیل بود؟
لابی دولت احمدی‌نژاد با مجلس درباره مسایلی مانند طرح سوال و تذکر و استیضاح فوق‌العاده زیاد بود و گاهی کار به جایی می‌رسید که آدم از نماینده‌بودن خودش احساس خجالت می‌کرد. مثلا من یک‌بار درباره مناطق مشترک نفت و گاز از وزیر نفت سوال کرده بودم و او به کمیسیون آمد. وزیر وقت یک‌سری مطالب بیان کرد و من گفتم این‌ها جواب سوال من نیست و من با این حرف‌ها قانع نمی‌شوم. وزیر وقت به من گفت تو اصلا از ابتدا بنای قانع‌شدن نداشتی و من هم گفتم این تهمت است. اما به هر حال بعد از قانع‌نشدن من در کمیسیون باید سوال به صحن می‌آمد، اما هرکاری توانستند کردند و ما هرچه به هیات‌رییسه مراجعه کردیم موضوع را به بعد موکول کردند و در نهایت هم نگذاشتند سوال من از وزیر نفت به صحن بیاید. الان که شش‌سال از آن موضوع گذشته، می‌شود بررسی کرد و دید که به‌خاطر همان موضوع چقدر کشور ضرر کرده است.
یک مورد دیگر بحث دریافت غرامت جنگ از عراق بود که من و آقای قنبری درباره آن سوال مطرح کرده بودیم و تا پایان مجلس‌هشتم هربار که پیگیری کردیم گفتند صلاح نیست مطرح شود و تا آخر هم مسکوت ماند. درباره رییس دولت هم حدود ١٣تخلف را مطرح کردیم که هرکدام هم شامل چندین بند بود.
بعد از نزدیک به چهارسال پیگیری ما، دو یا سه‌مورد را در کمیسیون اصل٩٠ تایید کردند و به صحن فرستادند و با رای نمایندگان به قوه‌قضاییه رفت و از آن به بعد هم معلوم نیست سرنوشتش چه شد.
درحالی‌که براساس مر قانون باید خارج از نوبت مورد رسیدگی قرار می‌گرفت. بازکردن این موارد و پرداختن به ریشه‌ةای آن کار مشکلی است. از این نوع موارد خیلی زیاد بود، ولی هیات‌رییسه مصلحت‌اندیشی می‌کرد و می‌گفت به صلاح نیست که مطرح شود.
 یعنی علاوه‌بر لابی دولتی‌ها با نمایندگان حامی دولت، هیات‌رییسه هم در این موارد نقش داشت؟
متاسفانه در بسیاری از موارد این‌طور بود و مثلا یک‌بار من سوالی از وزیر جهاد کشاورزی درباره به‌خطرافتادن امنیت غذایی کشور مطرح کرده بودم و قرار بود او در کمیسیون پاسخگو باشد. اما جلسه‌ای گذاشتند و نواب رییس به‌همراه تعداد دیگری از نمایندگان که اصلا ارتباطی به موضوع نداشتند شروع کردند به تلاش برای قانع‌کردن ما و در نهایت هم آنقدر ماجرا را طول دادند که به جایی نرسید. هروقت که یک‌سوال یا استیضاح طرح می‌شد، مدیرکل‌ها و معاونان پارلمانی بسیج می‌شدند. برخی وزرا هم از دوستی و آشنایی خود با نمایندگان استفاده می‌کردند و خلاصه همه دست به دست هم می‌دادند تا اولا امضاها پس گرفته شود و در ادامه اگر امضاها باقی می‌ماند، برای به‌نتیجه‌نرسیدن موضوع تلاش می‌کردند. یادم هست یکی از دوستانی که الان هم در مجلس نهم حضور دارد، یک‌بار استیضاح یکی از وزرا را مطرح کرده بود. آن زمان اینقدر اذیتش کردند و از داخل مجلس و از دولت و از جاهای مختلف به او برای پس‌گرفتن استیضاح فشار آوردند که یک‌روز پیش من قسم خورد که دیگر با این وضعیت پایش را در این مجلس نمی‌گذارد.
