تهران- ایسکانیوز: دیروز دهم اسفند زادروز عمران صلاحی شاعر و طنزپرداز بزرگ کشورمان بود. به همین مناسبت شهرام اقبالزاده نویسنده و مترجم پیامی در صفحه شخصی خود منتشر کرد.

به گزارش ایسکانیوز، متن این پیام به شرح زیر است:

به یاشار صلاحی نازنین پسر هنرمند و دوست داشتنی عمران

زادروز عمران صلاحی گرامی باد!

سابقه ی آشنایی چهره به چهره ی من با عمران به سال 54 و حضور گاه به گاهش در "تالار نقش " حبیب ساهر( هنوز نمی دانم چرا ساهر و نه ساحر) هنرمند آذربایجانی بر می گردد که پسرش اداره اش می کرد و کمابیش همسن و سال عمران بود.
سال 85 قراربود به اتفاق دوست ارجمندم احمد وکیلیان ویژه نامه ی طنز شفاهی در مشروطیت را در فصلنامه ی " فرهنگ مردم " منتشر کنیم و عمران هم قرار بود که یادداشتی به ما بدهد که سفر چین پیش آمد و باز گشتش با حادثه ی شوم مر گ باور نکردنی و زود هنگامش مصادف شد. من در همان شماره به یاد او سه طنز شفاهی نوشتم _که درباره ی انقلاب مشروطه بود_ به روح بزرگ او تقدیم کردم و در مجله ی آزما هم، مقاله ای با عنوان "سیمای مردمی عمران صلاحی "در باره ی او و رمز محبوبیتش در بین طیف های فکری متفاوت و حتی متضاد نوشتم.
اکنون بخشی از مصاحبه ی تازه ی اکبر اکسیر را درباره ی عمران بخوانید
... عمران در بداهه سرایی واقعا سرآمد بود. در ساخت و پرداخت سوژه حرف نداشت. مرد لحظه‌های طنز بود. بیشتر محبوبیت‌اش به دلیل نقیضه‌پردازی‌هایش در مجله‌ دنیای سخن بود که به دلیل آن یک سری مشکل‌هایی هم در آنجا برایش پیش آمد. اما اگر من شیفته‌ عمران هستم نه به واسطه فکاهیاتش در مجله توفیق هست، نه به دلیل نقیضه پردازی‌ها و متلک‌پرانی او به بزرگان و سیاستمداران و اخبار رسمی. اینها عمران را عمران نکرده‌اند، من اولین بار با شعر لعیادت» عمران را شناختم. شعری که برای یک آدم سرطانی است ...:
«مرگ از پنجره‌ی بسته به من می‌نگرد/ زندگی از دم در قصد رفتن دارد/ روحم ازسقف گذر خواهد کرد/ در شبی تیره و سرد/ تخت حس خواهد کرد/ که سبک‌تر شده است/.../ توده‌ی زشت کریهی شده‌ام/ بچه‌هایم از من می‌ترسند/ آشنایانم نیز/ به ملاقات پرستار جوان می‌آیند.»
این یک طنز-تراژدی است. موقعیتی است که شاعر در فینال شعر ماهیت دیگری از انسان را القا می‌کند. و من فکر می‌کنم همین طنز جدی «عیادت» پایه‌گذار طنز شریفِ امروز ماست. طنزی که نشتر بر جراحت انسان می‌زند و آغاز یک جریان نو را نوید می‌دهد. طنزی که تاریکی را پس می‌زند و رو به نور گام بر می‌دارد.
کد خبر: 232947

وب گردی

وب گردی