 در جریان سوال از احمدی‌نژاد هم این مسایل وجود داشت؟
برای طرح‌شدن آن سوال آقای مطهری حدود هفت‌ماه تلاش کرد تا امضا جمع کند. ما از ابتدا می‌خواستیم امضا کنیم، اما آقای مطهری گفت اگر شما که اصلاح‌طلب هستید امضا کنید، شاید برخی‌ها امضا نکنند. خلاصه ایشان چندماه تلاش کرد و امضا گرفت و مدام از آن طرف تلاش‌هایی می‌شد و برخی‌ها امضای خود را پس گرفتند و بعد از اینکه امضاهای آنها جمع شد ما هم امضا کردیم. اما از وقتی امضاها کامل شد، چندبار آقای مطهری طرح سوال را به هیات‌رییسه برده بود، اما آنها نامه را اعلام وصول نمی‌کردند. یک‌بار آقای مطهری به من گفت که ماجرا از این قرار است. من هم نامه را گرفتم و رفتم بالای سر رییس جلسه ایستادم و گفتم لطفا این نامه را اعلام وصول بفرمایید. ایشان گفت «باشه!» اما من ایستادم و گفتم همین الان پاراف کنید و تاریخ و ساعت هم بزنید و آنقدر ایستادم و اصرار کردم که در نهایت نامه پاراف و اعلام وصول شد. یعنی بازهم به‌صورت عادی کار پیش نرفت و من با عصبانیت آنجا ایستادم و آماده بودم که اگر نامه را پاراف نکردند فریاد بزنم و در این شرایط آن سوال اعلام وصول شد.
 چرا همچنان فکر می‌کنید ناگفته‌ماندن این مسایل بهتر از بیان آنهاست؟
ما خیلی حرف‌ها داریم که اگر بگوییم ، ممکن است تبعاتی داشته باشد. بنده چیزی هم برای ازدست‌دادن ندارم و معتقدم در زمان انقلاب و جنگ چندبار باید کشته می‌شدم و خدا به من رحم کرده که تا الان زنده ماندم، وگرنه همان موقع باید می‌رفتیم، بنابراین اگر حرف نمی‌زنیم نه موضوع ترس و محافظه‌کاری است و نه چیز دیگری.
فقط مساله این است که ما الان می‌بینیم کشور به آرامش نیاز دارد و الان وقت هزینه ایجادکردن نیست. اگر آقای هاشمی و آقای خاتمی الان خون دل می‌خورند و سکوت می‌کنند برای این است که کشور هزینه ندهد. کسانی که این هزینه‌ها را ایجاد کردند و همچنان هم به بزرگان این انقلاب تهمت می‌زنند، کسانی هستند که امام(ره) چون به‌خوبی آنها را شناخته بود، اجازه پروبال‌گرفتن به آنها نداد و حالا مشغول عقده‌گشایی هستند. آنها اگرچه به دلسوزان انقلاب حمله می‌کنند، اما هدف نهایی‌شان زدن ریشه همه چیزهایی است که منتسب به امام(ره) است. همین اواخر هم دیدید که به بهانه اعتراض به دولت فرانسه، رفتند تابلوی نوفل‌لوشاتو را کندند. چون تابلو نوفل‌لوشاتو نماد روزهایی است که امام(ره) از فرانسه پیام انقلاب را صادر می‌کرد و می‌گفت همه آزاد هستند. کندن این تابلو هیچ ربطی به اعتراض نسبت به دولت فرانسه نداشت و فقط می‌خواستند، خط و خاطره امام(ره) را هدف قرار دهند. اگر اصلاح‌طلبان در این شرایط سکوت می‌کنند و همه‌چیز را نمی‌گویند، برای این است که آرامش کشور حفظ شود. چون ما اطمینان داریم که اصلاحات، خواست اکثریت مردم ایران است و این جریان در نهایت اجازه نمی‌دهد که عده‌ای خط امام(ره) و آرمان‌های اولیه انقلاب را تعطیل کنند.


کد خبر: 208851

وب گردی

وب گردی